امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
برت میگردونم نفســـــم !
#1
[font=&quot]-داری میری ؟![/font]
[font=&quot]برگشت به طرفــــــم ! برگشــت ، اما با تاخــــیر.. تاخـــــیرشو حس کردم ، دودل بودنشو حس کردم ، اما حرفی نزدم ، فقـــــط سکوت ! [/font]
[font=&quot]نگا م کــرد .. نگاش کــردم ، لبخنـــد زد ، لبخنـــــد نزدم بازم سکــــوت ، بازم بدون هیـــچ حرکتــــی ، فقط نگاهش کردم ، لبخندش تلخ بود ؛ چشمــــاش بارونی بود ، چونش لرزون بود ، چشماش داشت با سردرگمی باعجز منو نگاه میکرد ، اما من هنوزم همونجور بدون هیچ واکنشــی داشتم نگاش میکردم ![/font]
[font=&quot]اما اون بدون توجه به سوال من ، چمدون توی دستش و محکم تر فشار داد و چشماش و که الان دیگه داشت بغضی که خیلی سعی داره واسه بر ملا نشدنش تلاش میکنه رو به چشمام دوخت و گفت:[/font]
[font=&quot]-امشـــــب قراره پـــریســا بیاد خونه ی ما درتینا؟[/font]
[font=&quot]غافلگیرشدم ! دنیا از کجا میدونست ؟! گنگ نگاهش کردم ...شاید منظورش اصلا اون چیزی نباشه که من فکر میکنم ...اره صد درصد ، امکان نداره دنیا خبر داشته باشه!نکنه رفتن دنیا برای این باشه ،پس حرفای پریسا ؟ مگه پریسا به من نگفته بود دنیا بخاطر دوست پسـ ـرش داره از من جدا میشه ..مگه پریسا نگفت سه ماه باهم در ارتباطن ...مگه نگفت دنیا خودش اینارو بهش گفته؟[/font]
[font=&quot]-درمورد چی حرف میزنی ؟[/font]
[font=&quot]چشماش وبه پشت سرم دوخت ...رد نگاهش و گرفتم ، به تابلوی عروسیمون خیره شده بود ، به عکس دونفره ای که خودم کشیده بودمش ، به عکسی که تمام زندگی دنیا بود ، خودش میگفت بهتـرین کادوی عمرش بوده .[/font]
[font=&quot]چشم از بهترین و زیبا ترین اله ی زندگیم گرفتم و دوباره به دنیا خیره شدم ![/font]
[font=&quot]به من نگاه نمیکرد .. هنوز به تابلو خیره شده بود [/font]
[font=&quot]-شنیدم میگن خیلی خوشکله .. یه مدت یکی از بهترین مدلا بوده ...درسته ؟[/font]
[font=&quot]شنیدم میگن باباش خیلی پولداره ، صاحب یکی از بزرگترین شرکتای تجاریه ...درسته؟[/font]
[font=&quot]شنیدم میگن خانوادشون از اون خانواده های اصل ونصب داره ...درسته ؟[/font]
[font=&quot]شنیدم میگن دختره بدجور خاطرتو میخواد ...درسته ؟[/font]
[font=&quot]شنیدم میگن خیلی دوستش داری ..درسته ؟[/font]
[font=&quot]داشتم خرد میشدم ...داشتم چوب کدوم گناهم و میخوردم ؟ چرا فکر کردم دنیاهم میتونه یه عوضی مثل من باشه؟چرا فکر نکردم دنیا پاک تر از این حرفاست ؟چرا حرفای یه ادم عوضی تر از خودم و باور کردم ؟ واقعا چـــــرا؟[/font]
[font=&quot]-تمومش کن دنیـــــا![/font]
[font=&quot]نگام کرد ...بغضش شکست ، چمدون از دستش افتاد ، دستش وبه سمت گوشش برد ، با یه صدایی که اتیش به جون بی جونمم میزد گفت:[/font]
[font=&quot]-قبلنا سرم داد نمیکشیدی ... قبلنا اگه شده حتی ، حتی ...[/font]
[font=&quot]ادامه نداد بلند شد چمدونش و به دستش گرفت ...پشتش و به من کرد ، اروم ، پر از بغض ف پر از گله ، پر از عشق ...[/font]
[font=&quot]-میخوام برای بار اخر بهت بگم ،ارش خیلی دوستت دارم ، خیلــــــی .اره راست میگن من لیاقت تو رو ندارم ، من دختر یه کارمند کجا و دختر یکی از بهترین شرکتدارای ایران کجا ، راست میگن زنی که چراغ خونش خاموش باشه بدرد نمخوره ، اره راست میگن ، تو حق داری با یه نفر باشی که لیاقتت وداشته باشه ، حق داری پدر بشی ، حق داری بابا خطاب بشی .اما باوجود من ....[/font]
[font=&quot]ادامه نداد فقط صدای خدافظش و شنیدم ، حرف اخرش و شنیدم و لعنت فرستادم به تمام ادما ، به خودم که اینقدر پستم ، حرفای کی و باور کردی ارش ؟ یه دختری که میدونستی دشمن عشقشته ! عشق ؟ عشــــــق ؟ جالبــــــه!![/font]
[font=&quot]-ارش همیشه دوست داشتم پسرم باباش یکی باشه مثل تو ، ولی نشد ، دوست داشتم بهش بگم مامانی بابات بهترین بابای دنیاست ، ولی نشد ...دوست داشتم باهام ببرمش پارک ، بشینیم روی نیمکتای پارک بستنی بخوریم ، ثانیه ثانیه درکنار هم انتظار اومدن باباشو بکشیم ، ولی نشد ، خیلی چیزای دیگه هم دوست داشتم ولی نشد ، نمیشه و نخواهد شد ... ارش ؟[/font]
[font=&quot]بدون اینکه جوابش و بدم بدون اینکه منتظر جواب من باشه گفت:[/font]
[font=&quot]-هروقت بچه دارشدی ، اگه خانمت گذاشت ، میزاری یه بار بیام ببرمش پارک ؟ به جون ار(یه لحظه مکث کرد ، تکه کلامش به جون ارش بود )به جون خودم مواظبشم ! ارش میزاری ببرم...؟[/font]
[font=&quot]صدای هق هقش باعث شد سرم و بالا کنم ، سرم و بالا گرفتم ، رد پای پاها ش بهم دهن کجی میکرد ، غرور لعنتیم بهم دهن کجی میکرد ، دیوارای خونه بهم دهن کجی میکردند،اصلا دنیا بخاطر رفتن دنیا بهم دهن کجی میکردند [/font]
[font=&quot]چرا ؟ چرا؟ چرا ارش کاری نکردی ؟ مگه عاشق نبودی؟ مگه یه روز نمیگفتی دنیا یه طرف دنیای منم یه طرفم ...پس الان ؟[/font]
[font=&quot]چرا حرف پریسا رو باور کردی ؟ اصلا اینا هیچ چرا از خودش نپرسیدی؟ چرا زود قضاوت کردی؟ [/font]
[font=&quot]به دنیا اعتماد داشتی ؟ اخه همه عاشقا به عشقشون اعتماد دارن ! ارش قبول کن عاشـــق نبودی ! قبول کن![/font]
[font=&quot]گلدون روی میز و پرت کردم و..صدای شکستنش باصدای شکستن من یکی شد...منم شکستم ..اره با رفتن دنیا شکستم ...بخاطر سکوت خودم شکستم ![/font]
[font=&quot]من عاشق نبودم اگر بودم نمیزاشتم نفسم جلوی خودم اشک بریزه نمیزاشتم خرد شدنش و ببینم ...من عاشق نیستم ! اره نیستم ![/font]
[font=&quot]عکس روی دیوار داره داغونم میکنه ..خنده ی دنیا داره نابودم میکنه ، چشماش داره نفسم و بند میاره، لباش که روی گونم نشسته داره خاطرات خوب زندگیم و به رخم میکشه ![/font]
[font=&quot]بلندشدم رفتم سمت تلفن ...من نمیتونستم بدون این چشما زندگی کنم...من بچه نمیخواستم ،من اگر راضی به طلاقش شدم فقط بخاطر حرفای یه ادم حسود بود ، من دنیارو میخواستم ، دنیا یی رو میخواستم که نونزده سال بیشتر نداشت ؛ دنیایی رو میخواستم که از وقتی بامن عروسی کرد زخم زبون خورد ، حرف شنید ، تیکه شنید ، توهین شنید ، اما هیچ وقت ارشم ، از زبونش نمی افتاد ، هیچ وقت گله نمیکرد ، هیچ وقت شکایت نمیکرد. حرف مردم واسم مهم نیست ...گور پدرشون هر کی هر چیزی دوست داره بگه ...دیگه مهم نیست ...شده دست گوهری رو که تازه کشفش کردم و میگیرم از این کشور میرم ...اما دیگه نمیزارم دنیام زجر بکشه![/font]
[font=&quot]دنیای من پاک تر از گله ، من اینارو نفهمیدم ..من نخواستم که بفهمم ! من بودم که تا حالا فقط نقش یه عاشق و بازی میکردم ...ااما الان دیگه نمیخوام اون ارش نفهم باشم ...میخوام بفهمم ..میخوام عشق واقعی رو تجربه کنم ![/font]
[font=&quot]مهم نیست که مامان دوست داره مادر بزرگ بشه . مهم نیست یه هفتهدیگه قراره عروسی من باشه ... مهم نیست که من و دنیا نمیتونیم مامان و بابا بشیم ...اینا واسم دیگه مهم نیستن ، فقط و فقط دنیا مهمه برام ![/font]
[font=&quot]سوئیچ و برمیدارم و به سمت پارکینگ میرم ....................برت میگردونم نفـــــــسم ! میدونمم بر میگــــــــردی ...اخه وسعت قلبت و میدونم ![/font]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان