یک داف استثنایی در اردبیل

[زینب سلطان]

حالا شما یه فکر دیگه از داف کردید به من چه

[sadaf]

این دست هر چی دافِ از پشت بسته

[v.a.y]

من که اخر معنی داف رو نفهمیدم چیه ...باور کنین

[نويد]

ايول

[زینب سلطان]

من که اخر معنی داف رو نفهمیدم چیه ...باور کنین

منم نفهمیدم وانیا جون بیخیال

[N!rvana]

عجب دافیه

[Katayoon]

وایییییییییییییییییی جووووووووووووووووووووووووووووووون چه دافیهههههههههههههههههه

[.ShahrzaD.]

خوشگله

[Faezeh]

خوشله

[maedeh]

من که اخر معنی داف رو نفهمیدم چیه ...باور کنین

داف = دختر با قر و قمیش، دختری که از نظر تیپ و چهره در نگاه نخست جلب توجه می‌کند.
داف بازی = دختر بازی

داف یک واژه‌ی عبری به معنای "دختر" است؛ اما در حالت کلی در دنیا به روسپ ی‌ها و زنان فاحشه می‌گویند.

این واژه در زبان آلمانی یعنی بند کفش
در فرانسه یعنی فاحشه
در انگلیسی یعنی سبزى‌هاى فاسد جنگل...
در اروپا عموما برای دختران و زنان فاحشه به كار می‌رود.
در آمریکا به معنی نشیمنگاه است.
در تایلند محلی به نام "دافی" جایی است برای زنان روسپ ی.

و اما در زبان پارسی:
داف در ایران پیشینه‌ی چندانی ندارد و چندسالی است رایج شده. این واژه در زبان پارسی به معنی دختر زیبا، خوش‌چهره و خوش اندام است که در نگاه اول دلربایی می‌کند.