ارسالها: 961
موضوعها: 89
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۴
اعتبار:
2,530
سپاسها: 0
37 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
سکوت پردردم از چشم هایم افتاد و شکست :|
بسی طنز بود..طنز غمگین..
الها من به اندازه زیبایی تو تنهایم
تو به اندازه تنهایی من زیبایی!
ارسالها: 327
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۵
اعتبار:
2,393
سپاسها: 0
5 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
عاغا من غمگین میگم..البته .. چندتا جمله میشه دیگه
نگاهش به آیینه میخورد و نمیداند آن کسی که در آیینه به او خیره شده است کیست...
کی در زیر چشمانش گود
افتاد و از استرس لب هایش زخمی شدند..
کاش با شخصی که در آیینه بود کمی آشنابی داشت
دلم خواست غمگین بگم..
مشکله هست بیا خصوصی بارونی
..
ما را به نیمه پر لیوان چه کار ¿?
این باقی سمیست که پیشتر خورده ام..
ارسالها: 895
موضوعها: 64
تاریخ عضویت: خرداد ۱۳۹۵
اعتبار:
5,362
سپاسها: -33
7 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
دلم از دستت افتاد و شکست...
به خیالم عاشقی باید همین باشد./
--------
طنز نبود؟ به نظر من که غمگین ترین جوک قرن بود.
ارسالها: 2,213
موضوعها: 732
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
اعتبار:
5,879
سپاسها: 0
24 سپاس گرفتهشده در 5 ارسال
پوست از کلت میکنم افتاااااد
اصلا طنز نبود چووون عصبانیم
رمان های زیبای انجمن اثر نویسندگان توانا :
در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده
رمان از نسل آفتاب|ثمین
رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی
ارسالها: 133
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
اعتبار:
397
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
۰۲-۰۶-۹۵، ۰۸:۰۷ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۰۲-۰۶-۹۵، ۰۸:۱۲ ب.ظ توسط *گیسو*.)
هیچی به ذهنم نمیرسه افتااااد؟ :/
مگر دل بستن همین نیست؟که دلت را به روی عالم و آدم ببندی؟ :)