۳۰-۱۱-۹۳، ۰۳:۵۵ ب.ظ
93/11/30
روزنامه خراسان: زن جواني که همسرش را به قتل رسانده، در حالي براي گمراه کردن پليس ماجراي گم شدن وي را گزارش کرده بود که حدود ۳ ماه در کنار جسد دفن شده شوهرش زندگي مي کرد!!
متهم ۳۰ساله که مربي ورزش ايروبيک است ساعت ۸ صبح روز گذشته، در حالي که دستبندهاي نقره اي قانون بر دستانش خودنمايي مي کرد توسط کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي به محل ارتکاب جرم واقع در بولوار کلاهدوز مشهد هدايت شد تا صحنه قتل را در حضور قاضي ويژه قتل عمد بازسازي کند.
قبل از آغاز بازسازي صحنه جنايت، ابتدا کارآگاه رمضانپور خلاصه اي از محتويات اين پرونده جنايي و اعترافات متهم در بازجويي هاي اوليه را تشريح کرد و سپس قاضي علي اکبر صفائيان با تفهيم مواد قانوني به متهم مبني بر اين که مواظب اظهارات خود باشد و حقيقت موضوع را بيان کند، از وي خواست جزئيات و چگونگي وقوع قتل را توضيح دهد.
اين گزارش حاکي است: متهم که آثار ندامت در چهره اش موج مي زد مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفت و گفت: با آن که ۲ فرزند داشتم اما با همسرم هيچ گونه تفاهم اخلاقي نداشتم و همين موضوع به درگيري ها و اختلافات خانوادگي شديدي منجر شده بود. وقتي ديگر نتوانستم اين وضع را تحمل کنم در سال ۱۳۸۹ از او طلاق گرفتم ولي باز هم به خاطر پسر ۱۳ ساله و دختر ۸ ساله ام دوام نياوردم و به اجبار دوباره به او رجوع کردم و زندگي ام را در کنارش ادامه دادم.
اين در حالي بود که باز هم همان مشکلات قبلي تکرار مي شد و مشاجرات و درگيري هاي ما پاياني نداشت تا اين که نيمه شب بيست و چهارم مهر گذشته داخل خودرو بوديم که همسرم مرا کتک زد. من که ديگر تحملم را از دست داده بودم نقشه اي براي قتل او کشيدم.
وقتي نيمه شب به منزل بازگشتيم پنهاني مقداري قرص خواب آور را در چاي شيرين او ريختم و آن ها را به او خوراندم. چند ساعت بعد وقتي تاثير قرص ها را ديدم چاقويي برداشتم و چند ضربه به پيکر بي رمق و بي حال همسرم وارد کردم. چون احساس مي کردم شايد او نمرده باشد شال گردن ي را هم دور گردن ش پيچيدم و فشار دادم.
متهم اين پرونده جنايي در ادامه اعترافاتش گفت: وقتي از مرگ همسرم مطمئن شدم، جسد او را روي پلاستيکي گذاشتم و آن را با پلاستيک تا زيرزمين منزل مسکوني کشاندم سپس کف زيرزمين را حفر و جسد را در آن جا دفن کردم. بعد از آن هم اين راز را از همه مخفي نگه داشتم و چنين وانمود کردم که همسرم گم شده است. حدود يک ماه بعد از اين ماجرا، در تاريخ 93.8.18 به اصرار شوهرخواهرم به اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي رفتيم و من ماجراي گم شدن همسرم را گزارش کردم، اما به خاطر اين که پليس به من مشکوک نشود خودم پيگير پرونده بودم تا اين که دستگير شدم.
وي در پاسخ به سوال قاضي شعبه ۸۰۸ ناحيه ۸ دادسراي مشهد که وسايلي که با آن ها زمين را حفر کردي کجاست؟ گفت: آن ها را در منزل پدرم مخفي کرده ام. بنابراين گزارش، بلافاصله به دستور قاضي صفائيان کارآگاهان به منزل پدر متهم رفتند و لوازم مذکور را کشف کردند و بدين ترتيب پدرمتهم نيز به اتهام مخفي کردن آلات و ادوات ارتکاب جرم با صدور دستور قضايي بازداشت شد. قاضي ويژه قتل عمد پس از شنيدن اظهارات متهم دستور پايان بازسازي صحنه قتل را صادر کرد و متهم براي طي مراحل قانوني پرونده اش روانه زندان شد.
روزنامه خراسان: زن جواني که همسرش را به قتل رسانده، در حالي براي گمراه کردن پليس ماجراي گم شدن وي را گزارش کرده بود که حدود ۳ ماه در کنار جسد دفن شده شوهرش زندگي مي کرد!!
متهم ۳۰ساله که مربي ورزش ايروبيک است ساعت ۸ صبح روز گذشته، در حالي که دستبندهاي نقره اي قانون بر دستانش خودنمايي مي کرد توسط کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي به محل ارتکاب جرم واقع در بولوار کلاهدوز مشهد هدايت شد تا صحنه قتل را در حضور قاضي ويژه قتل عمد بازسازي کند.
قبل از آغاز بازسازي صحنه جنايت، ابتدا کارآگاه رمضانپور خلاصه اي از محتويات اين پرونده جنايي و اعترافات متهم در بازجويي هاي اوليه را تشريح کرد و سپس قاضي علي اکبر صفائيان با تفهيم مواد قانوني به متهم مبني بر اين که مواظب اظهارات خود باشد و حقيقت موضوع را بيان کند، از وي خواست جزئيات و چگونگي وقوع قتل را توضيح دهد.
اين گزارش حاکي است: متهم که آثار ندامت در چهره اش موج مي زد مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفت و گفت: با آن که ۲ فرزند داشتم اما با همسرم هيچ گونه تفاهم اخلاقي نداشتم و همين موضوع به درگيري ها و اختلافات خانوادگي شديدي منجر شده بود. وقتي ديگر نتوانستم اين وضع را تحمل کنم در سال ۱۳۸۹ از او طلاق گرفتم ولي باز هم به خاطر پسر ۱۳ ساله و دختر ۸ ساله ام دوام نياوردم و به اجبار دوباره به او رجوع کردم و زندگي ام را در کنارش ادامه دادم.
اين در حالي بود که باز هم همان مشکلات قبلي تکرار مي شد و مشاجرات و درگيري هاي ما پاياني نداشت تا اين که نيمه شب بيست و چهارم مهر گذشته داخل خودرو بوديم که همسرم مرا کتک زد. من که ديگر تحملم را از دست داده بودم نقشه اي براي قتل او کشيدم.
وقتي نيمه شب به منزل بازگشتيم پنهاني مقداري قرص خواب آور را در چاي شيرين او ريختم و آن ها را به او خوراندم. چند ساعت بعد وقتي تاثير قرص ها را ديدم چاقويي برداشتم و چند ضربه به پيکر بي رمق و بي حال همسرم وارد کردم. چون احساس مي کردم شايد او نمرده باشد شال گردن ي را هم دور گردن ش پيچيدم و فشار دادم.
متهم اين پرونده جنايي در ادامه اعترافاتش گفت: وقتي از مرگ همسرم مطمئن شدم، جسد او را روي پلاستيکي گذاشتم و آن را با پلاستيک تا زيرزمين منزل مسکوني کشاندم سپس کف زيرزمين را حفر و جسد را در آن جا دفن کردم. بعد از آن هم اين راز را از همه مخفي نگه داشتم و چنين وانمود کردم که همسرم گم شده است. حدود يک ماه بعد از اين ماجرا، در تاريخ 93.8.18 به اصرار شوهرخواهرم به اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي رفتيم و من ماجراي گم شدن همسرم را گزارش کردم، اما به خاطر اين که پليس به من مشکوک نشود خودم پيگير پرونده بودم تا اين که دستگير شدم.
وي در پاسخ به سوال قاضي شعبه ۸۰۸ ناحيه ۸ دادسراي مشهد که وسايلي که با آن ها زمين را حفر کردي کجاست؟ گفت: آن ها را در منزل پدرم مخفي کرده ام. بنابراين گزارش، بلافاصله به دستور قاضي صفائيان کارآگاهان به منزل پدر متهم رفتند و لوازم مذکور را کشف کردند و بدين ترتيب پدرمتهم نيز به اتهام مخفي کردن آلات و ادوات ارتکاب جرم با صدور دستور قضايي بازداشت شد. قاضي ويژه قتل عمد پس از شنيدن اظهارات متهم دستور پايان بازسازي صحنه قتل را صادر کرد و متهم براي طي مراحل قانوني پرونده اش روانه زندان شد.
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
