امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گفت و گوی طنز ازدواج
#1


[عکس: %DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D...%D8%AC.jpg]

در این بخش از سایت نمناک گفتگویی جالب و طنزآمیزی را می خوانید که این گفتگو بین دختر و پسر مربوط به ازدواج جوانان امروزی در قالب طنز می باشد.

ازدواج برای هر فردی به شرط آنکه در مسیر درست خود باشد و چارچوب های عقلانی در آن مدنظر گرفته شود،رویدادی مثبت تلقی می شود در غیر این صورت می تواند موجب به وجود آمدن مشکلات دیگری شود.[عکس: source.gif]
متاسفانه در جامعۀ امروزی ما ازدواج تبدیل به یک معضل اجتماعی گشته به طوری که دلایلی همچون مشکلات مالی،بالا رفتن توقعات،افزایش تشریفات یا طرز تفکر غیر منطقی بعضی از خانواده ها موجب کم رنگ شدن میل جوانان به امر ازدواج شده است و همین باعث شده است بسیاری از جوانان ازدواج را مانعی برای پیشرفت خود بدانند در ادامۀ این مطلب گفتگویی در این باره می خوانید که به نوعی گوشه ای از طرز فکر جوانان را روایت می کند.
[عکس: %DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D...%D8%AC.jpg]





پسر:من اساسا معتقدم ازدواج مانعی برای پیشرفت بشره.
دختر:من هم فکر می کنم ازدواج فردیت بشر را مورد هدف قرار داده.
پسر:به راستی که مسئولیت و تعهد آدم رو فرسوده می کنه.
دختر:کاملا درسته ... آثار زیانباری هم برای لطافت پوست به همراه داره.
پسر:این همه هزینه برای عروسی ...
دختر:جهیزیه رو بگو.
پسر:هزار تا خرجِ الکیِ دیگه. که چی بشه؟
دختر:هیچی
پسر:تازه بعدش خانواده ها می افتن به جون هم.
دختر:آخ گفتی! توقع ها، حرف درآوردن ها، خاله زنک بازی ها ...
پسر:همه رو باید راضی نگه داری وگرنه روزگارت رو سیاه می کنن.
دختر:وای دیوونه کننده است.
پسر:تازه خود ازدواج هم فقط تا شیش ماه جذابیت داره.
دختر:کلا سقف یکی از عوامل جداییه.
پسر:سقف مطالبات؟
دختر:نه، سقف خونه.
پسر:چطور؟
دختر:تا وقتی خونه باباتی جون میدی که با عشقت بری زیر یه سقف، وقتی با عشقت میری زیر یه سقف، جون میدی که برگردی خونه بابات.
پسر:مردها هم سقف رویاهاشون هی میره بالاتر!
دختر:حالا این هیچی ... اینایی که به عشق بچه دار شدن ازدواج می کنن، وای خدا.
پسر:ها ها ها .
دختر:یعنی واقعا ازدواج می کنن که تکثیر بشن؟
پسر:حماقت محضه.
دختر:اصلا نمی فهمم این بچه چی داره!
پسر:به سختی به دنیا میاد و به سختی بزرگ میشه ولی در نهایت به راحتی نادیده ات می گیره.
دختر:واقعا ... راستی، بیژن و عاطفه هم طلاق گرفتن.
پسر:کدوم بیژن و عاطفه!؟
دختر:بچه های ورودی 88 مهندسی شیمی دیگه. همون هایی که سال اول دانشگاه ازدواج کرده بودن.
پسر:برای چی؟
دختر:عاطفه بعد از یه سال فهمید بیژن با یکی دیگه میره سانفرانسیسکو ولی چون خود عاطفه هم شیش ماه بود با یکی دیگه می رفت سانفرانسیسکو چیزی نگفت تا سفرشون زهرمار نشه. اما بعد از یه مدت دوتاشون فهمیدن و سورپرایز شدن و کلی فان شد!
پسر:خب پس چرا طلاق گرفتن؟
دختر:دیگه تعدادشون زیاد شده بود، نمی گنجیدن!
پسر:اینم آخر و عاقبت ازدواج های امروزی. بهنام هم زنش رو طلاق داد. میدونی؟
دختر:بهنام؟ بهنام شریف؟
پسر:آره.
دختر:اون دیگه چرا؟
پسر:دو سال دختره رو خونه باباش نگه داشت. آخر دختره قاطی کرد و گفت طلاق میخوام.
دختر:خب یه خونه اجاره می کرد.
پسر:پول پیش نداشت، بدبخت بود.
دختر:اصلا همه بدبختی انسان از ازدواج شروع شد. اگه آدم و حوا از اون اول دوست معمولی بودن الان این وضع ما نبود.
پسر:ای داد از این ازدواج ... از این سنت منسوخ ... از این گرداب نابودگر ... مریم!
دختر:بله؟
پسر:با من ازدواج می کنی؟
دختر:جدی؟
پسر:آره.
دختر:باشه.
پسر:بسیار خب.
دختر:فقط یه چیزی .
پسر:چی؟
دختر:چند تا بچه داشته باشیم؟
پسر:چهار تا خوبه؟
دختر:پنج تا بهتر نیست؟
پسر:هر چی تو بگی.
دختر:اوکی، بای.
پسر:بای.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
منگولاdfgh
بهانه برا غیبت نداشتن باباazsx
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
ولي از من مي شنويد ازدواج نكنيدasna
گول اين پسرا رو نخوريد . خوب خوبشونم بدهasna
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
چقد باحال
خب ازاول باید پیشنهادشو میگفت
دلم یك كلبه میخواهد
درون جنگل پاییز
به دور از رنگ آدمها
من و آواز توكاها
من و یك رود
من و یك كلبه ی پر دود
من و چای و كتاب حافظ وخیام
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
وااا مارو مچل کردین azsx
و خدایی که در این نزدیکیست..!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  طنز؛ گونه شناسی مهمان ها صنم بانو 2 259 ۱۷-۱۱-۱، ۱۲:۰۸ ق.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  طنز؛ شوخی فیزیکی ترامپ و کیم جون اون صنم بانو 1 182 ۱۶-۱۱-۱، ۰۱:۱۹ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  طنز؛ خلاصه زن صنم بانو 1 126 ۱۶-۱۱-۱، ۰۱:۱۷ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
10 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
زینب سلطان (۲۴-۰۶-۹۶, ۰۱:۳۰ ق.ظ)، نويد (۲۹-۰۴-۹۶, ۰۵:۴۹ ب.ظ)، صنم بانو (۳۰-۰۴-۹۶, ۰۹:۱۰ ق.ظ)، ثـمین (۰۶-۰۵-۹۶, ۰۹:۰۸ ب.ظ)، d.ali (۲۵-۰۴-۹۶, ۰۴:۴۲ ب.ظ)، !!Tina!! (۲۵-۰۴-۹۶, ۰۴:۲۱ ب.ظ)، رویای خیس (۲۵-۰۴-۹۶, ۰۴:۵۵ ب.ظ)، taranomi (۲۴-۰۶-۹۶, ۰۸:۵۲ ق.ظ)، hedeyh2002 (۰۲-۰۵-۹۶, ۰۹:۰۴ ق.ظ)، ♥فاطیما♥ (۲۹-۰۴-۹۶, ۰۲:۱۷ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان