امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سلف‌سرویس زندگی! / داستانک فوق‌العاده زیبا
#1
Smile 
این داستان در مورد اولین دیدار «امت فاکس»، نویسنده و فیلسوف معاصر، از رستوران سلف‌سرویس است. هنگامی که برای نخستین بار به ایالات‌متحده رفت که تا آن زمان، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه‌ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود.

اما هرچه لحظات بیشتری سپری می‌شد، ناشکیبایی او از اینکه می‌دید، پیشخدمت‌ها کوچک‌ترین توجهی به او ندارند، شدت می‌گرفت. از همه بدتر اینکه مشاهده می‌کرد کسانی پس از او وارد شده و در مقابل بشقاب‌های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.

او با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود، نزدیک شد و گفت: «من حدود ۲۰ دقیقه است که در اینجا نشسته‌ام بدون آنکه کسی کوچک‌ترین توجهی به من نشان دهد. حالا می‌بینم شما که ۵ دقیقه پیش وارد شدید، بشقابی پر از غذا در مقابلتان است! موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می‌شوند؟» مرد با تعجب گفت: «ولی اینجا سلف‌سرویس است.» سپس به قسمت انتهایی رستوران جایی که غذاها به مقدار فراوان چیده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد:«آنجا بروید، یک سینی بردارید و هر چه می‌خواهید، انتخاب کنید، پول آن را بپردازید، بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید.»

امت فاکس که قدری احساس حماقت می‌کرد، دستورات مرد را پی‌گرفت. اما وقتی غذا را روی میز گذاشت ناگهان به ذهنش رسید که زندگی هم در حکم سلف‌سرویس است. همه نوع رخدادها، فرصت‌ها، موقعیت‌ها، شادی‌ها، سرورها و غم‌ها در برابرمان قرار دارد، در حالی که اغلب ما بی‌حرکت به صندلی خود چسبیده‌ایم و چنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده‌ایم که چرا او سهم بیشتری دارد.
خدایا!
کودکان گل فروش را می بینی؟!
مردان خانه به دوش،
دخترکان تن- فروش،
مادران سیاه پوش،
کاسبان دین فروش،
محراب های فرش پوش،
پدران کلیه فروش،
زبان های عشق فروش،
انسانهای آدم فروش،
همه رامی بینی؟!
می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم،
دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد رفیق…!!!.zaps.
پاسخ
سپاس شده توسط: mahtabiiiiii ، سارا ، آیلین


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نجات زندگی panel123 0 147 ۰۱-۰۲-۹۷، ۰۷:۰۶ ب.ظ
آخرین ارسال: panel123
  داستان زیبا و پندآموز "من گاو هستم" صنم بانو 0 190 ۰۵-۰۱-۹۷، ۰۶:۰۹ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان کوتاه لذت بردن از زندگی AsαNα 2 231 ۲۸-۱۰-۹۶، ۰۷:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان