۰۶-۰۷-۹۲، ۰۳:۵۶ ب.ظ
رضا شاه به اتفاق هیئت دولت همراه به ترکیه مسافرت میکنه که تنها مسافرت خارجی رضا شاه بود.
وقتی آخر شب بعد از صرف شام و شب نشینی رضا شاه به اتاقش میره میبینه یه دختر جوان و زیبای ترک تو اتاقش منتظرشه،
با عصبانیت یه نفرو صدا میزنه و میگه این خانم اینجا چیکار میکنه؟
اون شخص میگه آتاتورک گفتن این خانوم پیشتون باشه که تا صبح شما تنها نباشین
،رضا شاه از اون خانوم میخواد اتاقو ترک کنه.
وقتی همراهان رضا شاه پرسیدن چرا دختر به این زیباییرو فرستادین رفت؟
رضا شاه در جواب برگشت و (همون که میدانید رضا شاه پهلوی به شدت شخص عصبی و تنگ گو بودن) گفت:
من امشب رو تا صبح با این دختر می خوابیدم فردا که آتاتورک به ایران اومد من باید یا خواهر مادر تو را بذارم کنارش یا ناموس یه ایرانی دیگه را ابله
وقتی آخر شب بعد از صرف شام و شب نشینی رضا شاه به اتاقش میره میبینه یه دختر جوان و زیبای ترک تو اتاقش منتظرشه،
با عصبانیت یه نفرو صدا میزنه و میگه این خانم اینجا چیکار میکنه؟
اون شخص میگه آتاتورک گفتن این خانوم پیشتون باشه که تا صبح شما تنها نباشین
،رضا شاه از اون خانوم میخواد اتاقو ترک کنه.
وقتی همراهان رضا شاه پرسیدن چرا دختر به این زیباییرو فرستادین رفت؟
رضا شاه در جواب برگشت و (همون که میدانید رضا شاه پهلوی به شدت شخص عصبی و تنگ گو بودن) گفت:
من امشب رو تا صبح با این دختر می خوابیدم فردا که آتاتورک به ایران اومد من باید یا خواهر مادر تو را بذارم کنارش یا ناموس یه ایرانی دیگه را ابله
In my heart, an ice flower has sprouted