امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چرا هیچکس نمی گوید بوی غدیر آمد؟!
#1
تا شد به روي دست نبي (ص) مرتضي (ع) بلند

شد رايت جلال خدا برملا بلند

بشنيد چون كه نغمه «يا ايهاالرسول»

گرديد منبري همه از پشته‌ها بلند

مرآت پاك لم‌يزلي، آيت جلي

شد بر سرير دست حبيب خدا بلند

آيين پاك ختم رسل ناتمام بود

گر بر نمي‌شد آن مه برج ولا بلند

هنگامه شد به كوري چشمان دشمنان

شد بانگ مرحبا ز همه ما سوي بلند

خورشيد دين، سپهر يقين، ختم مرسلين

شد زين سبب ميان همه انبيا بلند

تا شد به عرش دست نبي ماه عارضش

شد اين ندا ز بارگه كبريا بلند

تكميل شد شريعت پاك محمدي

چونان كه گشت دين خدا را لوا بلند

اي مظهر صفات خداوند لايزال

وي از تو آسمان ولايت به پا بلند

هرجا كه بود پيكر هر ناتوان به خاك

هر جا كه بود ناله هر بي‌نوا بلند

هر جا كه بود طفل يتيمي سرشك‌بار

هرجا كه بود شعله شور و نوا بلند

از بهر دستگيري آنان سپندوار

يك‌باره مي‌شد يد مشكل‌گشا بلند

تا خانه‌زاد خود كُنَدَت كردگار پاك

بهرت نمود خانه خود را بنا بلند

آهنگ «تفلحوا» چو شنيدي ز كوي دوست

و آواز خوش چو شد ز حريم حرا بلند

يك‌باره دست بيعت خود را از روي شوق

كردي به سوي شمس رُسل، مصطفي بلند

مدحت‌گر تو ذات جلالت مأب حق

مدح تو كرده با سخن «هل اتي» بلند

پا بر حريم خانه چون بگذاري از شرف

فرياد شوق مي‌شود از بوريا بلند

با ذوالفقار تو همه جا آشكار بود

دست بلند شير خدا، «لافتي» بلند

ما ريزه‌خوار خوان ولاي توايم و بس

از لطف توست اين كه بُوَد بخت ما بلند

خمّ غدير بود و به قدرت خدا نمود

جاه و جلال آن دُر يكدانه را بلند

در پهن دشت ظلمت كفر و نفاق و كين

همواره بود آيت شمس الضّحي بلند

باب المراد اهل جهاني و مي‌كنند

بر آستان قدس تو دست دعا بلند

اي نفس قدرت ازلي، - يا علي - نماي

نخل شكوه نهضت «روح خدا» بلند

ما پيروان مكتب سرخ ولايتيم

گر مي‌زنيم گام سوي كربلا بلند

عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان

تيغي كه گشت بر سر آن مقتدا بلند

تا مست جام توست «براتي» به روزگار

سر مي‌كند به عشق تو روز جزا بلند


[عکس: leafsep.jpg][عکس: leafsep.jpg][عکس: leafsep.jpg]
پروانه نجاتي


دشت تا خيمه زد آهنگ خروشيدن را

چاه هم تجربه كرد آتش جوشيدن را


دست خورشيد در آفاق رسالت چرخيد

چنگ زد گيسوي ترديد پريشيدن را


و بيابان چه تبي داشت از انبوه سكوت

تا مبارك كند اين آينه پوشيدن را


عشق ابلاغ شد و حلقه مستان گُل كرد

تازه كرد آن خُم نو، چشمه نوشيدن را


پر شد آغوش غدير از دم «بخٍّ بخٍّ»

تا بكوبد هيجانات نيوشيدن را


عطر «من كنتُ...» و غوغاي «علي مولاه»

قافله قافله راند اين همه كوشيدن را



[عکس: leafsep.jpg][عکس: leafsep.jpg][عکس: leafsep.jpg]
مهدي رحيمي


دستي به هوا رفت و دو پيمانه به هم خورد

در لحظه «مي» نظم دو تا شانه به هم خورد


دستور رسيد از ته مجلس به تسلسل

پيمانه «مي» تا سر ميخانه به هم خورد


دستي به هوا رفت و به تاييد همان دست

دست همه قوم صميمانه به هم خورد


«لبيك علي »قطره باران به زمين ريخت

«لبيك علي» نور و تن دانه به هم خورد


يك روز گذشت و شب مستي به سر آمد

يعني سر سنگ و سر ديوانه به هم خورد


پس باده پريد از سر مستان و پس از آن

بادي نوزيد و در يك خانه به هم خورد



[عکس: leafsep.jpg][عکس: leafsep.jpg][عکس: leafsep.jpg]
نادر بختياري


السلام اي غدير! مَهبَط عشق!

مقصد دولت مسلّط عشق!


السلام اي غدير! مقصد يار!

وي گل‌افشان ز موج‌موج بهار!


چه بهاري توراست؟ كز خُم تو

مست عشقيم در تلاطم تو؟


تشنگان ولايتيم همه

عطش بي‌نهايتيم همه


لب خشكم ارگ ترَك خورده‌ست

غيرتم بارها محك خورده‌ست


قصه اهل كوفه بودن چيست؟

مست آب و علوفه بودن چيست؟


لب، اگر تر كند علي (ع)، تيغيم

حنجرِ عارفانه تبليغيم


از ولايت هر آن كه دم نزند

نفس از بام صبحدم نزند


عشق را وقت استماع رسيد

وحي در «حجة‌الوداع» رسيد


ما علي (ع) را گرفته‌ايم هنوز

تا نبي (ص) را چو خويش، گُم نكنيم

از سبو مي‌ زديم تا ديگر

جام را در شراب خُم نكنيم


ورنه «مروان»، «معاويه»، «هارون»

همگي از نبي (ص) سخن گويند

من، ولي، دستِ آن كسان بوسم

كز نبي (ص) زينبي (س) سخن گويند


غير آل علي (ع) كه مي‌داند؟

دين احمد، به تيغ، پابرجاست

حقِّ بدعت‌گذار، شمشير است

جايِ احساس و عشق، ديگر جاست


«ابن ملجم» نكشت، مولا را

مرگ، طاقت نداشت پيش علي (ع)

همه گفتند: امام را كشتند

ليك زنده است تا هميشه علي (ع)


لفط بر لفظ، من نمي‌بافم

هر طرف بنگرم، علي (ع) بينم

نه در آن كوچه يا در اين خانه

هركجا بگذرم، علي (ع) بينم


اوست نوري زلامكان و زمان

كه جهان در شعاع‌هاش، گُم است

گر به دنبال ديدن اويي

عكسش افتاده در «غدير خُ«» است


شيعه، سني‌ترين مذهب‌هاست

زان كه سنت، ملاك هر شيعه‌ست

زين سبب هركه اهل سنت شد

دم ز حيدر زند، اگر شيعه‌ست


سني و شيعه را اگر فرقي‌ست

اندك است آن چنان كه دشنه و تيغ

هر دو در قلب خصم، خواهد شد

تا كه خورشيد، سرزند زستيغ


آفتاب، آفتابِ اسلام است

بر سرِ ي، سرِ حسين (ع) ببين

دين، به تيغ دو تيغه، مديون است

«خيبر» و «خندق» و «حنين» بين


ذوالفقارِ ستيز! مولا

كوفيانه را به قعرِ گور فرست

جوشِ رجّاله‌هاست از شش سو

سيصد و سيزده غيور فرست


همرهانم! برادران! ديري‌ست

دشمنان، در كمين ما هستند

نه به دنبال، شوكت مايند

در پي مسخ دين ما هستند


بين‌ ما، تا شكاف اندازند

فرقه‌ها ساختند، بيهوده

اشتراكات را نهان كردند

چون چراغي كه مي‌زند دوده


روشنايي بجو، كه تاريكي

تيه گمراهي است باور كن

مصطفي، آن كه ماه كامل ماست

هم ستاره علي‌ست، آري چون،


علي (ع) آيينه خداوند است

عشق از او، انعكاس مي‌يابد

نور، بر گِرِد قامتش پيچد

ماهِ من، ناشناس مي‌تابد


ياد كن خلوتِ فقيران را

در شبِ سرِ يثرب و كوفه

گريه‌ها، گريه‌هاي مولاوار

رازها، رازهاي مكشوفه


پرده برداشت حيدر از اسرار

هرچه بود و نبود، با من گفت

غصه‌ها را و زخم‌ها را سرخ

دردها را كبود، با من گفت


بعد از آن صحبت غريبانه

اسمان را بنفش، مي‌بنيم

آخرين مرد، خواهد آمد و من

آسب و تيغ و درفش، مي‌بينم


آخرين مرد، آخرين اميد

آخرين حامي ولايت حق

آخرين گردبادِ نوراني

انتشار عدالت مطلق

[عکس: 07749712582173902311.jpg]
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
[عکس: 1382723418175602.jpg]
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کلیپ کوتاه مفهومی غدیر || حق و باطل nza3380 1 121 ۱۰-۰۶-۹۶، ۰۶:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: d.ali
  چرا حضرت علی (ع) قاتل خود را مورد عفو و بخشش قرار ندادند؟ nza3380 0 247 ۲۹-۰۳-۹۶، ۱۲:۰۷ ق.ظ
آخرین ارسال: nza3380
  چرا حضرت اباعبدالله(ع) زنان واطفال خود را به کربلا آوردند؟ nza3380 0 335 ۱۵-۰۷-۹۵، ۰۴:۴۸ ب.ظ
آخرین ارسال: nza3380

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
نويد (۲۷-۰۶-۹۴, ۰۵:۵۶ ب.ظ)، elham zelzele (۲۷-۰۶-۹۴, ۰۵:۴۱ ب.ظ)، nza3380 (۲۴-۰۶-۹۵, ۱۰:۵۶ ب.ظ)، ثـمین (۲۴-۰۶-۹۵, ۱۰:۲۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان