ایران رمان

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۰۸ ق.ظ)*صنم* نوشته: [ -> ]اى بابا با اين مدل گپ زدن که من يکى داغون ميشم

منو هم داغون کرد
قاط زدم.خخخ

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۰۷ ق.ظ)shgha نوشته: [ -> ]

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۰۳ ق.ظ)ملکه برفی نوشته: [ -> ]

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۰۱ ق.ظ)shgha نوشته: [ -> ]باور کن روانیم ‌کردن به اب و هوا هم گیر میدن‌
سرده بیرون نرو پهلو درد میگیری،گرمه نرو‌خون دماغ میشی
جلو‌کولر نشین ، اینهمه نخواب ،اینهمه نشین
باور کن پریشب یهو‌خون دماغ شدم مامانم میگه از بس که به کامپیوتر نگاه میکنی
ببین چیو به چی‌ربط میدن تو باشی قاطی نمیکنی؟

تک فرزندی ؟
یا خواهر برادرات از خودت کوچیک ترن ؟

نه بابا هیچکدوم
ولی ‌گیر‌میدن دیگه کچلم‌کردن باور کن حسرتم یک دل سیر توخونه هرکار خواستم بکنم اینا توجه نکنن

بزرگ میشی یادت میره نگران نباش

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۰۹ ق.ظ)taranomi نوشته: [ -> ]

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۰۸ ق.ظ)*صنم* نوشته: [ -> ]اى بابا با اين مدل گپ زدن که من يکى داغون ميشم

منو هم داغون کرد
قاط زدم.خخخ

شاید باورتون نشه ولی منم دارم داغون میشم
ولی مقاومت کنید

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۰۸ ق.ظ)taranomi نوشته: [ -> ]عخی شقاقول طفلی.خخخ
ب من بس توجه نمیکنن حسرت ب دلم

به اینا نمیگن توجه میگن گیر دادن الکی
به میزان ادویه تو غذای منم گیر میدن
یک ساله اینجور شده و اینهمه گیر میدن وگرنه اصلا کاری به کارم نداشتن

خط مقدمه مگه.خخخ

خدا شانس بده

من که هم تکم هم دردونه. حالا دريغ از يه جو توجه

مگه یه سال پیش چی شده شقا ؟

زهره از خط مقدم هم بدتره

من ميگم بريم بريزيم سر رييس تا مى خوره بزنيمش بلکه چت روم بزاره

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۱۲ ق.ظ)shgha نوشته: [ -> ]

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۰۸ ق.ظ)taranomi نوشته: [ -> ]عخی شقاقول طفلی.خخخ
ب من بس توجه نمیکنن حسرت ب دلم

به اینا نمیگن توجه میگن گیر دادن الکی
به میزان ادویه تو غذای منم گیر میدن
یک ساله اینجور شده و اینهمه گیر میدن وگرنه اصلا کاری به کارم نداشتن

مامان منکه با دارچین منو کشت دقم داد

(۰۱-۰۴-۹۶، ۱۱:۱۴ ق.ظ)ملکه برفی نوشته: [ -> ]مگه یه سال پیش چی شده شقا ؟

خصوصی گفتم بهت