۰۸-۰۷-۹۶، ۱۰:۰۱ ب.ظ
لقمه نان و لقمه جان
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: در بنی اسرائیل، سالیان پی در پی قحطی شدیدی پدید آمد. زنی که لقمه نانی داشت، آن را در دهان گذاشت. سائلی او را صدا زد، زن گفت: در چنین وقتی ببخشم، پس لقمه را از دهان بیرون آورد و به سائل داد. ناگهان بچه کوچک آن زن در بیابان، مورد حمله گرگ قرار گرفت و گرگ، بچه را به دهان گرفت و فرار کرد.
مادر به دنبال گرگ می دوید و فریاد می زد. پروردگار، جبرئیل را فرستاد و او بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادر تحویل داد و فرمود: یا امه الله! آیا خوشنود شدی؟ این لقمه به جای آن
لقمه ..
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: در بنی اسرائیل، سالیان پی در پی قحطی شدیدی پدید آمد. زنی که لقمه نانی داشت، آن را در دهان گذاشت. سائلی او را صدا زد، زن گفت: در چنین وقتی ببخشم، پس لقمه را از دهان بیرون آورد و به سائل داد. ناگهان بچه کوچک آن زن در بیابان، مورد حمله گرگ قرار گرفت و گرگ، بچه را به دهان گرفت و فرار کرد.
مادر به دنبال گرگ می دوید و فریاد می زد. پروردگار، جبرئیل را فرستاد و او بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادر تحویل داد و فرمود: یا امه الله! آیا خوشنود شدی؟ این لقمه به جای آن
لقمه ..