اخر سالمون........

[R a n A]

93 خدافظظظظظظظظظظظظظظظظظظظ
.
.

.
تموم شه...نمیدونم دلیلشو...تموم هم نشه دلیلشو باز نمیدونم

.
.

.
هر سالی پایانی داره و شروعی امیدوارم برای شما خوب تموم شه و خوب شروع شه

.

.

.
خدایا !

گذر زمان بزرگم نکرد ؛ تنها کودکی هایم را گرفت …

[Ar.chly]

امیدوارم بتونیم به خوبى وظایفمان در قبال دینامون انجام بدیم!
هر ثانیه از عمرمان که می گذره به پایانش نزدیک می شیم
به اميد آنکه با رستگاری از دنیا خارج شویم!

[sina_097]

تموم شه روز و ماه و سال و زندگی

[شیرین فرهمندپور]

این سال...برام ساله پر اتفاقی بود...

خوب و بدش رو کار ندارم ولی دوست دارم هرچه زودتر این سال تموم بشه...البته از یه جهت هم دوست ندارم چون هر چی بیشتر بگذره به دلیل نقل مکان از شهرمون بیشتر به جدایی از دوستام فکر میکنم و برام سخت میشه...به نظرم سال 94 پراتفاق ترازسال 93 باشه و من اینودوست ندارم....اما خب بگذره بهتره...

"فردا یک راز است

نگرانش نباش

دیروز یک خاطره بود

حسرتش را نخور

امروز یک هدیه است

قدرش را بدان"

[Arami]

زود تر .... اصن بیاد ونیاد برام فرقی نمیکنه

[• Niha •]

راستش واقعاً نميدونم ... از يه طرف دلم ميخواد اين نود و سه ى لعنتى تموم شه و از يه طرف ترسم اين ـه نود و چهار مزخرف تر باشه ...
واسه همين ميشينم و منتظر ميشم و روزا بگذرن و وارد يه سال ديگه بشيم ...
فقط اميدوارم سال بهترى باشه :)
هه ... عيد نود و سه كه تو دپ و حرص بوديم ! حالا عيد نود و چهار چى ميشه الله اعلم ...

[.مليكا.]

دوست ندارم زود تموم شه چون تصميم به يكسري كارها داشتم كه هنوز تموم نشده
تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری ، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم !
کاش تابستانها هم برفی بود !

[~ MoOn ~]

راستش اصلا واسم مهم نیست که تموم بشه برام یا نه ...
زندگی تکراری برام عادت شده ...


زمان هيچ وقت دردي رادوا نمي كند اين ماهستيم كه به مرور زمان به درد عادت مي كنيم .... !

[ملکه برفی]

دلم میخواد زودتر تموم شه
سال بدی بود ... تو این سال یکی از عزیزترامو از دست دادم
و خیلی اتفاقای بد دیگه ای هم افتاد
با این همه اتفاقای خوب هم افتاد ...شکر خدا


منم چند تا میذارم

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند

ستایش کردم ، گفتند خرافات است

عاشق شدم ، گفتند دروغ است

گریستم ، گفتند بهانه است

خندیدم ، گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم


*****
من با عشق آشنا شدم

و چه کسی این چنین آشنا شده است ؟

هنگامی دستم را دراز کردم

که دستی نبود.

هنگامی لب به زمزمه گشودم ،

که مخاطبی نداشتم.

و هنگامی تشنه ی آتش شدم ،

که در برابرم دریا بود و دریا و دریا.....!

« دکتر علی شریعتی »
*********

یک دقیقه سکوت

به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!

به خاطر امید هایی که به نا امیدی مبدل شدند

به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم!

به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!

به خاطر چشمانیکه همیشه بارانی ماندند!

یک دقیقه سکوت!

به احترام کسانی که شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!

بخاطر صداقت که این روز ها وجودی فراموش شده است!

بخاطر محبت که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!

یک دقیقه سکوت به خاطر حرف های نگفته!!

برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد

[بیخیال بابا]

یکی دوساله عید واقعا عید نیست
نمیدونم من دنبال یه عید تو سالای دل خودمم
ولی فک میکنم هر روز یه تجربه نو با همه خستگی ها و همه شکست ها
شاید اگه دیر تر بگذره خوب باشه !!!