بچـــه که بودیمـــ...
#1
Wink 
ســـــــــلام و درود مجدد..

یه تاپیک دیگه که نیاز به همکاری شما داره...

با مشورت مدیر عزیز و دوست عزیزم لیلی جان ای تاپیک زده شد..

یه تاپیک یاداوری دوران کودکیمون...

خاطراتمون....

همه چیز وقتی که بچه بودیم..

نوشته ها می تونه خلاقیت خودتون باشه یا میتونه از جای دیگه باشه..

تنها با عنوان بچه که بودیم... شروع بشه....

بین پست هایی که دوستان میزارن به هیچ وجه اسپم ندید عزیزان..

برای تشکر از دکمه های..[عکس: postbit_thx.gif] و [عکس: postbit_reputation.gif] استفاده کنید...

برای گزاشتن مطلب جدید توجه کنید تو پست های دیگر دوستان اون مطالب تکرار نشده باشه....

باز هم دوست دارم همکاری بشه...

میدونم که مثل تاپیک به سلامتی موضوع نابی با همکاری و همیاریتون در میاد...



ممـــــــــــــــــــنون از همتون...mara
#2
بچه که بودیم ، مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیمasnaasna



اینم از اولین پست...که با خودم بود
نمونه ای از پست ها..[عکس: -118-.gif]
#3
بچه که بودیم..

وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیمasna
#4
بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم[عکس: loudlaff.gif]
سپاس شده توسط: asemoon ، hasti.cruel ، maedeh ، kiana jon ، city hunter ، ×دختر بهار×
#5
بچه که بودیم... یه پاک کن هایی داشتیم..


پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.[عکس: loudlaff.gif]
سپاس شده توسط: asemoon ، hasti.cruel ، maedeh ، kiana jon ، city hunter
#6
بچه که بودیم..
وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم، بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم، بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده
asnaasna
#7
بچه که بودیم.. هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه... احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزهasna
سپاس شده توسط: asemoon ، hasti.cruel ، maedeh ، kiana jon ، city hunter ، دخترشب
#8
بچه که بودیم سر کلاس برا کرم ریزی..
: خانوم اجازهههههههه سعیدی جیـــــــــش کرددددددد...[عکس: 25r30wi.gif]
سپاس شده توسط: asemoon ، hasti.cruel ، maedeh ، kiana jon ، city hunter
#9
اعتراف میکنم وختی بچه بودم میرفتم سر یخچال؛ درشو باز میکردم و اون نوشابه ای ک تو اونجا بودو میخوردم و بقیشو آب میریخم توش تا کسی نفهمه؛ 
همچین نابغه ای بودم من...
سایت اهدا
(اهدا عضو)
سپاس شده توسط: varesh ، asemoon ، hasti.cruel ، maedeh ، kiana jon ، city hunter ، دخترشب
#10
بچه که بودم اب میبستم تو خونه مورچه های بیچاره بعد نجاتشون میدادم واز مسدوما هم پرستاری میکردم، چیه خب بچه بودم اینطوری نگاه نکن
فوش هم ندید ک ب ادمین میگم حالتون رو بگیره
سایت اهدا
(اهدا عضو)
سپاس شده توسط: varesh ، asemoon ، hasti.cruel ، maedeh ، barane ، استاد ، kiana jon ، city hunter ، mehraban ، دخترشب


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
9 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۱۸-۰۷-۹۴, ۰۸:۵۹ ب.ظ)، N!rvana (۱۲-۰۲-۹۵, ۰۳:۱۰ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۱۹-۰۹-۹۴, ۰۱:۴۸ ب.ظ)، ملکه برفی (۱۵-۰۳-۹۷, ۰۸:۴۸ ب.ظ)، ..MiSs ZaHRa.. (۲۲-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۱ ق.ظ)، *گیسو* (۰۱-۰۴-۹۵, ۰۱:۳۹ ق.ظ)، armiti (۱۲-۱۰-۹۴, ۱۱:۱۴ ب.ظ)، دخترشب (۰۷-۰۱-۹۶, ۰۱:۵۰ ق.ظ)، یه دختر تنها (۱۱-۰۹-۹۵, ۱۰:۲۷ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان