امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کشاورز پیر و کمک فرزند زندانی در شخم زدن زمین
#1
در روزگاری نه چندان دور، کشاورزی بود پیر و از کار افتاده. تنها کمکش پسری بود که ماموران فدرال او را به زندان برده بودند. فصل شخم نزدیک بود و کشاورز نمی دانست چگونه به تنهایی زمینش را شخم بزند.

روزی کشاورز به پسرش نامه ای نوشت و با او درد دل کرد: پسرم، زمان شخم زدن نزدیک است و من هم هیچ کسی را ندارم تا مرا کمک کند حال باید چه کنم؟ چاره ای بیاندیش.

پسر چاره ایی اندیشید و جواب داد: پدر جان! مبادا زمین را شخم بزنی که من در آن زمین اسلحه ای پنهان کرده ام که اگر کسی آن را پیدا کند، من در درد سر بزرگی خواهم افتاد.

روز بعد گروهی از ماموران دولتی درجستجوی اسلحه به زمین پیرمرد هچوم آوردند، و تمام آن مزرعه را به امید یافتن اسلحه زیر و رو کردند، اما اسلحه ایی پیدا نشد!

چند روز بعد پسر نامه ایی دیگر فرستاد: پدرم! تنها روشی که می توانستم در شخم زدن زمین به تو کمک کنم، چنین بود. اکنون زمین آماده بذرپاشی است، امیدوارم ماموران دولتی آن را برایت خوب شخم زده باشند.
بعضی آدم‌ها ناخواسته همیشه متهم‌اند!
به خاطر :
سکوت‌شان ، کاری به کار کسی نداشتن‌شان ، خلوت‌شان ،
اتاق‌شان ، استراحت‌شان ، روی پای خود ایستادن‌شان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این‌ که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان ضرب المثل زیر آب زدن panel123 0 295 ۱۰-۰۲-۹۷، ۰۵:۱۲ ب.ظ
آخرین ارسال: panel123
Bug پیر شی نوبتی نشی !! صنم بانو 3 137 ۰۹-۰۸-۹۶، ۰۹:۵۹ ب.ظ
آخرین ارسال: دخترشب
Rainbow دعای کوروش بزرگ برای ایران زمین taranomi 3 234 ۲۹-۰۴-۹۶، ۱۱:۱۱ ب.ظ
آخرین ارسال: ♥فاطیما♥

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان