94/4/9
جام جم آنلاین: مرد جوان که با میله آهنی و تحت تاثیر توهم شیشه، چشم برادرش را کور کرده بود، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.
روز گذشته مردی با حضور در دادسرای جنایی تهران از برادرش به دلیل ضرب و جرح و کور کردن یکی از چشمانش شکایت کرد.
او در شکایت خود به بازپرس جنایی گفت: من با برادر و پدرم در یک مجتمع سه طبقه حوالی پاسگاه نعمت آباد زندگی می کنیم. چند روز قبل از حادثه محمدرضا از پشت بام، وسایل کولرم را داخل حیاط ریخت و سر و صدا به راه انداخت. آن روز به علت این که عصبانی بود، چیزی نگفتم. 24 اردیبهشت می خواستم کولر خانه را راه بیندازم. خواستم به پشت بام بروم که دیدم محمدرضا در را قفل کرده است. در حال باز کردن قفل بودم که او سر رسید و مرا دید. بعد هم سراسیمه به داخل ساختمان رفت و با برداشتن یک میله آهنی به سمت من حمله ور شد و بشدت مرا کتک زد. او وقتی متوجه خونریزی چشمم شد، فرار کرد. بعد از این حادثه سریع به بیمارستان رفتم، اما به علت شدت ضربه، بینایی چشم چپم را از دست دادم. من راننده اتوبوس بین شهری هستم و به علت نابینایی دیگر نمی توانم رانندگی کنم و شغلم را هم از دست دادم.
وی ادامه داد: برادرم نیز بعد از این حادثه متواری شده است. او چند وقتی است مواد مخدر شیشه مصرف می کند و اخلاقش تغییر کرده است. محمدرضا چندسالی را در انگلستان زندگی و همانجا در زمینه قاچاق انسان فعالیت می کرد. برادر 40 ساله ام از ترس سرقت پول هایش در آن زمان 40 میلیون تومان پیش من امانت گذاشت که وقتی به کشور بازگشت، 200 میلیون تومان به او دادم، اما همیشه به خاطر مصرف مواد دچار توهم بود و فکر می کرد من پولش را بالا کشیده ام، به همین دلیل با هم اختلاف داشتیم.
با اظهارات مرد 36 ساله، قاضی سجاد منافی آذر، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی به تیمی از ماموران پلیس دستور داد تا متهم فراری را شناسایی و دستگیر کنند.
جام جم آنلاین: مرد جوان که با میله آهنی و تحت تاثیر توهم شیشه، چشم برادرش را کور کرده بود، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.
روز گذشته مردی با حضور در دادسرای جنایی تهران از برادرش به دلیل ضرب و جرح و کور کردن یکی از چشمانش شکایت کرد.
او در شکایت خود به بازپرس جنایی گفت: من با برادر و پدرم در یک مجتمع سه طبقه حوالی پاسگاه نعمت آباد زندگی می کنیم. چند روز قبل از حادثه محمدرضا از پشت بام، وسایل کولرم را داخل حیاط ریخت و سر و صدا به راه انداخت. آن روز به علت این که عصبانی بود، چیزی نگفتم. 24 اردیبهشت می خواستم کولر خانه را راه بیندازم. خواستم به پشت بام بروم که دیدم محمدرضا در را قفل کرده است. در حال باز کردن قفل بودم که او سر رسید و مرا دید. بعد هم سراسیمه به داخل ساختمان رفت و با برداشتن یک میله آهنی به سمت من حمله ور شد و بشدت مرا کتک زد. او وقتی متوجه خونریزی چشمم شد، فرار کرد. بعد از این حادثه سریع به بیمارستان رفتم، اما به علت شدت ضربه، بینایی چشم چپم را از دست دادم. من راننده اتوبوس بین شهری هستم و به علت نابینایی دیگر نمی توانم رانندگی کنم و شغلم را هم از دست دادم.
وی ادامه داد: برادرم نیز بعد از این حادثه متواری شده است. او چند وقتی است مواد مخدر شیشه مصرف می کند و اخلاقش تغییر کرده است. محمدرضا چندسالی را در انگلستان زندگی و همانجا در زمینه قاچاق انسان فعالیت می کرد. برادر 40 ساله ام از ترس سرقت پول هایش در آن زمان 40 میلیون تومان پیش من امانت گذاشت که وقتی به کشور بازگشت، 200 میلیون تومان به او دادم، اما همیشه به خاطر مصرف مواد دچار توهم بود و فکر می کرد من پولش را بالا کشیده ام، به همین دلیل با هم اختلاف داشتیم.
با اظهارات مرد 36 ساله، قاضی سجاد منافی آذر، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی به تیمی از ماموران پلیس دستور داد تا متهم فراری را شناسایی و دستگیر کنند.
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...