نتيجه ي فريب و رياكاري، نااميدي و اندوه؛ و راه خيانتكاران، دشوار است.
ترديدهاي ما خائناني هستند كه با ايجاد ترس در درونمان، ما را از تلاش باز مي دارند و در نتيجه، سبب مي شوند كه نتايج دلخواه را به دست نياوريم.
ترديدها به ما خيانت مي كنند، ما را از تلاش به دور مي سازند و از پيروزي هايي كه به احتمال زياد نصيب ما خواهد شد محروم مي سازند.
هرگز ترديدي به خود راه ندادم كه همه بر من خيانت مي كنند و باز هر بار هم كه خيانت مي كردند غرق در شگفت مي شدم.
هرگز معتقد مشو، هرگز پيرو مشو، هرگز بخشي از سازمان مشو. راست باش و صادق با خودت. به خود خيانت مكن.
ايراد، خيانت، سوءظني شادمانه و ميل به تمسخر، همگي نشاني از سلامت است و هر امر بي قيد و شرطي، نشاني از بيماري.
نخستين خيانت، جبران ناپذير است و از طريق واكنش زنجيره اي، خيانت هاي ديگري را بر مي انگيزد كه هر كدام از آنها ما را بيش از پيش از خيانت پيشين دور مي كند.
از زمان كودكي، پدر و آموزگار مدرسه براي ما تكرار مي كنند كه خيانت، نفرت انگيزترين چيزي است كه مي توان تصور كرد. اما خيانت كردن چيست؟ خيانت، از صف خارج شدن و به سوي نامعلوم رفتن است.
نفرين بر او كه با بدكاري كه به اندرز خواهي آمده همدستي كند. زيرا هم رأيي با بدكار مايه ي رسوايي و گوش دادن به دروغ، خيانت است.
شترها خائن هستند؛ هزاران كيلومتر راه مي روند، بدون اينكه هيچ نشانه اي از خستگي در آنها نمايان شود. سپس ناگهان به زانو درمي آيند و مي ميرند. اسبها كم كم خسته مي شوند و هميشه مي داني چقدر از آنها توقع داشته باشي و چه زماني ممكن است بميرند.