امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گفت وگو با کربلا...
#21
مادَرَمْ گُفْت:حُسِینْ تِکِه کَلامَتْ باشَد

هَر وَقْت شُدی مَسْتِ رُخَش،شیرَمْ حَلالَت باشَد
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
فدای صداقت بيسوادی كه وقتی ازش
پرسيدند: عشق چند حرفه؟
گفت : 4 حرف، همه بهش خنديدند،
اما او زير لب زمزمه ميكرد: حسين، حسين، حسين...!!!
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
السلام علیک یا اباالفضل العباس!!!


خوش بحال تو که زهرا به تماشای تو گفت ؛
پسرم در ره این عشق چه زیبا شده ای


از خجالت شده ای آب و یا از شمشیر
پس چگونه به چنین قبر کنون جا شده ای ؟


کاش می برد تو را تا به حرم اربابت
مثل تسبیح به هم ریخته ای وا شده ای


گرچه در کوچه نبودی که تلافی بکنی
جای محسن پسر حضرت زهرا شده ای ؟


ناگهان علقمه را عطر خوش یاس گرفت
فاطمه بر سر زانو سر عباس گرفت!
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
السلام علیک یا ابالفضل العباس


آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
چقدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد
تیر ِ نامرد اگر یاور مشکم می شد
می شد این آب شود چشمه ی زمزم که نشد


حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
تا دو دستم به بدن بود علم بر پا بود
خواستم حفظ شود بیرق و پرچم که نشد


گفتم این لحظه ی آخر که در آغوش تو ام
لا اقل روی تو را سیر ببینم که نشد
هر دو دست و سر و چشمم به فدای سر ِ تو
هر چه آمد به سرم نصف شما هم که نشد


بگو از من به رقیه که حلالم بکند
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد!
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
محتشم کاشانی

باز اين چه شورش است، كه در خلق عالم است // باز اين چه نوحه و ، چه عزا و ، چه ماتم است؟
باز اين چه رستخيز عظيم است، كز زمين // بي نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
اين صبح تيره، باز دميده از كجا ، كزو // كار جهان و ، وضع جهان، جمله درهم است
گويا طلوع ميكند از مغرب ، آفتاب // كآشوب ، در تمامي ذرات عالم است
گر خوانمش قيامت دنيا، بعيد نيست // اين رستخيز عام، كه نامش محرم است
در بارگاه قدس، كه جام ملال نيست // سرهاي قدسيان، همه بر زانوي غم است
جن و ملك، بر آدميان، نوحه مي كنند // گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين ، نور مشرقين // پرورده ي كنار رسول خدا، حسين
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
خوشا به حال کسانی که هم ماه محرم زنجیر میزنند و هم زنجیر از پای گرفتاری باز میکنند ،
سینه میزنند وهم سینه دردمندی را از غم و اندوه نجات میدهند ودر حالی که اشک میریزند ،
اشک از چهره مسلمانی پاک میکنند انوقت حسین ( ع ) به داشتن چنین پیروانی افتخار میکند!
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
قابل توجه پسرایی که تا زن میگیرن مادر وپدرشونو میذارن زیر پا بخونید این عاقبتشونه , گر پادشاه عالمی آخر گدای مادری


اشکت در میاد بخونش..




واقعا به ١٠٠ تا داستان مي ارزه....
نخوني از دستت رفته...






روزی پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) از یه قبرستانی داشت عبور،،، میکرد یه وقت دید از داخل یکی از قبرها صدای نعره ای میامد امد بالای سر قبر پاش رو محکم زد رو زمین و فرمودند:ای بنده ی خدا پاشو وایسا.
قبر شکافته شد یه جوانی از تو قبر اومد بیرون
از تمام بدن این جوان آتش میزد بیرون،
رسول خدا فرمودند:ای جوان تو از امت کدام پیامبری که اینقدر عذاب میکشی؟
عرض کرد یا رسوالله از امت شما
پیامبر خیلی دلش به حال جوان سوخت
پیامبر فرمود:تارک الصلات بودی؟
جوان گفت:نه یارسولله من پنج وعده نمازم رو به شما اقتدا میکردم
پیامبر:روزه نگرفتی؟
جوان: یارسولله نه فقط رمضان بلکه رجب و شعبان و رمضان رو هم روزه میگرفتم.
پیامبر فرمودند:ای جوان حج نرفتی؟
گفت:مستطیع نشدم
پیامبر فرمود:جهاد نکردی؟
جوان گفت:چرا جانباز یکی از جنگ ها هستم
پیامبر اکرم سرشو بالا گرفت و فرمود:خدایا من نمیتونم عذاب کشیدن امتم را ببینم به من بگو این جوان چرا اینقدر عذاب میکشه،،،؟
خطاب رسید یا رسوالله حقت سلام میرساند و میفرماید این جوان آق مادر شده تا مادرش رضایت نده عذاب همینه.
پیامبر به سلمان، ابوذر و مقداد میفرماید برید مادر این جوان رو پیدا کنید.
رفتند مادرشو پیدا کردند. یه پیرزن ضعیف و رنجور ومریض احوال بودند.
رسول خدا باز امر کرد قبر شکافته شد جوان از قبر امد بیرون.
پیامبر فرمودند:مادر ببین پسرت چطور داره عذاب میکشه.بیا از سر تقصیر پسرت بگذر و حلالش کن.
مادر جوان: سرشو بالا گرفت و گفت:ای خدا اگر حق مادری بر گردن این پسر دارم لحظه ب لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن!!!
تمام بدن این جوان آتش گرفت
رسول خدا فرمودند: آخه زن این بچه مگه در حق تو چه بدی کرده ک تو لحظه ب لحظه داری نفرینش میکنی؟
عرض کرد یا رسولله من با زنش یه روز تو خونه مشاجره کردم، دعوامون شد،از راه رسید از من نپرسید همینجوری منو هل داد تو تنور آتش سینه ام سوخت،موهام سوخت، قسمتی از بدنم سوخت، زن ها منو از تو آتش کشیدن بیرون لباسهام رو عوض کردند.
همون سینه سوختمو دردست گرفتم در حق پسرم نفرین کردم سه روز بعد مرد.
رسول خدا فرمودند:ای زن میدونی که من پیغمبر رحمتم به خاطر من بیا از تقصیر جوانت بگذر.
سرشو بالا گرفت و گفت:ای خدا به حق این پیغمیر رحمتت قسم میدهم ک لحظه ب لحظه عذاب پسرم رو زیاد کن ک کم نکن!!!
رسول خدا به سلمان فرمودند:سلمان برو به فاطمه ام بگو تنها نه علی هم بیاره، حسن و حسین رو هم بیاره.
سلمان رفت درخانه به فاطمه(س) گفت:پیامبر پیغام داده سریع بیایید.
مادر ما زهرا(س) آمد، علی(ع) ،حسن(ع) و حسین(ع) هم اومدند.
اول مادر ما حضرت زهرا(س) رفت جلو فرمودند:ای زن میدانی من فاطمه حبیبه ی خدا هستم
گفت:آره
فرمود:ای زن به خاطر من فاطمه بیا از سر تقصیر جوانت بگذر.
زن سرشو گرفت بالا صدا زد:خدایا به حق حبیبه ات فاطمه قسم میدهم لحظه ب لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن.
دوباره آتش از بدن جوان زد بیرون.
این بار امیرالمومنین علی(ع) رفت جلو و فرمودند:ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر.
زن گفت:خدایا به حق علی(ع) قسم میدم لحظه ب لحظه عذاب پسرم را زیاد کن..........
نوبت رسید به اقامون امام حسن(ع).اومد جلو وفرمودند:ای زن بخاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر.
زن گفت:خدایا به این غریب مظلوم تورو قسم میدم لحظه به لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن.
نوبت رسید به آقای ما حسین(ع)
اومد مقابل این زن ایستاد،ایشان خردسال بود چون دامن زن رو گرفته بود و سرشو گرفته بود بالا و فرمودند:ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر جوانت بگذر.
زن سرشو گرفت بالا یهو دیدند رنگ از رخسار این زن پرید به دست وپای حسین(ع) افتاد و عرض کرد:خدایا پسرمو به حسین بخشیده ام.
پیغمبر خدا(ص)فرمودند: که ای زن چی شد؟ من،فاطمه ،علی،حسن خواستیم قبول نکردی چی شد که حسین؟
عرض کرد:یا رسوالله سرمو گرفتم بالا در حق جوانم نفرین بکنم دیدم فرشتگان در آسمان میگن ای زن مبادا دل حسین رو بشکنی،،،،،










کپی کن
ميخوام حداقل 1000 نفر ب امام حسين سلام بدن اول خودمم شروع میکنم


اسَــــلامُ عَلَیـــــکَ یـــــا ابـــاعَـــبْــــدِالـــــلّـــــــه
وَ عًلی اَرواح الّتـــــی حَــــلَــــت بِـــفـــنـــــائــــک
عَــــلَـــیکَ مّنـــــی ســـــــّلامُ الـــــلّـــــه ابــــــــداً
مــــا بَــــقــــیــــتُ وَ بَــــقـــیَ اَلَــــیـــــلِ وَ الــــنــَـهــار
وَ لا جَـــــعَــــلَ الـــــلّـــــهَ آخِــــرَ اَلـعَـهـــدِ منی لـــزیـــارَتکُم
اَســـــلامُ عَلی الـــــحُــسـَــــیـــن وَعَلی عـَلـی بـن الـــــحُـــسـَــــیــــن
وَعَلی اُولاد الـــحُـــسـَــــیــــن وعَلی اَصــــحاب الـــحُـــسـَــــیــــن...
ب اندازه ارادتت به امام حسین (ع) کپی کن
یهویی عاشق این متن شدم…!


خدا زمین را آفرید
واختيارش راسپرد به 1+5












.
.
.










.
.
.
.
.






۱ محمد
۲ علی
۳ فاطمه
۴ حسن
۵ حسین
+
1عباس




اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
آسمان نینوا
در برابر خون
از وسعت آبی خویش
شرمسار است
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
وقتی سیلی خوردی بگو...............یا زهرا

وقتی دستتو بستن بگو................یا علی

وقتی بی یاور شدی بگو...............یا حسن

وقتی تشنه شدی بگو..................یا حسین

وقتی شرمنده شدی بگو..............یا عباس

اما اگه تشنه شدی شرمنده شدی بی یاور شدی دستتو بستن سیلی هم خوردی اروم بگو امان از دل زینب (س)
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
ڪربلا شهریست ای دل
شهریارش زینبــــــــــ است
اعتـــــبارش از حسین و
اقتدارش زینبــــــــــ است
نام زینب با حسین
حڪ گشته در ایوان دل
دل که شد بیت الحسین
نقش و نگارش زینبــــــــــ است
شیعه دارد در دلش
یڪتا ڪِتابـــــــــــــــِ قِیْمَتـــــــی
ناشِرَش باشد حسین
آموزگارش زینبــــــــــ است
هر که نازد بر کسی
زینبــــــــــ بنازد بر حسین
جانِ زهرا این حسین(ع)
دار و ندارش زینبــــــــــ(س) است
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
6 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۲۸-۰۵-۹۶, ۱۱:۲۶ ق.ظ)، Ar.chly (۲۵-۰۸-۹۴, ۰۷:۳۷ ب.ظ)، nza3380 (۱۲-۱۰-۹۴, ۰۵:۰۸ ب.ظ)، E.Ahmadi (۲۱-۰۸-۹۴, ۰۷:۱۸ ب.ظ)، d.ali (۱۰-۰۸-۹۶, ۱۱:۱۱ ب.ظ)، N-A-F-A-S (۰۲-۰۶-۹۶, ۰۳:۵۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان