امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کارکردهای مغز در دوره های مختلف
#1
Rainbow 
مغز انسان به عنوان مرکز سیستم عصبی یکی از پیچیده‌ترین بخش‌های بدن انسان است که تا کنون بیشترین اسرار زیستی (بیولوژیک) بدن انسان را در خود نهفته داشته و دانشمندان برای درک بسیاری از این اسرار هم‌چنان در حال مطالعه و توسعۀ ابزارهای جدید مطالعاتی هستند.

در مغز انسان حدود ۱۰۰ بیلیون حجرۀ مغزی وجود دارند که به صورت یک شبکه بسیار پیچیده با یک‌دیگر در ارتباط اند.

انسان‌ها از سال‌ها قبل علاقه‌مند بودند اطلاعاتی در مورد مغز و شیوۀ کار آن بدست بیاورند. تا دو هزار سال پیش انسان چیزی راجع به مغز نمی‌دانست. انسان‌های قبل از یونان باستان فکر و اندیشه را مُجزّا تلقی می‌کردند. یونانی‌ها نیز بیش‌تر از این نمی‌دانستند و حتا ارسطو پدر علوم باستان، فکر می‌کرد که مرکز احساسات و حافظه در قلب است. در زمان رنسانس فهمیدند که مرکز فکر و هوش در سر است، ولی تا قرن بیستم، مغز به صورت یک راز باقی ماند تا این‌که برای فهم دقیق مغز انسان، گام‌های برداشته شد و بیش‌تر این پیشرفت‌ها در نیمه قرن بیستم انجام شده است.

مغز پیچیده‌ترین عضو بدن انسان است. این عضو پیچیده با وجود آن که تنها ۲ فیصد از وزن بدن را شامل می‌شود بین ۲۰ تا ۳۰ فیصد از انرژی کُلّ بدن را مصرف می‌کند. در مغز انسان حدود ۱۰۰ بیلیون حجرۀ مغزی وجود دارند که به صورت یک شبکه بسیار پیچیده با یک‌دیگر در ارتباط اند.

یکی از مهم‌ترین کارهای مغز انسان، تفکر و تعقل است و اساساً مهم‌ترین تفاوت بین انسان‌ها و حیوانات نیز همین ویژگی است.

تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد که ارتباط خاصی میان سویۀ تواناییِ مغز انسان و حجم یا وزن آن وجود ندارد. چنانچه مطالعات روی مغز آلبرت انشتین انجام شده، نشان می‌دهد که ابعاد و وزن مغز او کمتر از حد متوسط بوده است.

در زمان حیات داخل رَحِمی، تنها چهار هفته بعد از اِلقاح، نخستین حجرات مغزی یعنی نیورون‌ها، به طور حیرت‌آوری (حدود ۲۵۰ هزار نیورون در هر دقیقه) شروع به رشد و تکثیر می‌کنند؛ میلیون‌ها سلول مغزی شروع به برقراری ارتباط با یک‌دیگر کرده و به این ترتیب میلیاردها ارتباط میان‌حجرویِ مغزی ایجاد می‌شوند و هر حجرۀ مغزی دقیقاً در جای مناسب خود قرار می‌گیرد.

مغز کودک درداخل رحم بسیار سریع رشد می‏کند و طی دو ماه از چند حجره محدود، به پیچیده‏ترین ساختار بدن تبدیل می‏شود. طفل داخل رحم در شش‌ماهگی توانایی‏های مهمی کسب می‌کند که همه تحت کنترل مغز می‌باشند. بنابر پژوهش‌های انجام شده، واضح شده است که فشار های روانیِ مادران در زمان بارداری می‌تواند تشوشاتی را در ساختمان و عملکرد مغز این نوزادان در آینده بوجود بیاورد که زمینه‌ساز اختلالات روانی، از جمله اسکیزوفرنیا یا جنون مزمن باشد.

در هنگام تولد،
مغز نوزاد هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و تنها به اندازۀ یک سوم اندازۀ واقعی است. معمولاً مدت زیادی طول می‏کشد تا مغز کامل شده و به شکل تکامل‌یافتۀ خود برسد.

در سال اول تولد، تراکم اتصالات حجرات عصبی که در مغز ایجاد می‏شود به سرعت افزایش یافته و همان فرآیندی که قبل از تولد آغاز شده ادامه می‏یابد. در حدود ده ماهگی میزان افزایش اتصالات حجرات عصبی یا سیناپس‌ها متوقف شده و از یک‌سالگی تا پایان عمر تقریباً ثابت می‌ماند، اما طبق یافته‌های جدید، مغز تا آخر حیات به رشد خود ادامه می‌دهد. در گذشته ها باور به این بود که رشد مغز در ۱۸ سالگی توقف می‌کند.
مغز یک طفل در یادگیری زبان به طور شگفت‌انگیزی عمل می‌کند


هرچند در سنین بزرگ‌سالی مرکز تکلم و یادگیری زبان در نیمۀ چپ مغز تمرکز می‌کند، اما مغز کودکان کم‌تر تخصصی بوده و در واقع هنوز قسمت‌های مختلف آن به فاکتور‌های متفاوت مربوط نمی‌شود و مثلاً در یک کودک یک ساله، تمام قسمت‌های مغز به صورت کل برای یادگیری زبان و گفتار فرمان می‌دهد. اما کم کم و با بالا رفتن سن یادگیری زبان به سمت چپ نیم‌کرۀ مغز محدود می‌شود. حال اگر به هر دلیلی مغز انسان در دوران کودکی تحت تاثیر یک بیماری خاص قرار بگیرد، تاثیرات مُخرّبی بر رشد مغز و نحوۀ عملکرد آن می‌گذارد.

مغز کودکان از دعواهای خانوادگی آسیب می‌بیند
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

اطفالی که مداوم در خانواده یا بیرون از محیط خانواده، خشونت و پرخاشگری می‌بینند، تغییرات در واکنش‌پذیری قسمت‌های مختلف مغز آن‌ها مشابه عکس‌العمل‌هایی است که در مغز سربازان برگشته از جنگ به وجود می‌آید.

بر اساس تحقیقات تازه، همان‌گونه که جنگ روی سربازان اثرگذار است، خشونت و پرخاشگری‌های خانوادگی مغز اطفال را تحت تاثیر قرار می‌دهد. تنش و استرس مداوم در زندگی اطفال سیستم‌های پاسخ‌گر به فشار های روحی یا استرس را مختل می‌کند و بخصوص دو بخش حساس مغز یعنی «آمیگدالا» و «اینسولا» را تغییر می‌دهد.

بدن و مغز انسان به گونه‌ای عمل می‌کنند که به خاطر سلامتی فرد همیشه برای شناسایی و واکنش به خطرات موجود آماده‌اند و این توانایی بسیار مهمی به شمار می‌رود، چون ما را در شرایط سخت و نامطلوب حفظ می‌کند. با این حال در نتیجۀ فشار های روحی مداوم و همیشگی تغییراتی در مغز رخ می‌دهد که سیستم‌های هشداردهنده بیش از حد حساس می‌شوند.

وقتی کودک یا نوجوانی در موقعیت‌های زیر فشار های روحی مانند خشونت‌ها و پرخاشگری‌ها وجنگ وجدال‌های خانوادگی دوام‌دار قرار می‌گیرد، عکس‌العمل‌های مغز از حالت عادی خارج می‌شوند.

اطفالی که مداوم در خانواده یا بیرون از محیط خانواده، خشونت و پرخاشگری می‌بینند، تغییرات در واکنش‌پذیری قسمت‌های مختلف مغز آن‌ها مشابه عکس‌العمل‌هایی است که در مغز سربازان برگشته از جنگ به وجود می‌آید. حتی اگر این فرزندان نشانه‌های بیرونی مانند افسردگی یا نگرانی را نداشته باشند، فعالیت مغزشان به گونه‌ای است که هر لحظه امکان واکنش بیش از حد به خطرات احتمالی از سوی آن‌ها وجود دارد.

هر چه اطفال در زندگیِ شان خشونت بیشتری تجربه کنند، عکس‌العمل‌های شدید عصبی در مواجهه به موقعیت‌های استرس‌زا داشته و بیش‌تر مستعد به مبتلا شدن به بیماری‌های روانی می‌باشند.

مغز یک
نوجوان و جوان

در این سن قشر پیشانیِ مغز (فرانتل) که مرکز استدلال و کنترل میل و خواسته است، هم‌چنان در حال پیشرفت و تکامل است. به همین دلیل سن نوجوانی، سن جوشش احساسات و عواطف و استدلال‌های گوناگون است و این‌ها همه با مغز و نحوۀ عمل‌کرد آن و تاثیر هورمون‌های مختلف در سن بلوغ مربوط می‌شود.

متخصصین طب روانی دریافته اند که ساختار حجرات مغزی انسان و فعالیت آن‌ها در سنین پانزده تا هفده سالگی از بنیاد تغییر می‌کند و در نتیجه تغییرات در میکانیزم فعالیت‌های فیزیولوژیک در مغز نوجوانان را سبب می‌شود. به عبارت دیگر، انسان‌ها در نوجوانی در یک مرحلهً بازسازی مغزی قرار می‌گیرند و بدین سبب اغلب از خود پیشامدهای ضد و نقیض و کج‌خُلقی‌ها را تبارز می‌دهند که می‌توان آنرا قسماً به تغییر ساختمان مغز آن‌ها ارتباط داد.

دورۀ جـوانـى کـه حدوداً از شانزده سالگى شروع مى‌شود، طبق نظر بعضى دانشمندان، پنج سال اسـت، یعنى تا بیست و یک سالگى ادامه دارد. در دورۀ جوانى بر اثر ترشحِ هورمون‌‌هاى بلوغ، دگرگونی‌هایی در شـخـص بـروز مـى‌کـنند و رشد جسم او بیش‌تر مى‌شود. با این تغییر و تحول جسمى، سایر امور روحى هم تغییر مى‌کنند؛ احساسات و تمایلات جدیدى در نهادِ جوان به وجود مى‌آید.

رشد احساسات و عواطف بخش اصلیِ ویژگی دوران نوجوانی و جوانی را تشکیل می‌دهد. شناخت ویژگی‌های این تحولات عاطفی کلید اصلی حل مشکلات عاطفی این دوره است. با توجه به این که در این دوران بیداری هیجانات زندگی عاطفی نوجوان را دربر می‌گیرد، جوان با نیاز شدید به دوست داشتن و دوست داشته شدن مواجه است. گاه این نیاز به صورت برقراری پیوندهای دوستی و گاه در خیال‌پردازی‌ها و رویاهای نوجوان و جوان نمود پیدا می‌کند.

بر این اساس و با توجه به نیاز مُبرم نوجوان و جوان به تأمل و تفکر و درونی شدن احساسات شان، لازم است فرصت‌ِ کافی برای این‌که پاره‌ای از ساعات با خود خلوت کنند و به اندیشه فرو روند، در اختیار شان قرار گیرد و والدین آگاهانه و ناآگاهانه خلوت مورد نیاز شان را بر هم نزنند و با این عمل علاوه بر ارضاء نیاز طبیعیِ شان، اعتماد آن‌ها را نسبت به خود سلب ننمایند. با این حال، با توجه به سرکش بودن عواطف نوجوان و جوان و نیاز به کنترل و نظارت بزرگ‌ترها ، این نظارت نباید به صورت سخت‌گیرانه و بی‌توجه به نیازها و شرایط ایشان صورت گرفته و از حد اعتدال خارج شود.

مغز میان‌سالان
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

میان‌سالی، سنی است که در آن فرد تجارب بسیار متنوع و گهگاه ضد و نقیض دارد. از یک سو، زندگی در دوران بحرانی و پُرتلاطم است، و از سوی دیگر، از آرامش نسبی برخوردار است.

مطالعات جدید نشان می‌دهد که رشد مغز در انسان‌ها در میان‌سالی (۴۰ تا۶۰ سالگی) و پس از آن هم ادامه دارد. در حالی‌که پیش از این عقیده به این بود که رشد مغز در ۱۸ سالگی متوقف می‌شود.

کورتکس (قشر) فوقانی مغز مهم‌ترین بخش مغز به حساب می‌آید و وظیفۀ تصمیم‌گیری، برقراری روابط اجتماعی، و به طور کلی تمامی ویژگی‌های شخصی انسان‌ها را بر عهده دارد و وجه تمایز مغز انسان و مغز سایر موجودات محدود به این منطقه از مغز می‌شود.

مغز میان‌سالان یک نمونۀ کامل از نیرویِ عقلانی و فهم وهوشِ انسانی است. علاوه بر تفکر و تعقل احساسات نیز بطور عمده توسط مغز کنترل می‌شوند. بین احساسات و تعقل یک واکنش و تبادل حیاتی و مهم وجود دارد. همۀ ما می‌دانیم که عملکرد نادرست مغز می‌تواند باعث بروز درد در نواحی مختلف بدن، افسردگی، استرس، و ضعف و ناتوانی شود. ضمناً مغز به روی کُنش‌ها و واکنش‌های احساسی و عاطفی نیز تاثیر مثبت دارد، مانند خنده، هیجان، محبت ورزیدن، و امثال آن. قبلاً گمان می‌شد که احساسات و عواطف ناملموس و غیرقابل‌درک اند، اما امروزه با بررسی مغز افرادی بزرگ‌سال ثابت شده است که مرکز احساسات و عواطف مختلف در مغز کاملاً مشخص است و این کیفیت‌ها، غیر‌قابل‌لمس و نامحسوس نیستند. سیستم مغز به گونه‌ی عمل می‌کند که ما حس پنج‌گانۀ لامسه، بویایی، شنوایی، چشایی، و بینایی را به طور کامل حس کرده و درک می‌کنیم. زندگی ما نیز بدون احساسات و عواطف، بی‌معنی و پوچ خواهد بود. به همین دلیل عملکرد مغز در این زمینه بسیار مهم و حیاتی است.

میان‌سالی، سنی است که در آن فرد تجارب بسیار متنوع و گهگاه ضد و نقیض دارد. از یک سو، زندگی در دوران بحرانی و پُرتلاطم است، و از سوی دیگر، از آرامش نسبی برخوردار است. این دوره از زندگی زمانی است که فرد می‌تواند از موفقیت‌های گذشته خود احساس رضایت نموده، و در عین حال، به شکست‌های خود اعتراف کند. میان‌سالی سنی است که فرد، ضمن کسب لذت، گهگاه دست‌خوشِ غم و اندوهِ شدید نیز می‌شود.

از نظر دانشمندان، دورۀ میان‌سالی پُرفشار ترین دوره زندگی است. در این دوره، مسائل زندگیِ خانوادگی، پرورش فرزندان، به دست آوردن و نگهداری و ارتقای شغل و سایر مشکلات، فشار های گوناگونی را بر انسان تحمیل می‌کنند و او نیز با تمام قوا به مقابله با مشکلات و حل آن‌ها می‌پردازد. به طور خلاصه گفته می‌توانیم که سنین میان‌سالی می‌تواند همراه باشد با تغییرات مهمِ رُشدی در زمینه‌های فکری، عاطفی، اجتماعی و زیستی.

مغز افراد سال‌مند



پژوهش‌های جدید نشان داده اند که مغز حتا در سنین پیری تا حدی قابلیت رشد و ترمیم دارد. درین‌جا نمونۀ از ارتباط میان سلو‌‌ل‌های مغزی نمایش داده شده است.

مغز انسان تا آخرین سال‌های عمر و در سنین پیری می‌تواند به صورت نسبی کار کرده و عملکرد مطلوبی داشته باشد. دانشمندان دریافته اند که مغز انسان حتی در سنین ۷۰ تا ۸۰ سالگی هم می‌تواند به ساختن نیورون‌های جدید ادامه دهد. برخلاف برخی باورهایی که در گذشته وجود داشت مبنی بر این که با افزایش سن و پیر شدن انسان تعداد زیادی از حجرات مغز به تحلیل می‌روند، امروزه ثابت شده است که با افزایش سن، مغز انسان تا اندازه‌ی فعال باقی می‌ماند.

با این حال بیماری‌های مغزی‌ای وجود دارند که با بالارفتن سن و پیر شدن خود را بیش‌تر نشان می‌دهند، مانند پارکینسون، آلزایمر و دمانس.

‏در سالمندِ نورمال با بالارفتن سن، کاهش و نقصان در اعمال شناختی ظاهر می‌گردد، مانند آهسته شدن واکنش‌های روانی، کم‌شدن دقت و توجه، کم‌شدن تمرکزفکری، کم‌شدن قدرتِ فراگیری و کم‌شدن حافظه برای به یاد آوردن حوادث دور و نزدیک. تمام این‌ها مواردی اند که به تدریج ظاهر می‌شوند و تا حدی انعطاف‌پذیر نیز هستند. در حقیقت سالمندی پاسخ بدن انسان نسبت به شرایطی است که به بدن انسان تحمیل می‌گردد!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دلایل گرایش مردم چه زن و چه مرد به عمل‌های زیبایی و جراحی پلاستیک صنم بانو 3 375 ۰۷-۰۲-۰، ۰۹:۴۰ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  خانواده درمانی چیست؟ انواع روش‌های خانواده درمانی صنم بانو 4 352 ۳۰-۱۱-۹۹، ۱۰:۲۵ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  درونگراها؛ ذهن‌های پرهیاهو و ظاهر کاملا آرام صنم بانو 2 281 ۱۹-۱۰-۹۹، ۰۹:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان