ایران رمان

نسخه‌ی کامل: سوال میتونی بپرسی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
[عکس: 07651487644857476447.png]
زندگی چقدر برات ارزش داره؟Huh
دستتو تو دماغت میکنیHuhHuhasnaasnaasnaasna
(۲۵-۱۲-۹۲، ۰۹:۲۲ ب.ظ)Yahoo نوشته: [ -> ]زندگی چقدر برات ارزش داره؟Huh
دقیق نمیدونم
یه روز شادم میگم زندگی عالیه
یه روز غمگینم از زندگی متنفر میشم
(۲۵-۱۲-۹۲، ۰۹:۲۳ ب.ظ)laya نوشته: [ -> ]دستتو تو دماغت میکنیHuhHuhasnaasnaasnaasna
نه فقط تو دست میکنیasnaasnaasnaasna
استاد گرانقدر واقعا فکر کردی استادی؟
(۲۵-۱۲-۹۲، ۰۹:۴۴ ب.ظ).fatemeh نوشته: [ -> ]استاد گرانقدر واقعا فکر کردی استادی؟
والا این نام کاربری ما داستان داره
اومدم اینجا عضو شم هر اسمی زدم میزد تکراری منم اینو زدم دیه همین موند
چرا فکر میکنی من کم دوستت دارم در صورتی که سه تا پسر دارم یه دونه دردونه دختر؟

مگه زهرا سلام های جلیز جلیز منو بهت نمیرسوند؟

مگه نمیدونی یه دخترعاقل با فهم و شعور بیشتر ندارم؟
(۲۷-۱۲-۹۲، ۰۲:۴۳ ق.ظ)محبوبه1366 نوشته: [ -> ]چرا فکر میکنی من کم دوستت دارم در صورتی که سه تا پسر دارم یه دونه دردونه دختر؟

مگه زهرا سلام های جلیز جلیز منو بهت نمیرسوند؟

مگه نمیدونی یه دخترعاقل با فهم و شعور بیشتر ندارم؟
نمیدونم ولی یه حسی بهم میگه دیه مثل قبلا نیست

چرا میرسوند مامانم

اخریو شک دارم با فهم و شعور باشم
شاید یه دونه دختر داشت باشی ولی اون جوری که تو میگی نیس
ريحون احساس نميكنى با داشتن داداش باحالى مثه من زندگيت دگرگون شده؟؟؟؟؟؟ راستش رو بگوxcvb
صفحات: 1 2