۲۵-۰۹-۹۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ
علم می گوید تقصیری ندارند. شرایط گاهی طوری رقم می خورد که بعضی آدم ها در یک فضای زنانه و مردانه معلق می مانند. کسی که تا 23 سالگی در جلد پسری به نام امیر آرام زندگی می کرد، حالا چند سالی است که با واقعیت وجودی به نام ترانه زندگی می کند.
اینکه چه راه دشواری را آمده تا لحظه ای که بتواند روبروی دوربین و خبرنگار بنشیند و به شرح آن اتفاق بپردازد، قصه ی درازی است. ترانه با تمام سختی ها و مرارت هایی که متحمل شده حتی یک لحظه هم نمی خواهد به دنیای مردانه اش برگردد. او می داند حتی شاید دیگر نتواند مثل یک زن معمولی، دل ببندد و ازدواج کند و به حس مادری برسد، اما خود واقعی اش را بیشتر از هر اتفاقی در دنیا دوست دارد.
اینکه چه راه دشواری را آمده تا لحظه ای که بتواند روبروی دوربین و خبرنگار بنشیند و به شرح آن اتفاق بپردازد، قصه ی درازی است. ترانه با تمام سختی ها و مرارت هایی که متحمل شده حتی یک لحظه هم نمی خواهد به دنیای مردانه اش برگردد. او می داند حتی شاید دیگر نتواند مثل یک زن معمولی، دل ببندد و ازدواج کند و به حس مادری برسد، اما خود واقعی اش را بیشتر از هر اتفاقی در دنیا دوست دارد.