۱۱-۰۶-۹۲، ۰۷:۲۸ ب.ظ
یه پسر عمه دارم5 سالشه. گودزیلای واقعیه.یه روز اومده پیشم میگه من عاشق شدم؟ من:چییییییی؟عاشق کی؟؟
میگه یه دختر تو مهدکودکمونه.عاشقش شدم
بیا با بابام صحبت کن که ما به هم برسیم من
میترسم ب بابام بگمــ بعد بابام یا منو میکشه یا عشقمو
اگه نگی قول میدم باهاش فرار کنم چون میخوام باهاش باشم
من:اینا از کدوم سیاره اومدن
-----------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
[highlight=#f0efeb]
یه کار معمولی در آبادان
[/highlight]اه اه نکبت.
خاک بر سرت.با این خلاقیتت
ای جونم این دوتا رو تو واقعیت پیدا کردم
آهان.محکم تر بزنش بزمجه رو.