تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست. (مولانا)
بوی نمناک هزاران خاطره خاک باران خورده ای دارد دلم. (سلمان پاک نظر)
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی اش را بفشار م... (فاضل نظری)
آفتاب از کجا درآمده است، این که حوّا هوای آدم کرد؟
با وجودت اتاق سرد و عبوس، کمی از سردیِ خودش کم کرد.
در من بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود صد جان منی
دلگیر نیستم که دل از دست دادهام
دلجویی حبیب به صد دل برابرست
(صائب تبریزی)
کجا در بزم او جای چو من دیوانهای باشد
مقام همچو من دیوانه ای ، ویرانهای باشد
(وحشی بافقی)
به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد!
انگار که یک کوه ، سفر کرده از این دشت
آنقدر که خالی شده ، بعد از تو جهانم ...