سخنان بزرگان درباره ی خیانت

[SilentCity]

نتيجه ي فريب و رياكاري، نااميدي و اندوه؛ و راه خيانتكاران، دشوار است.

[SilentCity]

ترديدهاي ما خائناني هستند كه با ايجاد ترس در درونمان، ما را از تلاش باز مي دارند و در نتيجه، سبب مي شوند كه نتايج دلخواه را به دست نياوريم.

[SilentCity]

ترديدها به ما خيانت مي كنند، ما را از تلاش به دور مي سازند و از پيروزي هايي كه به احتمال زياد نصيب ما خواهد شد محروم مي سازند.

[SilentCity]

هرگز ترديدي به خود راه ندادم كه همه بر من خيانت مي كنند و باز هر بار هم كه خيانت مي كردند غرق در شگفت مي شدم.

[SilentCity]

هرگز معتقد مشو، هرگز پيرو مشو، هرگز بخشي از سازمان مشو. راست باش و صادق با خودت. به خود خيانت مكن.

[SilentCity]

ايراد، خيانت، سوءظني شادمانه و ميل به تمسخر، همگي نشاني از سلامت است و هر امر بي قيد و شرطي، نشاني از بيماري.

[SilentCity]

نخستين خيانت، جبران ناپذير است و از طريق واكنش زنجيره اي، خيانت هاي ديگري را بر مي انگيزد كه هر كدام از آنها ما را بيش از پيش از خيانت پيشين دور مي كند.

[SilentCity]

از زمان كودكي، پدر و آموزگار مدرسه براي ما تكرار مي كنند كه خيانت، نفرت انگيزترين چيزي است كه مي توان تصور كرد. اما خيانت كردن چيست؟ خيانت، از صف خارج شدن و به سوي نامعلوم رفتن است.

[SilentCity]

نفرين بر او كه با بدكاري كه به اندرز خواهي آمده همدستي كند. زيرا هم رأيي با بدكار مايه ي رسوايي و گوش دادن به دروغ، خيانت است.

[SilentCity]

شترها خائن هستند؛ هزاران كيلومتر راه مي روند، بدون اينكه هيچ نشانه اي از خستگي در آنها نمايان شود. سپس ناگهان به زانو درمي آيند و مي ميرند. اسبها كم كم خسته مي شوند و هميشه مي داني چقدر از آنها توقع داشته باشي و چه زماني ممكن است بميرند.