ین.»
محمد مهاجری در یادداشتی دیگر درباره گاندو نوشت: حدود ۵۰ سال پیش در کتاب فارسی کلاس سوم ابتدایی، درسی داشتیم با تیتر "از کجا دانست؟ "موضوع درس داستان مردی بود که در جاده، الاغش را گم کرده بود و به هرکس میرسید سراغش را میگرفت. از جمله به پسرکی برخورد و پرسید: تو الاغم را ندیدی؟
پسرک گفت:همان الاغ که چشم چپش کور بود؟ و گندم حمل میکرد و پای راستش میلنگید؟ مرد، شادمان از اینکه در یک قدمی پیدا کردن الاغش قرار گرفته بود، با ذوق زدگی گفت: بله الاغ من همین است که گفتی؟ الان کجاست؟
پسرک جواب داد:، اما من الاغ تو را ندیده ام!
مرد، پسرک را کشان کشان به محکمه قاضی برد و او را متهم به دزدیدن چهارپایش کرد. قاضی از پسرک پرسید اگر الاغ را ندیدهای پس چگونه مشخصاتش را میدانی؟
پسرک پاسخ داد: از آنجا که علفهای سمت راست جاده خورده شده و علفهای سمت چپ دست نخورده بود فهمیدم چشم چپش کور بوده. از آنجا که جای پای راستش کم عمقتر بود فهمیدم پای راستش لنگ بوده و از آنجا که مقداری گندم در مسیر ریخته بود فهمیدم بارش گندم بوده!
یکی دو قسمت از سریال گاندو را که دیدم به نظرم رسید اگر فیلمنامه را به همان پسرک الاغ یاب واگذار میکردند، حتما بهتر در میآمد!
وقتی «گاندو» به جنگ دیپلماسی میرود!
غلامرضا بنیاسدی، روزنامهنگار در یادداشتی به بهانهی حاشیهسازیهای سریال گاندو نوشت:
دیپلماسی، عقلانیت است. اقتدار است. هوشمندی و استفاده درست از کلمات و لحظات است. حتی زبان بدن هم به کمک زبان در دهان میآید و میمیک چهره و پرش پلکها و خطهایی که در صورت شکل میگیرند هم رسانه و رسانای پیامی میشوند که «بخردمردان دیپلمات» تولید میکنند. دیپلماسی که بر اساس حکمت و عزت و مصلحت مهندسی میشود. دیپلماسی یک علم است و در عین حال یک مهارت برجسته نیز هست. اوج سربلندی یک ملت در نظمی دیپلماتیک رقم میخورد توسط فرزندان فرهیخته آن ملک و ملت.
دیپلماسی با آن چه در قسمت چهارم سریال گاندو نشان داده شد، اصلا خویشاوندی ندارد. یا سریالسازان نمیفهمند دیپلماسی چیست و چه گستره و اثرگذاری دارد و یا دانسته دارند این ظرفیت بی بدیل را به سخره میگیرند. آنچه گاندوسازان و تخریبپردازان نشان دادند در ماجرای مثلا بررسی توقیف کشتی ایرانی و انگلیسی، شاید دیپلماسی به قرائت خودشان بود، از آن نوعی که هماندیشانشان در زمان در اختیارداشتن سکان دیپلماسی چنان عمل میکردند و الّا در دولت روحانی اگر به همهی بخشهایش نقد داشته باشیم، کم انتقادتریناش حوزهی دیپلماسی خواهد بود.
ما در همین عرصه بارها و بارها، آمریکا را زمینگیر کردیم. در همین عرصه، اجماع جهانی را شکستیم. در همین عرصه کار را به جایی رساندیم که آمریکا بماند و دومنیکن و دیگر هیچ. در همین عرصه بسیار کار کردیم، اما گاندوسازان چه ساختند را داریم میبینیم که نه تنها از انصاف به دور است که از آبادی هم صد فرسنگ فاصله دارد.
بخواهند یا نخواهند مردم میفهمند. ترس دوستان هم از همین است لذا میخواهند غبار در فضا بیفکنند تا مثلا اگر ظریف به میدان انتخابات آمد از امروز زخم بردارد، اما مردم زبان «گاندو۲» را میفهمند همانطور که «گاندو۱» نتوانست دولت را و ظریف را ببلعد. به این فهم، به بلوغ رسیده احترام بگذارید.