ایران رمان

نسخه‌ی کامل: نجيب ترين بانوي عريان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
حدود هزار سال پیش،

لیدی گودایوا همسر یکی از بزرگان انگلیس،در اعتراض به افزایش بی رویه مالیات برای مردم شهر خود،هر روز به سراغ همسرش میرفت و عاجزانه تقاضا میکرد که مالیات ها کاهش پیدا کنند.همسر او که سیاست و تصمیم های سیاسی خود را بر خواسته ی همسر خود ترجیح می داد.به همسرش گفت:اگر یک روز،برهنه سوار اسب شوی و تمام شهر را از سمتی به سمت دیگر بروی ،مالیات ها را کاهش خواهیم داد.گودایوا اسبش را زین کرد و لباس هایش را بر زمین ریخت.در شهر گفتند:گودایوا در حمایت از مردم،برهنه در میان شهر میگردد!تمام مردم،مغازه ها را بستند و به خانه ها رفتند. پرده ها را کشیدند و با چشمانی اشکبار،منتظر شدند این گردش شوم به پایان برسد.گودایوا به خانه برگشت و مالیات ها کاهش یافت.
اسطوره ها به تنهایی خلق نمی شوند،بلکه در بستری از فهم و شعور و حمایت اجتماعی شکل می گیرند.نمی دانم اگر گودایوا،در این نقطه از تاریخ و جغرافیا به این بازی تلخ وادار میشد،آیا پنجره ها بسته میشد یا تصاویر او از طریق شبکه های اجتماعی و بلوتوث موبایل ها،از دستی به دست دیگر می گشت...
خب ، معلومه هزارتا انگ بهش می چسبوند ن
و تصاویرش رو با بلوتوث و... در سراسر
دنیا پخش میشد.

تو‌کشور ما هم کافیه با یه زنی مشکل پیدا
کنن با همین چیزا اون رو زیر پاها شون
له میکنن!!
از بعد انسان دوستی و رفاه شهروندان اقدام بسیار با ارزشی هست
مثل این میمونه که یکی با پول دزدی بره مسجد بسازه تا ثواب ببره
لزومی نداشت برای این کار انسان دوستانه تن فروشی کنه!!
ولی واقعا به خودش توهین کرده و خودشو کوچک کرده azsx
قبل اینکه خط اخر رو بخونم دقیقا داشتم به این فکر میکردم
اینجا که یه کارکردان مثلا با فهم و شعور ولی عملا جلبک به بازیگران زن لقب روسپ ی میده دیگه این ..
هوف
اون درک و فهم در هر جامعه مهم میشه .
چه اسطوره چه یه ادم عادی.

ناموسن به کجا چنین شتابان
من بهش حق میدم
چرا باید کسی که بخاطر مردم از خودش گذشته رو ملامت کنیم?
واین که مردمم قدر و ارزش کار اونو فهمیدن