۱۸-۱۱-۹۶، ۰۶:۱۰ ب.ظ
هفته نامه همشهری جوان - محمد امیرپور، زهرا صادقیان: اسکی، برف، هیجان؛ این ها کلماتی هستند که بعد از دیدن مسابقات جذاب اسکی از تلویزیون در ذهن خیلی از ما نقش می بندند. اسکی برای خیلی از ما نوعی وقت گذرانی و تفریح لاکچری محسوب می شود و شاید کمتر کسی تصوری از سختی ها و دشواری های این رشته در ذهنش داشته باشد.
اسکی و به طور کلی ورزش های زمستانی هم مانند برادر بزرگتر خود، المپیک تابستانی، مسابقات مخصوص به خود را دارند. حالا دو نفر از بانوان اسکی باز ایران سهمیه حضور در رقابت های المپیک زمستانی را به دست آورده اند. فروغ عباسی در اسکی «آلپاین» و سمانه بیرامی باهر در بخش اسکی استقامت صحرانوردی. این دو بانوی المپیکی یک هفته قبل از اعزام، مهمان ما شدند و از سختی و جذابیت های اسکی گفتند.
فروغ عباسی
فروغ عباسی در جام جهانی سوچی هم شرکت کرد و البته نتایج چندان خوبی نگرفتم. تجربه آن ناکامی چقدر به کمک تان خواهد آمد؟
قطعا این تجربه خیلی موثر است. زمانی که برای حضور در المپیک به سوچی روسیه رفتم، بیست ساله بودم و کلا اولین رقابت خارجی بود که شرکت می کردم. جو و شرایط واقعا برایم سنگین و غیرقابل باور بود. در «مانش» اول و خط استارت وقتی شیب مسیر را دیدم، تمام تنم لرزید و وحشت کردم.
چرا پیست سوچی شبیه پیست های ایران نبود؟
اگر درس های جغرافی یادتان باشد، تمام کوه های ایران از نوع کوه های پیر هستند و شیب نسبتا ملایمی دارند اما کوه های اروپایی، جزء کوه های جوان به حساب می آیند و شی بسیار یبشتری دارند که اصلا با کوه های ما قابل مقایسه نیستند. همین تفاوت باعث استرس شدیدم شد؛ تا حدی که در مانش اول زمین هم خوردم که باعث افزایش فاصله ام با نفرات دیگر شد اما در مانش دوم استرسم به طور کامل از بین رفت و به راحتی مسیرم را تمام کردم. جو المپیک زمستانی به شدت رقابتی و سنگین است و چهار سال پیش بعد از مسابقات سوچی تا چند ماه دچار افت عملکرد شدم. مسلما تجربه سوچی در المپیک پیونگ چانگ خیلی به من کمک خواهدکرد.
شما یکی از مشعل داران المپیک زمستانی پیونگ چانگ بودید. چطور برای این کار انتخاب شدید؟
شرکت سامسونگ به عنوان اسپانسر اعلام کرد هر کسی داستان زندگی خودش را برای آن ها بفرستد تا بهترین را انتخاب کنند. من هم در نامه ام به حضورم در تیم های دوچرخه سواری، سنگ نوردی و اسکی اشاره کردم و گفتم از یک شهر گرم در جنوب ایران یعنی شیراز به تیم ملی اسکی رسیده ام. همین باعث جلب نظر کره ای ها شد و من را دعوت کردند. البته به دلیل تداخل زمانی با مسابقات ترکیه من تنها یک روز همراه تیم ایران بودم. واقعا تجربه باشکوه و جذابی بود و من در مسیر دویست متری ام حرکات اسکی را با مشعل انجام دادم
ورزش اسکی ورزش گرانقیمتی است. هزینه های شما با چه کسی است؟ اصلا درآمدی دارید؟
درآمد که خیر. اصلا چند سالی است لیگ هم نداریم. البته فدراسیون با همه توان به ملی پوشان کمک می کند و سالی دو بار به نفرات ملی پوش خود تجهیزات اسکی می دهد اما هزینه ها واقعا زیاد است یک تخت اسکی آلپاین پنج میلیون تومان قیمت دارد و در سال چهار تخته لازم داریم. به اضافه کلی تجهیزات جانبی مثل عینک، هلمت، کفش و لباس که هر کدام قیمت سرسام آوری دارند؛ مثلا قیمت یک جفت جوراب اسکی 300 هزار تومان است.
قطعا این تجربه خیلی موثر است. زمانی که برای حضور در المپیک به سوچی روسیه رفتم، بیست ساله بودم و کلا اولین رقابت خارجی بود که شرکت می کردم. جو و شرایط واقعا برایم سنگین و غیرقابل باور بود. در «مانش» اول و خط استارت وقتی شیب مسیر را دیدم، تمام تنم لرزید و وحشت کردم.
چرا پیست سوچی شبیه پیست های ایران نبود؟
اگر درس های جغرافی یادتان باشد، تمام کوه های ایران از نوع کوه های پیر هستند و شیب نسبتا ملایمی دارند اما کوه های اروپایی، جزء کوه های جوان به حساب می آیند و شی بسیار یبشتری دارند که اصلا با کوه های ما قابل مقایسه نیستند. همین تفاوت باعث استرس شدیدم شد؛ تا حدی که در مانش اول زمین هم خوردم که باعث افزایش فاصله ام با نفرات دیگر شد اما در مانش دوم استرسم به طور کامل از بین رفت و به راحتی مسیرم را تمام کردم. جو المپیک زمستانی به شدت رقابتی و سنگین است و چهار سال پیش بعد از مسابقات سوچی تا چند ماه دچار افت عملکرد شدم. مسلما تجربه سوچی در المپیک پیونگ چانگ خیلی به من کمک خواهدکرد.
شما یکی از مشعل داران المپیک زمستانی پیونگ چانگ بودید. چطور برای این کار انتخاب شدید؟
شرکت سامسونگ به عنوان اسپانسر اعلام کرد هر کسی داستان زندگی خودش را برای آن ها بفرستد تا بهترین را انتخاب کنند. من هم در نامه ام به حضورم در تیم های دوچرخه سواری، سنگ نوردی و اسکی اشاره کردم و گفتم از یک شهر گرم در جنوب ایران یعنی شیراز به تیم ملی اسکی رسیده ام. همین باعث جلب نظر کره ای ها شد و من را دعوت کردند. البته به دلیل تداخل زمانی با مسابقات ترکیه من تنها یک روز همراه تیم ایران بودم. واقعا تجربه باشکوه و جذابی بود و من در مسیر دویست متری ام حرکات اسکی را با مشعل انجام دادم
ورزش اسکی ورزش گرانقیمتی است. هزینه های شما با چه کسی است؟ اصلا درآمدی دارید؟
درآمد که خیر. اصلا چند سالی است لیگ هم نداریم. البته فدراسیون با همه توان به ملی پوشان کمک می کند و سالی دو بار به نفرات ملی پوش خود تجهیزات اسکی می دهد اما هزینه ها واقعا زیاد است یک تخت اسکی آلپاین پنج میلیون تومان قیمت دارد و در سال چهار تخته لازم داریم. به اضافه کلی تجهیزات جانبی مثل عینک، هلمت، کفش و لباس که هر کدام قیمت سرسام آوری دارند؛ مثلا قیمت یک جفت جوراب اسکی 300 هزار تومان است.
فروغ عباسی
از نظر تجهیزات تفاوتی با خارجی ها دارید؟
از نظر کیفیت خیر اما تجهیزاتمان واقعا کم است. پارسال به اتریش رفته بودیم که بچه ها آمدند و گفتند یک تیم بزرگ آمده که کلی تجهیزات و 20 تخته روسیگنال همراه خودش آورده. وقتی به لابی رفتم، دیدم «پتروا ولهوا» قهرمان جهان آن است و تمامی وسایل فقط برای او بود! حداقل 10 مربی، فیلمبردار و تیم پشتیبانی همراهش بودند. ما رسما شوکه شده بودیم.
آسیب دیدگی سخت و جدی داشته اید؟
کلا رشته اسکی فشار زیادی به کمر و زانو اسکی بازها وارد می کند. تقریبا تمام بچه ها مشکلاتی مانند دیسک کمر و سیاتیک دارند. متاسفانه ماساژور نداریم اما از نظر مصدومیت ما به ندرت با مصدومیت شدید مواجه می شویم، چون تمام تجهیزات ایمنی حرفه ای را داریم، البته در رشته های «دانهیل» و «سوپرژی» خطر زیاد است اما آلپاین این طور نیست.
بیشتر در چه پیستی تمرین می کنید. پیست سپیدان شیراز به درد تمرینات شما میخورد؟
سپیدان پیست خوبی است اما متاسفانه به دلیل کمبود برف سال هاست آن جا نرفتم. تمامی تمرینات ما در پیست های شمشک، دیزین و دربندسر انجام می شود.
چطور جذب این رشته شدید؟
من در یک خانواده اسکی باز متولد شدم. پدر و مادرم هر دو مربی اسکی هستند، فکر می کنم علاقه به اسکی بهترین هدیه ای بود که آن ها به من دادند.
اصلی ترین رقبای شما در آسیا چه کشورهایی هستند؟
شرق آسیا یعنی ژاپن، چین و کره جنوبی واقعا فوق العاده اند؛ خصوصا ژاپن. آن ها کوه و برف خیلی زیادی دارند و شرایط برای تمرین در ان جا بسیار خوب است. فعلا فاصله زیادی با این کشورها داریم اما نسل جدیدی وارد اسکی شده که همه در سن پایین- شانزده تا هفده سالگی- واقعا اعجوبه اند. یکی از آن ها عاطفه احمدی است که الان در هفده سالگی اصلی ترین رقیب من در ایران است.
چرا المپیک زمستانی در ایران شناخته شده نیست؟
متاسفانه در ایران کمتر کسی به این رقابت ها اهمیت می دهد. حتی کمیته ملی المپیک برای المپیک تابستانی عکس و اسم تمامی المپیکی ها را در آکادمی می زد اما برای ما خبری نیست، حتی وقتی برای تست به آکادمی می رویم، کسی ما را نمی شناسد!
از نظر کیفیت خیر اما تجهیزاتمان واقعا کم است. پارسال به اتریش رفته بودیم که بچه ها آمدند و گفتند یک تیم بزرگ آمده که کلی تجهیزات و 20 تخته روسیگنال همراه خودش آورده. وقتی به لابی رفتم، دیدم «پتروا ولهوا» قهرمان جهان آن است و تمامی وسایل فقط برای او بود! حداقل 10 مربی، فیلمبردار و تیم پشتیبانی همراهش بودند. ما رسما شوکه شده بودیم.
آسیب دیدگی سخت و جدی داشته اید؟
کلا رشته اسکی فشار زیادی به کمر و زانو اسکی بازها وارد می کند. تقریبا تمام بچه ها مشکلاتی مانند دیسک کمر و سیاتیک دارند. متاسفانه ماساژور نداریم اما از نظر مصدومیت ما به ندرت با مصدومیت شدید مواجه می شویم، چون تمام تجهیزات ایمنی حرفه ای را داریم، البته در رشته های «دانهیل» و «سوپرژی» خطر زیاد است اما آلپاین این طور نیست.
بیشتر در چه پیستی تمرین می کنید. پیست سپیدان شیراز به درد تمرینات شما میخورد؟
سپیدان پیست خوبی است اما متاسفانه به دلیل کمبود برف سال هاست آن جا نرفتم. تمامی تمرینات ما در پیست های شمشک، دیزین و دربندسر انجام می شود.
چطور جذب این رشته شدید؟
من در یک خانواده اسکی باز متولد شدم. پدر و مادرم هر دو مربی اسکی هستند، فکر می کنم علاقه به اسکی بهترین هدیه ای بود که آن ها به من دادند.
اصلی ترین رقبای شما در آسیا چه کشورهایی هستند؟
شرق آسیا یعنی ژاپن، چین و کره جنوبی واقعا فوق العاده اند؛ خصوصا ژاپن. آن ها کوه و برف خیلی زیادی دارند و شرایط برای تمرین در ان جا بسیار خوب است. فعلا فاصله زیادی با این کشورها داریم اما نسل جدیدی وارد اسکی شده که همه در سن پایین- شانزده تا هفده سالگی- واقعا اعجوبه اند. یکی از آن ها عاطفه احمدی است که الان در هفده سالگی اصلی ترین رقیب من در ایران است.
چرا المپیک زمستانی در ایران شناخته شده نیست؟
متاسفانه در ایران کمتر کسی به این رقابت ها اهمیت می دهد. حتی کمیته ملی المپیک برای المپیک تابستانی عکس و اسم تمامی المپیکی ها را در آکادمی می زد اما برای ما خبری نیست، حتی وقتی برای تست به آکادمی می رویم، کسی ما را نمی شناسد!
فروغ عباسی، مشعل المپیک زمستانی را حمل کرد
تا به حال شده خارجی ها از اسکی کردن شما تعجب کنند؟
بله، بارها شده در مسابقات جهانی از ما می پرسند مگر ایران هم برف دارد که اسکی می کنید، البته اولین سوالی که از ما می کنند این است که آیا رانندگی هم می کنید؟ ما هم مجبوریم توضیح دهیم و بعد از حرف های ما، برای مسافرت به ایران مشتاق می شوند.
بهترین خاطره ای که تا به حال داشته ای؟
در المپیک سوچی مسابقات اسکی یک بولتن روزانه خبری داشت و هر روز به یک بهانه عکس شرکت کنندگان در آن چاپ می شد. در روز آخر با دوست لبنانی ام در خط استارت بودیم. به او گفتم عکس ما دو نفر چاپ نشد گفت نگران نباش امروز نوبت نوست. وقتی از خط استارت گذشتم و برای تماشاچیان دست تکان دادم ناگهان دوست لبنانی ام مرا صدا کرد و محکم در آغوشم گرفت. عکس همین اتفاق در بولتن مسابقات چاپ شد و بازتاب خوبی در رسانه ها داشت.
در اخبار اسکی نام دو خانواده ساوه شمشکی و کلهر زیاد شنیده می شود. شما جزء معدود افرادی هستید که به این دو خانواده تعلق ندارید. دلیل خوب بودن این دو خانواده چیست؟
خیلی ها ابتدا فکر می کنند لابی یا زد و بندی در کار است اما ساوه شمشکی ها و کلهرها واقعا استعداد اسکی دارند و از آن ها بهتر در ایران نداریم. همه آن ها به دلیل شرایط محیطی از بچگی اسکی می کنند و حتی بعد از مدرسه هم به پیست می روند و تمرین می کنند. مسلما یک نفر از این دو خانواده که هر روز اسکی می کند با فردی که هفته ای یک بار به پیست می رود، فاصله زیادی خواهدداشت.
الگوی خاصی در اسکی دارید؟
بله. خانم مرجان کلهر الگوی من و خیلی از دختران اسکی باز ایران است. هشت سال پیش و زمانی که من تازه وارد این رشته شدم، خانم کلهر به عنوان اولین بانوی اسکی باز ایرانی سهمیه المپیک «ونکوور» را گرفته بود، واقعا برای من اسطوره ای بود. با این که قرار بود رقیب باشیم، مدت ها در خانه شان زندگی کردم و با من تمرین کرد. خودش باعث پیشرفت من شد؛ تا جایی که از نظر سطح فنی به ایشان رسیدم.
بله، بارها شده در مسابقات جهانی از ما می پرسند مگر ایران هم برف دارد که اسکی می کنید، البته اولین سوالی که از ما می کنند این است که آیا رانندگی هم می کنید؟ ما هم مجبوریم توضیح دهیم و بعد از حرف های ما، برای مسافرت به ایران مشتاق می شوند.
بهترین خاطره ای که تا به حال داشته ای؟
در المپیک سوچی مسابقات اسکی یک بولتن روزانه خبری داشت و هر روز به یک بهانه عکس شرکت کنندگان در آن چاپ می شد. در روز آخر با دوست لبنانی ام در خط استارت بودیم. به او گفتم عکس ما دو نفر چاپ نشد گفت نگران نباش امروز نوبت نوست. وقتی از خط استارت گذشتم و برای تماشاچیان دست تکان دادم ناگهان دوست لبنانی ام مرا صدا کرد و محکم در آغوشم گرفت. عکس همین اتفاق در بولتن مسابقات چاپ شد و بازتاب خوبی در رسانه ها داشت.
در اخبار اسکی نام دو خانواده ساوه شمشکی و کلهر زیاد شنیده می شود. شما جزء معدود افرادی هستید که به این دو خانواده تعلق ندارید. دلیل خوب بودن این دو خانواده چیست؟
خیلی ها ابتدا فکر می کنند لابی یا زد و بندی در کار است اما ساوه شمشکی ها و کلهرها واقعا استعداد اسکی دارند و از آن ها بهتر در ایران نداریم. همه آن ها به دلیل شرایط محیطی از بچگی اسکی می کنند و حتی بعد از مدرسه هم به پیست می روند و تمرین می کنند. مسلما یک نفر از این دو خانواده که هر روز اسکی می کند با فردی که هفته ای یک بار به پیست می رود، فاصله زیادی خواهدداشت.
الگوی خاصی در اسکی دارید؟
بله. خانم مرجان کلهر الگوی من و خیلی از دختران اسکی باز ایران است. هشت سال پیش و زمانی که من تازه وارد این رشته شدم، خانم کلهر به عنوان اولین بانوی اسکی باز ایرانی سهمیه المپیک «ونکوور» را گرفته بود، واقعا برای من اسطوره ای بود. با این که قرار بود رقیب باشیم، مدت ها در خانه شان زندگی کردم و با من تمرین کرد. خودش باعث پیشرفت من شد؛ تا جایی که از نظر سطح فنی به ایشان رسیدم.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان