امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یه همچین مصیبت هایی ما داشتیم تو مدرسه :(((
#1
[عکس: 1410728187.jpg]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
asnaasnaasna
پسرا اینجورین دخترا نه :-2-42-:
قلبم ایستاد.!
به تماشــای رفتنت...

پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
دقیقااا باید فرار میکردی ازشون
و خدایی که در این نزدیکیست..!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
واییییییییییییی مخصوصا یه چیزی مثل چیپس و پفک اگه ببریم که رسما چیزی واسمون نیمونه....دوم دبیرستاننا...twoltwoltwol
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
اره خدایی مخصوصا الان که تا ساعت 2 ظهرباید مدرسه بمونیمxcvl
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
حقيقته تلخيه
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
این ماجراهاتو مدرسه پسرونه صدق میکنه
سه جمله آخر کوروش :


تابوتم را پزشکان حمل کنندتا همه بدانند هیچ طبیبی نمیتواند جلومرگ را بگیرد .

تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند مال نتوانست نجاتم دهد.

دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید تا بدانند که باید با دست
خالی رفت.

« بیهوده متاز که مقصد خاک است »
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
ما تقریبا ابنجور مشکل نداریم

در میان مردم چشمت نگاهی دیده ام
بی گناهی را در آغوش گناهی دیده ام

رمان"بی گناهی در آغوش گناه"


http://forum.iranroman.com/showthread.php?tid=126640
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نمونه هایی بسیار جالب از کاریکاتورهای سیاسی و اجتماعی صنم بانو 2 18 ۲۹-۰۱-۳، ۰۵:۱۶ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  اولین روز مدرسه بعد از تعطیلات d.ali 1 185 ۱۷-۰۱-۹۸، ۰۱:۴۰ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa
  از شروع مدرسه ها تا به اتمام... دختر ستاره 2 217 ۳۰-۰۶-۹۷، ۱۲:۱۰ ق.ظ
آخرین ارسال: minaa

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان