۲۷-۰۱-۹۲، ۰۵:۳۲ ب.ظ
روایاتی که متکی به آموزشهای علمای یهودی و راویانی چون کعب الحبار و وهب بن منبه است، داستان خلقت حوا را اینگونه بیان میکنند که حوا از یکی از استخوانهای دنده چپ آدم آفریده شده است و طبق همین سخنان بیسند گفتهاند که حوا از استخوانی کج خلق شده است و از همین رو زنان کج خلق و ناقص العقلند.(غلط کردی)
االبته مسلمانان نیز تا حدود زیادی این روایت را پذیرفته اند اما برخی از منورالفکرها که داعیه تساوی حقوق زن و مرد را دارند معتقدند این سخنان و اعتقادات در تضاد صددرصد با فرازهای قرآنی و احادیث وارده از جانب پیشوایان قرار دارد. در برخی کتب تفسیری پیرامون نحوه فریب آدم و حوا توسط ابلیس و خوردن آن دو از میوه درخت ممنوعه نیز، داستانهایی عجیب نقل شده است. برای مثال در تفسیر طبری از قول عمرو بن عبدالرحمن بن مهدب و او از قول وهب بن منبه، راوی اسرائیلی پرداز، نقل شده است که:
«زمانی که آدم و ذریهاش یا زوجهاش – شک از ناقل روایت است – در بهشت اسکان گزیدند، از درختی منع شدند؛ این در خت با شاخههای پیچ در پیچ خود میوهای داشت که ملائکه برای جاودان ماندن خود از آن میخوردند و این همان میوهای بود که خدا آدم و همسرش را از خوردن آن بر حذر داشته بود. زمانی که ابلیس تصمیم گرفت تا آدم و حوا را بفریبد، در شکم مار وارد شد و مار در آن زمان چهار پاداشت! و گویی از زیباترین حیواناتی بود که خداوند خلق کرده بود. وقتی مار وارد بهشت شد، ابلیس خارج شد و از درخت ممنوعه مقداری برگرفت و به سوی حوا آمد و گفت: به این درخت نگاه کن! چه خوشبو و خوش طعم و خوش رنگ است! حوا از درخت گرفته و مقداری از میوهاش را خورد و آنگاه نزد آدم رفته و همان را که از شیطان شنیده بود به او باز گفت. آدم نیز از آن خورد و به دنبال آن زشتیهای آنها آشکار شد. آدم خجالت کشید و داخل درختی خود را مخفی کرد. پروردگارش وی را ندا داد که ای آدم کجایی؟ آدم گفت: پروردگارا اینجا هستم! خداگفت : چرا بیرون نمیآیی؟ گفت : پروردگار، از تو خجالت میکشم. خدا گفت : ملعون است آن زمینی که از آن خلق شدهای، چنان لعنتی که در تمام عمر از آن تیغ بروید… سپس فرمود : ای حوا تو بودی که بندة مر اغوا کردی، از این پس هیچ گاه باردار نخواهی شد مگر اینکه توأم با رنج و درد باشد! و چنانچه بخواهی وضع حمل کنی، چندین مرتبه مشرف به مرگ میشوی!
االبته مسلمانان نیز تا حدود زیادی این روایت را پذیرفته اند اما برخی از منورالفکرها که داعیه تساوی حقوق زن و مرد را دارند معتقدند این سخنان و اعتقادات در تضاد صددرصد با فرازهای قرآنی و احادیث وارده از جانب پیشوایان قرار دارد. در برخی کتب تفسیری پیرامون نحوه فریب آدم و حوا توسط ابلیس و خوردن آن دو از میوه درخت ممنوعه نیز، داستانهایی عجیب نقل شده است. برای مثال در تفسیر طبری از قول عمرو بن عبدالرحمن بن مهدب و او از قول وهب بن منبه، راوی اسرائیلی پرداز، نقل شده است که:
«زمانی که آدم و ذریهاش یا زوجهاش – شک از ناقل روایت است – در بهشت اسکان گزیدند، از درختی منع شدند؛ این در خت با شاخههای پیچ در پیچ خود میوهای داشت که ملائکه برای جاودان ماندن خود از آن میخوردند و این همان میوهای بود که خدا آدم و همسرش را از خوردن آن بر حذر داشته بود. زمانی که ابلیس تصمیم گرفت تا آدم و حوا را بفریبد، در شکم مار وارد شد و مار در آن زمان چهار پاداشت! و گویی از زیباترین حیواناتی بود که خداوند خلق کرده بود. وقتی مار وارد بهشت شد، ابلیس خارج شد و از درخت ممنوعه مقداری برگرفت و به سوی حوا آمد و گفت: به این درخت نگاه کن! چه خوشبو و خوش طعم و خوش رنگ است! حوا از درخت گرفته و مقداری از میوهاش را خورد و آنگاه نزد آدم رفته و همان را که از شیطان شنیده بود به او باز گفت. آدم نیز از آن خورد و به دنبال آن زشتیهای آنها آشکار شد. آدم خجالت کشید و داخل درختی خود را مخفی کرد. پروردگارش وی را ندا داد که ای آدم کجایی؟ آدم گفت: پروردگارا اینجا هستم! خداگفت : چرا بیرون نمیآیی؟ گفت : پروردگار، از تو خجالت میکشم. خدا گفت : ملعون است آن زمینی که از آن خلق شدهای، چنان لعنتی که در تمام عمر از آن تیغ بروید… سپس فرمود : ای حوا تو بودی که بندة مر اغوا کردی، از این پس هیچ گاه باردار نخواهی شد مگر اینکه توأم با رنج و درد باشد! و چنانچه بخواهی وضع حمل کنی، چندین مرتبه مشرف به مرگ میشوی!