۱۹-۰۹-۹۳، ۰۵:۵۲ ب.ظ
خبر ورزشی: فوتبال روزهای سختی را میگذراند. با وجود هواداران بسیار، فوتبال حال و روز خوبی ندارد. با آنکه همه دلسوختههای فوتبال در تهران از وضعیت این رشته در تهران مینالند اما گلایههای پیشکسوتان هم کاری نکرده تا همچنان کسی رئیس هیأت فوتبال تهران باشد که دوست دارد در قاب عکاسان باشد و به تیپ پسرش مینازد.
همين ميشود كه ديروز يكي از خبرگزاريها مينويسد صغر سن در حال بلعيدن فوتبال پايتخت است. وضعيت تهران اكنون به گونهاي است كه همه با ترديد درباره آينده فوتبال پايتخت ايران حرف ميزنند و مدتهاست كه دو تيم بزرگ پايتخت، مجموعهاي از بازيكنان شهرستاني شدهاند، بازيكناني كه البته كيفيت بازيكنان دهههاي قبل را ندارند، بازيكناني مانند حجازي، پروين، درخشان، محمدخاني، محرمي و....
نسل جديد فوتبال ما مانند نسل جديد ما، بسياري از ارزشهاي گذشته را ضد ارزش ميداند. احترام به بزرگتر را درك نميكند و در حاشيه غوطه ميخورد. اين نسل، فوتبال را مانند گوي بزرگي كرده است كه از بالاي كوه به پايين پرت شده و ديگر كسي نميتواند جلوي آن را بگيرد. روزگاري فوتبال عربي را به دليل نداشتن تماشاگر مسخره ميكرديم و حالا براي بازي استقلال در دل پايتخت 500 تماشاگر ميآيد. در شرايطي كه بسياري از قهرمانان رشتههاي ديگر از كمبود امكانات مينالند و بسياري از قهرمانان گذشته و پيشكسوتان نامدار رشتههاي مختلف به دليل نداشتن پشتوانههاي محكم مالي، درگير خرج و مخارج روزانه خود هستند، بعضي بازيكنان بيهنر امروزه، براي بازي نكردنشان هم مزد ميخواهند.
فوتبال در همه دنيا ورزش اول است و در كشور ما هم بايد ورزش اول باشد به شرط آنكه در مسير اصلياش باشد. براي فوتبال ما خيلي زشت است كه بازيكن اول استقلال، عراقي باشد. براي ما زشت است كه بهترين گلزن ليگ، خارجي باشد. اين فوتبال در چه مسيري قرار گرفته كه بازيكنانش نميتوانند خود را نشان بدهند؟ آيا ما تا اين حد ضعيف شدهايم؟ اين فوتبال آنقدر بيهنر شده كه همين الان هم اگر علي كريمي و فرهاد مجيدي برگردن د، دوباره بهترينهاي ليگ ميشوند؛ چرا؟ آيا هيچيك از مديران به اين فكر كردهاند كه اگر به اين روند ادامه دهيم، چيزي از فوتبال باقي نميماند. آيا اعضاي مجمع فوتبال هنوز هم گمان ميكنند كه همه چيز در فوتبال سر جاي خود قرار گرفته؟
همين ميشود كه ديروز يكي از خبرگزاريها مينويسد صغر سن در حال بلعيدن فوتبال پايتخت است. وضعيت تهران اكنون به گونهاي است كه همه با ترديد درباره آينده فوتبال پايتخت ايران حرف ميزنند و مدتهاست كه دو تيم بزرگ پايتخت، مجموعهاي از بازيكنان شهرستاني شدهاند، بازيكناني كه البته كيفيت بازيكنان دهههاي قبل را ندارند، بازيكناني مانند حجازي، پروين، درخشان، محمدخاني، محرمي و....
نسل جديد فوتبال ما مانند نسل جديد ما، بسياري از ارزشهاي گذشته را ضد ارزش ميداند. احترام به بزرگتر را درك نميكند و در حاشيه غوطه ميخورد. اين نسل، فوتبال را مانند گوي بزرگي كرده است كه از بالاي كوه به پايين پرت شده و ديگر كسي نميتواند جلوي آن را بگيرد. روزگاري فوتبال عربي را به دليل نداشتن تماشاگر مسخره ميكرديم و حالا براي بازي استقلال در دل پايتخت 500 تماشاگر ميآيد. در شرايطي كه بسياري از قهرمانان رشتههاي ديگر از كمبود امكانات مينالند و بسياري از قهرمانان گذشته و پيشكسوتان نامدار رشتههاي مختلف به دليل نداشتن پشتوانههاي محكم مالي، درگير خرج و مخارج روزانه خود هستند، بعضي بازيكنان بيهنر امروزه، براي بازي نكردنشان هم مزد ميخواهند.
فوتبال در همه دنيا ورزش اول است و در كشور ما هم بايد ورزش اول باشد به شرط آنكه در مسير اصلياش باشد. براي فوتبال ما خيلي زشت است كه بازيكن اول استقلال، عراقي باشد. براي ما زشت است كه بهترين گلزن ليگ، خارجي باشد. اين فوتبال در چه مسيري قرار گرفته كه بازيكنانش نميتوانند خود را نشان بدهند؟ آيا ما تا اين حد ضعيف شدهايم؟ اين فوتبال آنقدر بيهنر شده كه همين الان هم اگر علي كريمي و فرهاد مجيدي برگردن د، دوباره بهترينهاي ليگ ميشوند؛ چرا؟ آيا هيچيك از مديران به اين فكر كردهاند كه اگر به اين روند ادامه دهيم، چيزي از فوتبال باقي نميماند. آيا اعضاي مجمع فوتبال هنوز هم گمان ميكنند كه همه چيز در فوتبال سر جاي خود قرار گرفته؟