ارسالها: 470
موضوعها: 151
تاریخ عضویت: فروردین ۱۳۹۳
اعتبار:
1,412
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
عطر تََنَت روی پیراهنم مانده ...
امروز بوییدمِش ...
عمیقِ عمیق !
و با هر نفسی بغضم را سنگین تر کردم
و به یاد آوردم که تنت سَهم دیگریست
و خاطراتت سهم من !
ایـنجا بـه جـز دوریِ تـو ... چیـزی بـه مـن نزدیـک نیـست ...!
ارسالها: 2,485
موضوعها: 757
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۵
اعتبار:
5,502
سپاسها: 2493
1960 سپاس گرفتهشده در 477 ارسال
۲۳-۰۸-۹۵، ۱۰:۴۱ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۲۳-۰۸-۹۵، ۱۰:۴۴ ب.ظ توسط دختربهار.)
تاکی بخوانم تو را به خویش ؟
باصدایی گرفته و نفسی بریده
امیدم ناامید شد وهیچگاه عطرپیراهنت را باد نیاورد...
هرروز چشم براه جاده ی بی انتهای انتظارم
بااحساساتی پراز درد و چشمانی پراز اشک
نه من یعقوبم و نه تو یوسف و نه اینجا کنعان....
ما فراموش شدگانیم که در عمق خاطره ها مدفونیم......
مسیر زندگیمو... سمت خودت عوض کن♥