امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
” آخر عاقبت چت کردن “
#1
شـدم با چــت اسـیر و مـبتلایش

شب ها پیــغام میدادم از برایش

.

به من می گفت هیجده ساله هستم

تو اسمت را بگو، من هاله هسـتم

.

بگفتم اسم من هم هست فرهاد

ز دست عاشقی صد داد و بیداد

.

بگفت هالــه ز مــوهای کمندش

کمــان ابــرو و قــــد بلنــدش

.

بگفت چـشمان من خیلی فریباست

ز صورت هـم نگو البته زیباست

.

ندیده عـــاشق زارش شــدم من

اسـیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هــرشب به او چت مینمودم

به او مــــن کـم کـم عادت مینمودم

.

در او دیدم تمـــام آرزوهـام

که باشد همسر و امید فردام

.

بــرای دیــدنش بـــی تـــاب بــــودم

زفکرش بی خور و بی خواب بودم

.

به خود گفتم که وقت آن رسیده

که بینم چـــهره ی آن نور دیده

.

به او گفتم که قصدم دیدن توست

زمــان دیــدن و بویـــیدن توست

.



ز رویارویی ام او طفره می رفت

هراسان بــود او از دیـــدنم سخت

.

خلاصه راضی اش کردم به اجبار

گرفـــــتم روز بعــدش وقــت دیدار

.

رسید از راه، وقت و روز موعود

زدم از خانـه بـیرون انـــدکی زود

.

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت

توگویی اژدهایی بـــر مــن آویخت

.

به جای هاله ی ناز و فریبا

بدیدم زشت رویی بود آنجا

.

ندیدم من اثر از قد رعنا

کمان ِابرو و چشم فریبا

.

مسن تر بود او از مــــادر من

بشد صد خاک عالم بر سر من

.

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم

از آن مــاتم کده مـــدهوش رفتم

.

به خود چون آمدم، دیدم که او نیست

دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

.

به خود لعنت فرستادم که دیگر

نیابم با چت از بهر خود همسر

.

بگفتم سرگذشتم را به «جاوید»

به شعر آورد او هم آنچه بشنید

.

که تا گیرند از آن درس عبرت

سرانجامی ندارد قصّـه ی چت

پاسخ
سپاس شده توسط: sadaf ، admin ، آرنوشا ، parva
#2
سرانجامی ندارد قصّـه ی چت.......اینو خوب اومدیasnaasna
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه


 
پاسخ
سپاس شده توسط: admin ، .RaHa. ، آرنوشا
#3
بامزه بود حالا خوبه من اصلا" اهل چت کردن نیستم
این چهارمین رمانمه امیدوارم بخونید و نظر بدید
تاس عشق
پاسخ
سپاس شده توسط: .RaHa.
#4
عجب ادم ساده ایی بوده
حکایت من ، حکایت کسی ست که عاشق دریا بود اما قایق نداشت.
دلباخته سفر بود همسفر نداشت
زخم داشت اما ننالید گریه کرد اما اشک نریخت .
حکایت من ، حکایت چوپان بی گله .
 و ساربان بی شتر است ...
حکایت کسی که پر از فریاد بود .......
اما سکوت کرد ...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
آخه اینترتنتی کی میشه زن گرفت!!azsx
اگر نمیتوانی شاهراه باشی کوره راهی باش
اگر نمی توانی خورشید باشی،ستاره باش
کمیت نشانگر پیروزی یا نا کامی تو نیست
بهترین هر آنچه هستی باش...

پاسخ
سپاس شده توسط: .RaHa.


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نتایج جالب اخلاقی ازدواج کردن آقایون(طنز) ****نگار**** 3 332 ۲۲-۱۰-۹۴، ۱۱:۰۷ ق.ظ
آخرین ارسال: Katayoon

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان