۲۶-۱۱-۹۶، ۰۷:۱۹ ب.ظ
این گروه با عمر ٢٠ساله خود در کنار کنسرتهای موفقی که در داخل و خارج از کشور داشته، چهار آلبوم موسیقی نیز با عناوین رنگوارههای کهن، همه اقوام من، سورنای نوروز و میان خورشیدهای همیشه را منتشر کرده که هر کدام به معرفی بخشهایی از موسیقی اقوام سرزمینمان پرداختهاند...
روزنامه شهروند - سحر طاعتی: گروه موسیقی رستاک که طی یک دهه گذشته به یکی از گروههای پرمخاطب موسیقی کشورمان بدل شده، در تابستان ٧٦ فعالیت خود را آغاز کرده و در طول عمر ٢٠سالهاش توانسته با تمرکز بر موسیقی بومی و ارایه آن به شیوه خود، این بخش از موسیقی غنی کشورمان را به مخاطبانش خصوصا نسل جوان بشناساند.
این گروه با عمر ٢٠ساله خود در کنار کنسرتهای موفقی که در داخل و خارج از کشور داشته، چهار آلبوم موسیقی نیز با عناوین رنگوارههای کهن، همه اقوام من، سورنای نوروز و میان خورشیدهای همیشه را منتشر کرده که هر کدام به معرفی بخشهایی از موسیقی اقوام سرزمینمان پرداختهاند. گفتوگوی ذیل با سیامک سپهری نوازنده و سرپرست و فرزاد و بهزاد مرادی خوانندگان و نوازندگان گروه که سه عضو اصلی رستاک را تشکیل میدهند، صورت گرفته که در ادامه میخوانید:
بنیان این گروه بر چه اساسی شکل گرفت؟
سیامک سپهری: زمانی که در دانشگاه تهران هنرهای زیبا درس میخواندم، در آن مقطع جشنواره موسیقی بومی در کرمان درحال برگزاری بود که فکر میکنم دوره دوم بود، آقای حمیدرضا اردلان پیشنهاد کرده بودند هیأت پژوهشی موسیقی بومی تشکیل شود، به دنبال آن اسم من و دوستانم در آن تیم بود که آنجا نخستین مواجهه من با موسیقی محلی زده شد و درواقع شاید تلنگر اولیه شکلگیری رستاک با این فرمت کنونی از همان جا زده شد.
٢٠سال از فعالیت گروه موسیقی رستاک با تمرکز بر موسیقی بومی میگذرد، این درحالی است که شاید طی یک دهه اخیر مخاطبان با گروه آشنا شدند و ارتباط برقرار کردند. فکر میکنید چقدر توانستید در همه این سالها به رسالت و اهدافتان برسید؟
سیامک سپهری: خوشحالم ٢٠سال توانستیم با هم کار کنیم و فکر میکنم این بزرگترین موفقیت ما است. برای ما قابل تصور نبود که رستاک بتواند پلی بین بعضی فرهنگها و نسلها باشد و بعد از آلبوم «همه اقوام من» همه چیز دستبهدست هم داد و باعث شد آن آلبوم حالت خاصی داشته باشد. از همان زمان همه چیز برای ما جدیتر شد، چراکه بیشتر متوجه شدیم کاری که انجام میدهیم بار و مسئولیتی سنگینی به دوش دارد.
از این جهت که یک گفتوگویی را بین اقوام، فرهنگها و نگاههای مختلف متمرکز میکرد و اجازه میداد که با هم تعامل کنند. اینکه چقدر به لحاظ اجتماعی این اتفاق افتاده، فکر میکنم شاید منتقدان و دوستانی که از بیرون آن را میبینند، بتوانند نظر دهند. ولی احساسم این است که برای خود ما این مسئولیت سنگینتر و جدیتر شد و نتیجهاش این شد که هماکنون هر کاری را با حساسیت بیشتری تولید میکنیم.
یکی از نکات بارز گروه رستاک برخلاف دیگر گروههایی که بعد از شما با تمرکز بر موسیقی بومی متولد شدند، استفاده بسیار کم از نوازندگان و خوانندگان محلی بود و موسیقی فولک را به شیوه خودتان به مخاطبان ارایه دادهاید. بر این اساس این سوال مطرح است که چقدر توانستید فرهنگ موسیقی بومی را برای خودتان کنید و براساس سازبندی و تنظیمهایتان به مخاطب ارایه دهید؟
سیامک سپهری: یک مسألهای که از ابتدا به آن واقف بودیم و به نظر بدیهی میآمد، این بود که شاید گروهی هستیم که هر کدام از بچهها با فرهنگی آشنا هستند و این آشنایی صرفا از بیرون نیست. مثلا فرزاد و بهزاد مرادی خودشان در بطن یک فرهنگ رشد کردند، بنابراین نگاهشان به آن فرهنگ نگاهی از بیرون نیست.
هیچوقت چنین ادعایی نداشتیم که بخواهیم آن موسیقی را نعلبهنعل براساس همان چیزی که اجرا میشده، اجرا کنیم اولا اینکه هم از عهده ما و هر کسی که از نگاه بیرونی وارد یک فرهنگ میشود خارج است و هم اینکه چنین قصدی نداشتیم. اگر قرار بود آن موسیقی با همان فضا اجرا شود، بهترینهایش در همان منطقه هست.
ولی بهطورکلی تلاش ما این بوده که با نگاهی که خودمان داریم از متریال موسیقی بومی استفاده کنیم و بهعنوان گروهی که از بطن فرهنگها نیستم، با آنها برخورد کنیم، بنابراین همیشه جای اشتباه وجود دارد و به همان دلیلی که همیشه مطرح کردیم، گروه تجربی هستیم، فکر میکنم این جزو طبیعتش میتواند باشد که رشد کند و تجربهاش قویتر و روزبهروز بهتر شود.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !