امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گلچینی از موجودات ماورالطبیعه
#11
عفریت

عِفریت از موجودات فراطبیعی در فرهنگ اسلامی و نیز فرهنگ ایرانی و عربی است. عفریت نوعی جن است.
معنای لغوی "عفریت" به معنی گردن کش و خبیث آمده* است. در برخی منابع به قدرت و حیله*گری آنها اشاره شده ،عفریت از لحاظ لغوی برگرفته از عفرة است، و به معنای کسی است که پشت دیگران را به خاک می*مالد؛ و این نشانه قدرت اوست. از معانی دیگر عفریت زبردست و هوشمند و زیرک است. پس خباثت و شرارت برگرفته از معنای لغوی آن نیست. عفریت به شکل "عفاریت" جمع بسته می*شود.
عفریت در قرآن

عفریت در قرآن در داستان سلیمان پیامبر واقع در آیه ۳۹ سوره نمل آمده*است:
[سلیمان] گفت: «ای بزرگان! کدام یک از شما تخت او(بلقیس) را برای من می‏*آورد پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند؟» عفریتی از جنّ گفت: «من آن را نزد تو می‏*آورم پیش از آنکه از مجلسِ خود برخیزی، و من نسبت به این امر، توانا و امانت*دارم.» [امّا] کسی که دانشی از کتاب [آسمانی] داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد...»
جمله "إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ" که از جهات مختلفی توام با تاکید است (انّ- جمله اسمیه- لام) نشان می*دهد که بیم خیانت در این عفریت می*رفته، لذا در مقام دفاع از خود برآمده و قول امانت و وفاداری داده*است.

رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
پری



[عکس: 17376140872216036079_1329324317.jpg]


[highlight=#fbfbfb]این یک نمونه از پری بد و شیطانی است[/highlight]



پری در اوستا موجودی اهریمنی است و از آن به صورت زنی بسیار زیبا و فریبنده یاد شده که با پنهان و آشکار شدن پی در پی و تغییر شکل*های گوناگون، مردم را می*فریبد و به بیراهه می*کشاند یا موجب دیوانگی آنان می*شود.
در هفت خوان*های رستم و اسفندیار، زنی زیبا و آراسته در حالی که رود می*نوازد به پهلوان نزدیک می*شود و او را به شادخواری و شادکامی دعوت می*کند. اما هر دو پهلوان او را می*شناسند و در نبرد او را می*کشند.
پری از آتش می*گریزد، بنابراین، برای شناختن یا فرار دادن پریان بدکار باید پیوسته آتش در خانه روشن بماند. همچنین فلزات و چیزهای نوک تیز موجب فرار پریان است.
پریان در فرهنگ ایرانیان پس از اسلام، موجوات خوب و دوست داشتنی هستند که مردم نیکوکار و خوش نیت را دوست دارند و آن*ها را به خوشبختی و کامروایی می*رسانند. پادشاه پریان مردی نیک و آزاده است و دختر و پسر شاه پریان رمزی از کمال، زیبائی، ثروت و خوشبختی هستند که هر دختر و پسر جوان آرزوی همسری ایشان را دارد. داستان پری زیبائی که بخت را تقسیم می*کرد در داستان*های مربوط به جمشید شاه آمده است.
در اساطیر ایرانی، پریها از نسل فرشتگان تبعیدی از بهشت هستند که در صورت توبه کردن به بهشت باز می گردن د. در منابع قدیمی تر آنها عاملان شیاطین بودند ولی در منابع جدیدتر تبدیل به موجودات غیر شر شدند. پریها موجوداتی بالدار، بسیار دلنشین و با ظاهر فرشته آفریده شده اند. در طبقه بندی موجودات اسطوره ای، آنها آفریده*هایی مابین فرشته و ارواح شیطانی هستند. پریها گاهی اوقات برای ملاقاتهایی به دنیای میرا (جهان ما) مسافرت می*کنند. پریها هدف سطح پایین موجودات شروری به نام دیوسان بودند. دیوسانان با حبس پریها در قفسهای آهنین، اقدام به آزار آنها می کردند. این آزارها بعلاوه عدم اعتماد به نفس خود پریان، باعث می شد که آنها هم به صف مبارزان با خوبی بپیوندند.
نام سزرمین پریان در آثار اسطوره ای، پریستان و کوه قاف است.

در شعر پری و بهشت توماس مور شاعر ایرلندی، در قسمت لاله رخ، یک پری اجازه بازگشت به بهشت را بعد از سه بار تلاش در دادن هدیه*ای به فرشته محبوب خدا بدست می آورد.
اولین تلاش این است که آخرین شرابی که لیبرا با خون قلبی که برای او شکسته و از آن شرابی برای خدا درست کرده را پیدا کرده و هدیه دهد. این خون باید از متعلق به سرباز جوانی که برای حفظ جان محمود اورنگ*زیب (ششمین پادشاه مغول هند در سده ۱۷-۱۸ میلادی) کشته شده است باشد.
هدیه بعدی، یک نگاه پاک و ناب از یک عشق از خود گذشته (کسی که خود را در راه عشقش قربانی کرده باشد). آهی که باید ربوده شود باید از لبهای دختری باکره و در حال مرگ با عشقش در ریونذوری (کوهی در کنیا از رشته کوههای کلیمانجارو) بوسیله طاعون باشد نه اینکه ترجیح دهد در تبعید از عشقش با بیماری زنده بماند.
سومین و آخرین هدیه، اشک یک پیرمرد شیطانی در حال دیدن عبادت یک کودک در خرابهای معبد خورشید در بعلبک لبنان است. مداخله پریان در دنیای فناپذیر به صورت اپرایی فکاهی توسط گیلبرت و سالیوان در سال ۱۸۸۲ زیر عنوان "همزادها و پریها" ساخته شد.
رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
آل

آل یا زائوترسان در باور عامه، موجودی است که اگر زن تازه*زا را تنها بگذارند، سراغش می*آید و بدو آزار یا آسیب می*رساند.

آل یک گونه از موجودات اهریمنی در باور مردمان قفقاز، ایران، آسیای میانه و بخش*هایی از جنوب روسیه است. در باورهای سنتی، نقش آلها در تولید مثل انسانهاست بهمین دلیل آنها را اهریمن وضع حمل یا زایمان می*دانند.

آلها در مناطق گوناگون دارای نامهای مختلفی هستند مثلا در ارمنستان به «آلک»، در میان کردها به «اُل»، در افغانستان و تاجیکستان به «هال» یا «خال»، در کشورهای ترک*زبان آسیای میانه به «آلباستی» یا «آلماستی» و در میان مردم کشمیر و بدخشان به «هالماستی» معروفند.

در فرهنگ بختیاری*ها هم وجود آلها با عبارات رایجی مانند «آل برده» و «الهی آل ببردت» به چشم می*خورد.

در روایات ارمنی، آلها قلب و شش زن درحال زایمان، زن آبستن و زنی تازه زایمان کرده (زائو) را می*دزدند و سبب مرگ او می*شوند. آنها همچنین با آسیب رساندن به جنین در زهدان مادر سبب سقط جنین می*شوند. آلها نوزادان زیر چهل روز را دزدیده و اقدام به تعویض آنها با بچه خود یا بچه جن می*کنند. (مانند الفها در باورهای ژرمنی). آلها نیز مانند انسانها داری دو جنس زن و مرد هستند.
اجزای بدن و صورت آلها

اجزای بدن و صورت آلها بدین سان توصیف شده* است: بینی گِلی، چشمانی آتشین، موهایی ژولیده و نامرتب، دندانهایی آهنین با نیشهایی به جلو آمده مانند گراز وحشی و پستان*هایی آویزان مانند پیرزنها. بنابر باورهای کهن، آلها پس از دزدیدن قلب و شش زن و زمانی که دیگر زن زنده نمانده* است، اقدام به فرار و عبور از اولین آب جمع شده در یک جا یا اولین منبع آب می*کنند. طلسمهای مانع آل، مانند دیگر طلسمها برای دیگر شیاطین است. این طلسمها شامل افسون، دعا، اشیای فلزی، سیر و پیاز و جلوگیری کردن از رسیدن آل به آب است. در ایران آلها به شکل پیرزنی لاغر و استخوانی با بینی گِلی و صورتی سرخ به همراه سبدی حصیری برای شش و جگرهای دزدیده شده تصویر شده* است. در آسیای میانه، آلها چنین روایت شده*اند: موجوداتی چاق و زشت و پیرزنانی پرمو با پستان*های آویزان به همراه سبدی پشمی که جگر و شش*های قربانیان را درون آن قرار می*دهند. برطبق بسیاری از روایات خاور نزدیک، خدا یک آل را برای همسری آدم یا اولین بشر آفرید امّا آدم فانی و خاکزاد با آل که از جنس آتش است، ناسازگار بود. این آغاز و ریشهٔ دشمنی آلها با حوا و همه دختران اوست.
رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
نسناس
[align=START]
[/align]نسناس گفته می*شود نوعی جن است، که بدنش نیمی از اعضای انسان را دارد همانند یک پا یک دست و یک چشم. برخی معتقد اند که نسناس دو جنس نر و ماده دارد.
این نام گاهی در گذشته در متن*های زیست*شناسی فارسی در برابر واژه میمون بکار می*رفته که نام عمومی گروهی از آدم*نمایان (گوریل، شمپانزه، اورانگوتان، گیبون) است.
در فرهنگ عامه به نوعی بوزینه بی دم هم اطلاق می*شود.
نسناس در برخی فرهنگ*های فارسی

جانوری بود چهار چشم سرخ*روی درازبالا سبزموی، در حد هندوستان، چون گوسفند بود، او را صید کنند و خورند اهل هندوستان. (لغت*نامهٔ اسدی) (اوبهی).
جنسی*اند از خلق که بر یک پای می*جهند. (دهار).
نوعی از حیوان که بر یک پای جهد. (غیاث اللغات از منتخب اللغات و کشف اللغات) (از آنندراج).
صاحب حیوةالحیوان نوشته که: نِسْناس بالکسر، نوعی از حیوان است که به* صورت نصف آدمی باشد چنانکه یک گوش و یک دست و یک پای دارد و به طور مردم در عربی کلام کند...
و در تواریخ بهجت العالم نوشته که: نسناس در نواحی عدن و عمان بسیار است و آن جانوری است مانند نصف انسان که یک دست و یک پا و یک چشم دارد و دست او بر سینه ٔ او باشد و به زبان عربی تکلم کند و مردم آنجا او را صید کرده می*خورند. (از غیاث اللغات) (آنندراج).
گویند جنسی*اند از خلق که به یک پای می*جهند. (از مهذب الاسماء) (از برهان قاطع).
دیو مردم که بر یک پای جهند. (السامی).
و به زبان عربی حرف می*زنند. (برهان قاطع).
دیو مردم یا نوعی از مردم که یک دست و پا دارد، و فی الحدیث: انّ حیاً من عادٍ عصوا رسولهم فمسخهم الله نسناساً، لکل واحد منهم ید و رجل من شق واحد ینقرون کما ینقر الطائر و یرعون کما ترعی البهائم. و گویند که قوم عاد که ممسوخ شده بود نیست گردید و قومی که بر این سرشت بالفعل موجود است خلق علی*حده [است] یا آنها سه جنس*اند، ناس و نسناس و نسانس، یا نسانس زنان آنها، یا نسانس گرامی*قدر از نسناس است، یا آنها یأجوج و مأجوج است، یا قومی از بنی*آدم از نسل ارم*بن سام، و زبان عربی دارند و به نامهای عربان می*نامند و بر درخت برمی*آیند و از آواز سگ می*گریزند. یا خلقی بر صورت مردم، مگر در عوارض مخالف مردم*اند و آدمی نیستند، یا در بیشه*ها بر کرانهٔ دریای هند زندگانی می*کنند و در قدیم عربان شکار می*کردند و می*خوردند آنها را. (از منتهی الارب) (آنندراج).
حیوانی است که در بیابان ترکستان باشد منتصب*القامه، الفی*القد، عریض*الاظفار، و آدمی را عظیم دوست دارد، هرکجا آدمی را بیند بر سر راه آید و در ایشان نظاره همی کند و چون یگانه از آدمی بیند ببرد، و از او گویند تخم گیرد، پس بعد انسان از حیوان او شریف*تر است که به چندین چیز با آدمی تشبه کرد یکی به بالای راست و دوم به پهنای ناخن و سوم به موی سر. (از چهارمقالهٔ نظامی عروضی، معین صص۱۴-۱۵).
خدای* تعالی ذریهٔ او را [جدیس را] مسخ گردانید و ایشان را نسناس خوانند، نیم تن دارند و به یکی پای چنان [دوند] که هیچ اسبی درنیابدشان. (از مجمل التواریخ).
آنکه به*شکل انسان بود ولی خوی و سرشت انسانی در وی نباشد. (ناظم الاطباء)
رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#15
مردآزما

مردآزما نام نوعی جن است که مردم بلوچ معتقداند که اگر کسی از وی نترسد با او دوست می*شود و اگر از او بترسند با ترساندن قربانی اش را از پا در می*آورد.
در این افسانه*ها گفته می*شود مردآزما به صورت حیوانی اهلی بر مسافران مرد پدیدار می*شود و ناگهانی سخن می*گوید یا تغییر شکل می*دهد و با این کار میزان دلاوری و مردانگی مسافر را می*آزماید.
بر پایه افسانه، مردآزما بیشتر در جای*های تاریک و خلوت نمودار می*شود ولی به کسی آسیبی نمی*زند و به باور گروهی، در برابر افراد ترسو ظاهر نمی*شود تا از آن*ها آسیبی نبیند. گفته می*شود این داستان برای این ساخته شده تا به افراد کم*جرأت قوت قلب بدهند که اگر به جای تاریک یا خلوتی رفتند کمتر بترسند زیرا به آن*ها گفته می*شد مردآزما به افراد ترسو کاری ندارد.
در خراسان جنوبی مردآزما را «مرده*آزما» هم می*نامند و او را موجودی زشت*روی می*دانند که محل زندگی*اش گورستان*های خوف*ناک و گاه آسیاب*های کهنهٔ آبی و بادی*ست. او از نور گریزان است و تقلید صدای آدمی می*کند. مرده*آزما را بیشتر به قالب زنی زشت*روی می*دانند که صورتش دراز و چاک دهانش عمودی*ست و دندان*هایش افقی و بُرّان است.
در داستان*هایی دیگر مردآزما در کوچه*های تاریک و خلوت از پشت دیوار ظاهر می*شود و هر اندازه به او نگاه شود بزرگ*تر و بزرگ*تر می*شود.
در کتاب کوچهٔ احمد شاملو نیز مردآزما به عنوان نام یکی از جن‏*هایی است که به شکل*های گوناگونی در می*آید. برخی دیگر آن را هیولا یا غولی تخیلی دانسته*اند که به*صورتِ مویی ظاهر می*شود و بزرگ و بزرگ*تر می*گردد یا قدی بسیار بلند به بلندی کوه دارد، در مناطق کردنشین از این موجود به نام جوان ازما نام برده می شود .
بنا به افسانه*های قدیمی محکم گرفتن بند شلوار یا کمربند موجب ناپدید شدن مردآزما می*شود.

رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#16
خون آشام ها
asna


در افسانه*ها و خرافات مردم اروپا، موجودی زنده*است که شب*ها از گور بیرون آمده و برای تغذیه خود از خون مردم می*مکد. در این تخیلات، خون*آشام*ها دندان*های نیش*بلندی دارند که با آن*ها از گردن زندگان خون می*مکند، و معمولاً دارای قدرت*های فوق بشری از جمله زندگی جاوید و تبدیل کسی که گاز می گیرد به خون آشام و در اینه دیده نمی*شوند.بعضی می گویند که خون آشام ها میتوانند با جنان و جنیان هم صحبت باشند. در داستان*های زیادی خون*آشام*ها مردم را به بردگی می*کشند و خود آنها را نیز به خون*آشام تبدیل می*کنند. رسم بر این است که برای دور کردن خون آشام*ها طلسم*های ویژه*ای استفاده شود. برای کشتن او باید سرش را از تن جدا کرد و میخی بلند را به قلب او فرو کرد.قصه خون آشامها به شکل امروزی در قرن شانزدهم و از بالکان پا گرفت.در قرن هفدهم مسافرانی که از بخش مرکزی اروپا می*آمدند افسانه های هولناکی از موجودات خون آشام و خبیث نقل می*کردند.وحشت خون آشامها در مجارستان قرن هجدهم آنچنان گسترش یافت که هیئتی از طرف دولت مجارستان مسئول بررسی موضوع شد.
بسیاری از نویسندگان قرن نوزدهم مانند گوته، بایرون و بودلر قطعاتی درباره ی خون آشامها به رشته ی تحریر در آوردند.نمایشهایی در این زمینه نوشته و اجرا شد.در آلمان اپرایی نیز بر صحنه آمد.
خون*آشام*ها از باورهای خرافی به ادبیات کلاسیک و نوین جهان وارد شده*اند و امروزه کتاب*ها و فیلم*های فراوانی با داستان*های متفاوت در مورد آنها ساخته می*شود. مشهورترین شخصیت خون*آشام در عرصهٔ ادبیات،دراکولا نام دارد که زادهٔ ذهن برام_استوکر نویسندهٔ بریتانیایی است.در ۱۸۹۷ برام استوکر دراکولا را نوشت.قصه گوتیگی بر مبنای وحشت و خون!که شهرت کنت دراکولا را عالمگیر کرد.استوکر کنت دراکولا را بر مبنای شخصیت پرنس منفور رومانی که در قرن پانزدهم می زیست و اعمال خلاف اخلاق و دیگر آزاریهای ترسناک او معروف بود نوشت.او خون دشمنان خود را می*نوشید و آنها را به قتل می*رساند.لقب او دراکولا به زبان رومانیایی معنای فرزند شیطان را می*دهد.در افسانه ها آمده*است که خون اشام ها دارای ۲دندان نیش بلند هستند که در گردن قربانی فرو می*کنند و انها را می*کشند. افسانه ها قدرتهایی فوق طبیعی به این موجودات نسبت می*دهند .آنها می*توانند از گوری به عمق ۲ متر از میان خاک و سنگ بیرون بیایند.می*توانند خود را یه شکل گرگ و خفاش درآورند یا به آسانی تبدیل به مه شوند و از سوراخ کلیدها رخنه ی درها بدرون اتاقها بخزند.
رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#17
گرگینه


گُرگینه یا گرگ دیس یا گرگ آدم موجودی افسانه*ای و از خرافات مردم اروپا است. گرگینه انسانی است که شب*هایی که ماه کامل است (ماه شب چهارده) به صورت گرگ درمی*آید. چنین شخصی یا از راه به کار بردن افسون و جادو یا در پی طلسم شدن از سوی کس دیگر تبدیل به گرگینه می*شود. ساده*ترین راه برهنه شدن و بستن کمربندی از جنس پوست گرگ، یا پوشیدن پوست کامل حیوان است. اگر گرگینه طوری کسی را گاز بگیرد که بزاقش وارد جریان خون شخص شود، قربانی هم به گرگینه تبدیل می*شود.

از گرگینه*ها در داستان*های هزار و یک شب یاد شده و در این داستان*ها آن را قُطرُب نامیده*اند. زکریای رازی، پزشک ایرانی سده چهارم هجری، گرگینگی را گونه*ای بیماری روانی دانسته*است.
رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#18
پری دریایی


پری دریایی در فرهنگ عامه، یک موجود افسانه*ای آبزی است که سر و تنه*ای به شکل یک زن زیبا و دمی شبیه به ماهی دارد. پری دریایی، در بسیاری از افسانه*ها اینطور تصویر شده است که در کنار ساحل دریا می*ایستد و با یک دست در حال شانه*کردن موهای بلندش و در دست دیگرش آینه*ای را نگاه داشته*است. در قصه*های بسیاری، پریان دریا، غالباً به پیشگویی اتفاقات آینده می*پردازند، گاهی از روی اجبار، نیروهای فراطبیعی خود را به انسان*ها می*بخشند و گاهی عاشق انسانها شده، یا با فریفتن انسان*های فانی که دل در گرو عشق آنها بسته*اند، آنها را به قعر دریا می*برند. تشابهاتی بین افسانه*های پری دریایی و افسانه*های سیرن (حوری دریایی اسطوره*های یونان) وجود دارد.
یک موجود دریایی عجیب موسوم به پری دریایی(این موجود خشک شده و در موزۀ مشهد نگهداری می*شود.)

گرچه پریان دریا، در افسانه*ها گاهی اوقات مهربان و خوش*نام*اند، اما به طور معمول پلید تصویر شده*اند، هدایایشان بدیمنی می*آورد، اگر آزرده*خاطر شوند، موجب به*پاشدن طوفان و سایر بلایا می*شوند، به*طوری که دیدن یکی از آنها در دریا، نشانه غرق شدن کشتی بوده*است. برخی چون لورلای رود راین، با خواندن آوازهای زیبا موجب جلب ماهیگیران و دریانوردان به دریا و غرق شدن آنها شده و بعضی مثل پری دریایی حکاکی شده در سکوی کلیسای «زنور» در «کورنوال» انگلستان، مردان جوان را می*فریبند تا برای زیستن با آنان به اعماق دریا روند.

هانس کریستین اندرسن، در داستان محبوب پری دریایی کوچولو که در سال ۱۸۳۶ آنرا به رشته تحریر درآورد، درباره پریان دریایی اینگونه نقل می*کند که آنها فراموش می*کنند که انسانها نمی*توانند در زیر آبها نفس بکشند، حال آنکه به عقیده برخی دیگر، آنها از روی کینه و دشمنی، انسانها را غرق می*کنند.

پری دریایی در افسانه*های بسیاری از فرهنگ*های جهان، از تمدن آشوریان تا بابل و یونان باستان وجود دارد. در بعضی افسانه*های اروپایی آمده پری دریایی توانایی برآورده کردن آرزوهای انسان*ها را دارد، و در ژاپن معروف است که خوردن گوشت پری دریایی سبب جوان ماندن و زندگی جاوید می*شود.

برخی زمینه خلق افسانه*های پری دریایی را پستانداران آبزی چون گاوهای دریایی و دوگانگ*ها می*دانند که در کنار ساحل دریا به نحوی مثل انسان*ها به شیردادن به بچه*هایشان می*پردازند.
رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#19
یأجوج و مأجوج (Gog and Magog)
[عکس: Gog-and-Magog-01_1-300x300.jpg]


از یأجوج و مأجوج، در قرآن، سِفر پیدایش، کتاب حزقیال و مکاشفه‌ی یوحنا، سخن رفته است. آن‌ها به عنوان موجودات ماوراءالطبیعه، شیاطین یا اقوامی توصیف می‌شوند که در کره‌ی زمین به صورت پنهانی زندگی می‌کنند. یأجوج و مأجوج در اساطیر و فولکلور به دفعات مطرح شده‌اند و وجودشان از سوی بسیاری از ادیان از جمله اسلام، مسحیت و یهودیت، مورد تأیید قرار گرفته است. طبق باور گسترده‌ای که هم در مسیحیت و هم در اسلام وجود دارد، «وی که دو شاخ دارد» (فرمانروایی بزرگ و درستکار) و دو عصر را صاحب است (بر دو عصر تأثیر دارد)، جهان را در سه جهت درنوردید تا این که قومی را یافت زیر ستم یأجوج و مأجوج. یأجوج و مأجوج «ذاتی پلید و نابودگر» داشتند و «باعث فساد گسترده‌ای در زمین بودند». قوم ستمدیده، در ازای محافظت شدن، پیشنهادِ دادنِ خراج کردند. فرمانروا قبول کرد که به آنان کمک کند، اما پیشنهاد خراج را نپذیرفت. وی دیوار بزرگی ساخت که اقوام متخاصم قادر نبودند از آن عبور کنند. این اقوام تا روز قیامت، آنجا خواهند ماند و خلاصی آنان نشانه‌ی پایان جهان خواهد بود. «جنگ یأجوج و مأجوج» پیش از بازگشت مسیح اتفاق خواهد افتاد.

رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#20
ساتیر (Satyr)

[عکس: Satyr-01_1-206x300.jpg]

ساتیرها در اصل، در تمدن یونانی، به عنوان همراهان پان (خدای آب، مزرعه، جنگل، جانوران و شبانان که در افسانه‌های یونان به شکل بز است) شناخته می‌شوند. این موجودات با ربّ‌‌النوع مزارع در افسانه‌های روم، ترکیب یافته، شکلی نیمه انسان و نیمه بز به خود گرفتند (نیمه‌ی بالاییِ بدن به شکل یک مرد و نیمه‌ی پایینی به شکل بز). گفته می‌شود ساتیرها موجوداتی دغلباز، اما ترسو هستند. خرابکار و خطرناک، و در عین حال، خجالتی و بزدل‌اند. در زمان های قدیم، آن‌ها معمولاً روی سرشان دو شاخ داشتند اما نسل‌ جدیدشان به جای شاخ، برآمدگی دارد.
رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نقشه کیهانی ناسا که برای موجودات فضایی ارسال شد AsαNα 5 439 ۳۱-۰۵-۹۶، ۰۱:۳۹ ق.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  پیغام برای موجودات فضایی؛ لطفا ما را نخورید! AsαNα 5 389 ۲۹-۰۵-۹۶، ۱۱:۰۵ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  موجودات حک شده در لوح های سومر هیچ شباهتی به انسان ندارند!!! شیرین فرهمندپور 2 468 ۰۶-۰۴-۹۴، ۰۱:۱۵ ق.ظ
آخرین ارسال: ..MiSs ZaHRa..

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
7 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
hadis hpf (۲۷-۱۲-۹۵, ۱۱:۵۵ ب.ظ)، نويد (۱۳-۰۸-۹۹, ۱۰:۲۴ ق.ظ)، صنم بانو (۲۷-۱۲-۹۵, ۱۲:۴۶ ب.ظ)، AsαNα (۲۹-۰۵-۹۶, ۰۷:۳۰ ب.ظ)، .AtenA. (۲۹-۱۲-۹۵, ۱۲:۴۷ ق.ظ)، !!Tina!! (۱۶-۰۶-۹۶, ۱۱:۵۸ ب.ظ)، فرشته جون (۲۸-۰۶-۱, ۰۴:۳۶ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان