امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یادش بخیر
#1
اولش ميرفتيم تو حمومي كه نه آب سردش معلوم بود نه گرمش يهو آب ميشد ٢٠ درجه زير صفر يه وقتا هم ٦٠ درجه
بالا صفر

بعد مادر گرامي با شامپوي پاوه چنان ميوفتاد رو سرمون به طوري كه تموم سلولهاي مغزمون نيم متر جابجا ميشد
هر چقدر جيغ و داد ميزديم انگار نه انگار

بدترين مرحله وقتي با كيسه سفت وضخيم با روشور ميفتاد به جونمون

خدا شاهده دو لايه از پوستمون كنده ميشد مامانمون فكر ميكرد چركه بيشتر ادامه ميداد

بماند كه اون وسطا يه كتكي هم ميخورديم

وقتي حموم تموم ميشد كلي لباس تنمون ميكردن يه يقه اسكي هم روش

بعدش از شدت درد و خستگي خوابمون ميبرد همه ميگفتن آخي چه راحت خوابيده.....
من از اون دسته دخترام ک وقتی از خواب بیدار میشم...شیطون میگه اخ اخ باز این بیدار شد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
نگو نگو که دلم خونهzapszapszapszaps
قدر لحظه ها را بدان!
زمانی میرسد که تو
دیگر قادر نیستی بگویی
(جبران میکنم....)
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
دقیقا کوثر ایییییییی کتک میخوردیم زیر ابzapszaps
من از اون دسته دخترام ک وقتی از خواب بیدار میشم...شیطون میگه اخ اخ باز این بیدار شد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
منم میخوامممممممzapszapszapsxcvb
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
چی میخوای فاطمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟xcvl
من از اون دسته دخترام ک وقتی از خواب بیدار میشم...شیطون میگه اخ اخ باز این بیدار شد
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
اره دقيقا يادش بخيرzapszapszapszapszapszapszaps
فروردینی است دیگر:
سکوتش...
به معنای رضایتش نیست که
.
.
داره فکر میکنه ببینه
چطوری دهنته سرویس کنه!
پاسخ
سپاس شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان