۱۸-۱۲-۹۶، ۰۴:۱۳ ب.ظ
روزنامه ایران - مریم طالشی: «در جمعهای فامیلی اصلاً آدم حسابم نمیکنند. به خاطر همین هم هست که سعی میکنم تا میتوانم در میهمانیها شرکت نکنم. اینجوری راحتترم. کسی هم کاری به کارم ندارد. از برخوردها و نگاههای تحقیرآمیز واقعاً خسته شدهام.»این را مرجان میگوید. 37 ساله است. دکترای باستانشناسی دارد و بهعنوان مدیر در سازمانی مشغول به کار است. هنوز ازدواج نکرده و دلیل انزوای اجباریاش را هم همین میداند. انزوای اجباری، همان چیزی است که خیلیها را مثل مرجان گوشهنشین میکند؛ آنهایی که هنوز به قول خودشان موقعیت این را پیدا نکردهاند که ازدواج مناسبی داشته باشند. طبعاً مرجان هم خواستگارهایی داشته اما ترجیح داده صبر کند تا آدم خودش را پیدا کند. همین چند جمله مرجان کافی بود تا سوژه را در توئیتر به اشتراک بگذارم. از کاربران خواستم اگر تجربههایی در این رابطه دارند آن را به اشتراک بگذارند. باید اعتراف کنم از حجم نظرات شگفتزده شدم. سوژه این گزارش دختران و پسران مجردی هستند که از تجربههایشان و رابطه تجرد و انزوا میگویند.«36 سالمه، خونه و ماشین و زندگی خودمو دارم، کار میکنم و خیلی اوقاتم به سفر و گشت وگذار میگذرونم. آدم خیلی موفقی هستم تو کارم، ولی تو بیشتر جمعها تنها چیزی که بهم میگن اینه که ازدواج کن دیگه، یه مرد باید باشه بهش تکیه کنی.»«من شغلم پروژهایه، ثابت نیست اما درآمدم خوبه. دوتا لیسانس و یه فوق لیسانس دارم، نه تنها تو فامیل داخل آدم حسابم نمیکنند، بلکه روزی نیست که پسرای بیکار و معتادشون رو نزنن تو سرمن و مامان و بابام و بابت مجرد بودنم تحقیر نکنند.»«هروقت توی دفتر اومدم قاطی بقیه معلمها غر بزنم، گفتن تو که خونه باباتی، خرجی نداری. یعنی تا خرج زندگی مشترک ندی آدم محسوب نمیشی و حق حیات نداری.»
«مشکل برخوردها فقط مختص دخترها نیست. من شغلم وکالته. وقتی با موکلم جلسه دارم، یه حلقه توی انگشت چپم میندازم تا فکر کنه متأهل هستم و بتونه روم حساب کنه. اینو تجربه بهم ثابت کرده. قبلاً موکلهایی داشتم که وقتی میفهمیدند مجردم، یه جورایی دودل میشدن که وکالتشون رو بهم بسپارن یا نه؛ خصوصاً توی پروندههای خانواده.»«سرکار وقت پول دادن که میشه، میگن تو که مجردی، پول میخوای چیکار؟ برو شوهر کن از اون پول بگیر. همین سه روز پیش سرکارخانم دکتر عضو هیأت علمی بهم گفت شما مجردا خرج هم دارین مگه؟ صاحبخونه میخواد پول بگیره، مگه میگه تو مجردی کمتر اجاره بده؟! خونه مجردا مهمون نمیره؟! پول آب و برق و گاز نمیدن؟!»«توی فک و فامیل به من به چشم دختر خونه نگاه میشه اما به فلانی که ۲۰ سالشه و عروس شده به چشم خانم محترم. حتی تو خوشامدگویی و خوش و بشها و دعوت کردن رسمی برای مهمونیها و هدیه دادنها و غیره. خیر سرمون هم کلی درس خوندیم و مستقل زندگی میکنیم.»
«مشکل برخوردها فقط مختص دخترها نیست. من شغلم وکالته. وقتی با موکلم جلسه دارم، یه حلقه توی انگشت چپم میندازم تا فکر کنه متأهل هستم و بتونه روم حساب کنه. اینو تجربه بهم ثابت کرده. قبلاً موکلهایی داشتم که وقتی میفهمیدند مجردم، یه جورایی دودل میشدن که وکالتشون رو بهم بسپارن یا نه؛ خصوصاً توی پروندههای خانواده.»«سرکار وقت پول دادن که میشه، میگن تو که مجردی، پول میخوای چیکار؟ برو شوهر کن از اون پول بگیر. همین سه روز پیش سرکارخانم دکتر عضو هیأت علمی بهم گفت شما مجردا خرج هم دارین مگه؟ صاحبخونه میخواد پول بگیره، مگه میگه تو مجردی کمتر اجاره بده؟! خونه مجردا مهمون نمیره؟! پول آب و برق و گاز نمیدن؟!»«توی فک و فامیل به من به چشم دختر خونه نگاه میشه اما به فلانی که ۲۰ سالشه و عروس شده به چشم خانم محترم. حتی تو خوشامدگویی و خوش و بشها و دعوت کردن رسمی برای مهمونیها و هدیه دادنها و غیره. خیر سرمون هم کلی درس خوندیم و مستقل زندگی میکنیم.»
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان