ایران رمان

نسخه‌ی کامل: تفاوت تقلب زدن پسرا و دخترا
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
پسرا
قبل امتحان:
علی: بچه ها من هیچی نخوندم دیروز قلیـ ـون سرا بودم برسونید سر جدتون
عارف: آقا منم نخوندم هرکی تونست برسونه
محسن: آخه وقتی هیچی بلد نیستیم چیو برسونیم؟
علی: داداش تو کاریت نباشه بنی آدم اعضای یکدیگرند هرچی شد برسون
فرشاد: باشه آقا حالا بذار سوالاتو ببینیم
جعفر: دمتون گرم
در حین امتحان:
علی: چه غلطی میکنید برسونید دیگه
فرشاد: این سوالاتو از کجا آورده
جعفر: اسکلا برسونید اینو پاس نکنم بدبختم
فرشاد: اسکل من خودم مزخرف نوشتم چیو برسونم
محسن: آقا نوکرتونم 2 نمره هم شده برسونید بقیشو نامه میزنیم برا استاد
عارف: مسئله مهم همون دو نمرست من خودم همونو ننوشتم
بعد امتحان:
علی: وای خدا من نمیخواستم اینو بیوفتم حالا مشروط میشم چه غلطی کنم؟
فرشاد: خدا کنه 0 رو 9 بده مشروط نشم
عارف: نمیشه بریم حذفش کنیم؟
محسن: آخه خنگ خدا بعد امتحان بریم درس حذف کنیم اونا هم میگن چــــــــــــــــــــــــ ــــشم
عارف: خب چه غلطی کنیم؟
جعفر: هیچی برنامه ریزی کن واسه ترم بعد
بعد گرفتن نمره:
علی: آقا دم استاد گرم قبولم کرد خیلی استاد باحالی بود خدا عمرش بده
جعفر: آره منم قبول کرد شنیدم کسیو ننداخته خیلی ایول داره
فرشاد: آره منم قبول کرد خیلی کیف میده نخونده آدم نمره عالی بگیره
عارف: تو روحش خیلی استاد باحالی بود
دخترا:
قبل امتحان:
لاله: بچه ها توروووووووووووووووووووو خدا برسونید من من دیروز زیاد نخوندم
مریم: چقدر خوندی؟
لاله: فقط 18 ساعت
سوگند: حالا تو خوب خوندی من فقط و فقط 15 ساعت خوندم
مریم: مثل اینکه هچکدومتون نخوندید حالا چیکار کنیم؟
یلدا: بچه هر چی نوشتید برسونید دیگه
لاله: خیلی استرس دارم بچه ها قربونتون برم برسونید
مریم: چشم عزیزم
در حین امتحان:
لاله: سوگند جون سوال 1 چی میشه؟
سوگند: هنوز ننوشتم عزیزم
مریم: وایی خیلی عوضیه با این سوالاتش
سوگند: سوال 6 رو کی نوشته
لاله: من که ننوشتم هیچکدومو
مریم: وایی منم هیچکدومو ننوشتم
45 دقیقه از امتحان میگذره که همه دخترا دستشونو میبرن بالا
ناظر: بله؟
بچه ها همه متفق القول: پاسخناممون پر شده برگه میدید؟
ناظر: الان میگم بیارن
( من: اینا که هیچکدوم از سوالاتو بلد نبودن؟ [عکس: -2-31-.gif] )
بعد امتحان:
لاله: وایی این چه سوالاتی بود آخه من 19:75 میشم
مریم: خیلی استاد بیشعوریه خدا ازش نگذره الهی من میشم 19
سوگند: منم نمرم همون حوالیه
یلدا: دیگه عقده ایه کاریش نمیشه کرد
بعد گرفتن نمره:
لاله: بچه من درس بوق رو شدم 13 شماها چند شدید؟
مریم: من شدم 15 خیلی وحشیه میتونس بیشتر بهم نمره بده
سوگند: این استاده از اولش با من مشکل داشت
یلدا: مگه چند شدی؟
سوگند: بهم 12 داد ایکبیری
جالب بودن ممنونmara
باحال بودمرسیxcvl
اره این یکیو دیگه نمیتونم تکذیب کنمasnaasnaasna
درسته
خیلی جالب بود مرسیasnaasnaasnaasna
نه بابا.ما كه هنوز دانش جو نشديم ولى ديكه شماهم پيازداغش زياد كردين.
خب حالا....xcvl
خوب بودmara
خخخخ ، جالب بود :)) ما كه كلهم تو خط تقلب نيسيم :/ يه بارم كه خواستيم وارد خط شيم ، شديم اش نخورده و دهن سوخته :/
صفحات: 1 2