۰۶-۰۳-۱، ۰۶:۴۹ ق.ظ
روزنامه شرق - مژگان جمشیدی: پیش به سوی جهانی گرمتر و ایرانی داغ و سوزان! حقیقت تلخی که با گذشت کمتر از یک دهه از هشدارهای جدی در سطح ملی، هماکنون در کشورمان به منصه ظهور رسیده است. شاید تا دو، سه دهه قبل کمتر کسی در ایران تصور میکرد روزی برسد که بحرانهای زیست محیطی و پیامدهای حاصل از آن، موجب ناآرامیهای اجتماعی و گسترش تنشهای سیاسی و امنیتی در برخی مناطق کشور شود، اما چند سالی است که با شدت گرفتن بحران بیآبی، افزایش دمای هوا و وقوع پدیده گرد و غبار در سراسر ایران، همه آنچه متخصصان اقلیمی و محیطزیست هشدار میدادند و نسبت به وقوع آن ابراز نگرانی میکردند گاه زودتر از موعد به منصه ظهور رسیده است.
بسیاری از تهدیدهایی که از دهه 80 میتوانست در سایه برنامهریزی ملی به فرصت تبدیل شود، اما در نتیجه ناباوری و انکار حقیقت اقلیمی در کشورمان و گاه اتخاذ الگوهای غلط توسعهای و سوءمدیریت در بخش منابع آب و خاک، در سایه گرمایش جهانی عملا سوخت و از بین رفت. از اینرو، بسیاری از پهنههای تالابی کشورمان اکنون به بیابان تبدیل شده است، گرد و غبار دیگر نه فقط خوزستان و ایلام و کرمانشاه و کردستان که حتی تهران و نواحی البرز را هم در نوردیده، میلیونها هکتار از مراتع ملی کشور که به اشتباه به اراضی کشاورزی تبدیل شده بودند حالا به دلیل کمبود آب به کانونهای اصلی گرد و غبار و بیابان تبدیل شده و فرونشست زمین نه فقط در خراسان و فارس و همدان که حتی قلب پایتخت را هم در نوردیده و معیشت بسیاری از ایرانیان که طی سالهای گذشته بهطور مستقیم و غیرمستقیم به دامداری و کشاورزی گره خورده بود حالا با کمبود آب، یا از دست رفته یا در معرض نابودی است. اینقدر که اعتراضات ناشی از بیآبی دیگر فقط محدود به خوزستان و چهارمحال و بختیاری نیست، اصفهانیها و کرمانیها و خراسانیها و حتی گلستان و مازندران و گیلانیها و آذریها هم به کمبود آب و گرد و غبار معترض هستند.
آیا شرایط فعلی قابل پیشبینی بود؟
ایران 2040، ایران 2050 و ایران 2100 از نظر اقلیم، چگونه ایرانی است؟ این پرسشی است که از سالهای گذشته تاکنون بارها مطرح شده و متخصصان به آن پاسخ دادهاند، اما همچنان کمتر مورد توجه سیاستمداران و برنامهریزان در سطح ملی قرار گرفته است.
«ایران 2040، ایرانی با بحران فزاینده آب!» این توصیف 7 سال پیش، شبکه 24 فرانسه به نقل از متخصصان اقلیمی جهان بود. اما پیشبینی ادوین آلدریان، معاون نخستین گروه کاری «هیات بینالدولی تغییر اقلیم سازمان ملل متحد» (IPCC) که 6 سال پیش در ایران سخنرانی میکرد نیز از این بهتر نیست. او نیز خاطرنشان کرد: «ایران تا کمتر از دو دهه دیگر با چندین چالش بزرگ مرتبط با تغییر اقلیم مواجه میشود، چالشهایی در ابعاد خشکسالی، موج شدید گرما، کمبود آب و پیامدهای آن برای تولید غذا».
تصویری که بانک جهانی نیز از آینده منطقه خاورمیانه باتوجه به وقوع تغییر اقلیم به تصویر کشیده است، بهتر از این نیست. متخصصان بانک جهانی نیز یک دهه قبل هشدار داده بودند تغییر اقلیم، خاورمیانه و شمال آفریقا را هم بینصیب نخواهد گذاشت و علاوه بر اینکه بخش اعظمی از این منطقه با خشکسالی و کمبود آب مواجه خواهد شد بخشهای دیگری نیز در نتیجه بالا آمدن سطح دریاها دچار آبگرفتگی میشوند.
چشمانداز اقلیم ایران در قرن بیست و یکم
«چشمانداز تغییر اقلیم ایران در قرن بیست و یکم» عنوان گزارش علمی است که توسط سازمان هواشناسی کشور و پژوهشکده اقلیمشناسی مشهد در فاصله بین دولت یازدهم و دوازدهم تهیه شده و تاکید میکند چنانچه کشورهای جهان تعهداتشان را در قبال توافقنامه پاریس عملی نکنند، میانگین دمای هوای ایران تا پایان قرن بیست و یکم، حدود ۵،۲ درجه سانتیگراد و در صورت پایبندی به آن ۱،۳ درجه سلسیوس نسبت به دوره ۱۹۸۶ - ۲۰۰۵ افزایش مییابد. در همین حال کشورهایی همچون افغانستان، عراق، فلسطین، سوریه و اردن با 30درصد کاهش بارش و ایران نیز با 20درصد کاهش بارش مواجه میشود که بیشترین کاهش بارش و افزایش دما در منطقه زاگرس و شمال غرب ایران رخ خواهد داد که این امر منجر به خشک شدن زاگرس و موج فزایندهای از مهاجرتها از منطقه غرب ایران میشود. این گزارش که براساس سناریوهای پیشبینی شده سازمان ملل از تغییر اقلیم جهان 6 سال پیش، تهیه شده بود، اگرچه چشمانداز تاریکی را از آینده پیش روی ایران در دهههای آتی به تصویر میکشد، اما در عین حال پیشنهادهایی هم ارایه میداد که اگر جدی تلقی میشد، میتوانستیم امیدوار باشیم، تا حدودی ایران از پیامدهای بحران آب و اقلیم نجات یابد.
۲ درجه افزایش دما در ایران در نیم قرن
براساس پژوهشهای سازمان هواشناسی کشور، متوسط دما در ایران در نیم قرن اخیر حدود دو درجه در کشور افزایش یافته و این نتیجه تغییر اقلیم است. گرچه روند تغییر اقلیم، روندی کند است اما شواهد علمی حاکی از این است که تغییر اقلیم رخ داده و در ایران نیز شاهد تاثیر آن در بخشهای مختلف هستیم.برای مثال بنیاد آمارهای هواشناسی که در سایت این سازمان نیز قابل دسترس است، در 15 سال اخیر عمدتا بارشها در کشور زیر حد نرمال بوده که همین امر میتواند نشانه تغییر اقلیم باشد.
اما اوضاع بحرانی دریاچه ارومیه با وجود هزینهکرد بیش از 15 هزار میلیارد تومان برای احیای این دریاچه، خشکیدگی تالاب بینالمللی هامون، گاوخونی، میانکاله و خلیج گرگان، شادگان و هورالعظیم و از جریان افتادن زایندهرود و کارون را هم اگر به این مجموعه اضافه کنیم بهطور قطع به همان نتیجهای میرسیم که کارشناسان اقلیمشناسی کشورمان چند سالی است برای برونرفت از بحران پیشنهاد دادهاند. عدم سازگاری با تغییر اقلیم و تداوم سیاستهای توسعهای غلط و ناسازگار با اقلیم کشورمان و تداوم بهرهکشی از سرزمین موجب تشدید این وقایع در ایران شده است . اگر این روند متوقف نشود بدون شک در سالهای آتی با پیامدهایی مخربتر از اینها مواجه خواهیم شد.
بسیاری از تهدیدهایی که از دهه 80 میتوانست در سایه برنامهریزی ملی به فرصت تبدیل شود، اما در نتیجه ناباوری و انکار حقیقت اقلیمی در کشورمان و گاه اتخاذ الگوهای غلط توسعهای و سوءمدیریت در بخش منابع آب و خاک، در سایه گرمایش جهانی عملا سوخت و از بین رفت. از اینرو، بسیاری از پهنههای تالابی کشورمان اکنون به بیابان تبدیل شده است، گرد و غبار دیگر نه فقط خوزستان و ایلام و کرمانشاه و کردستان که حتی تهران و نواحی البرز را هم در نوردیده، میلیونها هکتار از مراتع ملی کشور که به اشتباه به اراضی کشاورزی تبدیل شده بودند حالا به دلیل کمبود آب به کانونهای اصلی گرد و غبار و بیابان تبدیل شده و فرونشست زمین نه فقط در خراسان و فارس و همدان که حتی قلب پایتخت را هم در نوردیده و معیشت بسیاری از ایرانیان که طی سالهای گذشته بهطور مستقیم و غیرمستقیم به دامداری و کشاورزی گره خورده بود حالا با کمبود آب، یا از دست رفته یا در معرض نابودی است. اینقدر که اعتراضات ناشی از بیآبی دیگر فقط محدود به خوزستان و چهارمحال و بختیاری نیست، اصفهانیها و کرمانیها و خراسانیها و حتی گلستان و مازندران و گیلانیها و آذریها هم به کمبود آب و گرد و غبار معترض هستند.
آیا شرایط فعلی قابل پیشبینی بود؟
ایران 2040، ایران 2050 و ایران 2100 از نظر اقلیم، چگونه ایرانی است؟ این پرسشی است که از سالهای گذشته تاکنون بارها مطرح شده و متخصصان به آن پاسخ دادهاند، اما همچنان کمتر مورد توجه سیاستمداران و برنامهریزان در سطح ملی قرار گرفته است.
«ایران 2040، ایرانی با بحران فزاینده آب!» این توصیف 7 سال پیش، شبکه 24 فرانسه به نقل از متخصصان اقلیمی جهان بود. اما پیشبینی ادوین آلدریان، معاون نخستین گروه کاری «هیات بینالدولی تغییر اقلیم سازمان ملل متحد» (IPCC) که 6 سال پیش در ایران سخنرانی میکرد نیز از این بهتر نیست. او نیز خاطرنشان کرد: «ایران تا کمتر از دو دهه دیگر با چندین چالش بزرگ مرتبط با تغییر اقلیم مواجه میشود، چالشهایی در ابعاد خشکسالی، موج شدید گرما، کمبود آب و پیامدهای آن برای تولید غذا».
تصویری که بانک جهانی نیز از آینده منطقه خاورمیانه باتوجه به وقوع تغییر اقلیم به تصویر کشیده است، بهتر از این نیست. متخصصان بانک جهانی نیز یک دهه قبل هشدار داده بودند تغییر اقلیم، خاورمیانه و شمال آفریقا را هم بینصیب نخواهد گذاشت و علاوه بر اینکه بخش اعظمی از این منطقه با خشکسالی و کمبود آب مواجه خواهد شد بخشهای دیگری نیز در نتیجه بالا آمدن سطح دریاها دچار آبگرفتگی میشوند.
چشمانداز اقلیم ایران در قرن بیست و یکم
«چشمانداز تغییر اقلیم ایران در قرن بیست و یکم» عنوان گزارش علمی است که توسط سازمان هواشناسی کشور و پژوهشکده اقلیمشناسی مشهد در فاصله بین دولت یازدهم و دوازدهم تهیه شده و تاکید میکند چنانچه کشورهای جهان تعهداتشان را در قبال توافقنامه پاریس عملی نکنند، میانگین دمای هوای ایران تا پایان قرن بیست و یکم، حدود ۵،۲ درجه سانتیگراد و در صورت پایبندی به آن ۱،۳ درجه سلسیوس نسبت به دوره ۱۹۸۶ - ۲۰۰۵ افزایش مییابد. در همین حال کشورهایی همچون افغانستان، عراق، فلسطین، سوریه و اردن با 30درصد کاهش بارش و ایران نیز با 20درصد کاهش بارش مواجه میشود که بیشترین کاهش بارش و افزایش دما در منطقه زاگرس و شمال غرب ایران رخ خواهد داد که این امر منجر به خشک شدن زاگرس و موج فزایندهای از مهاجرتها از منطقه غرب ایران میشود. این گزارش که براساس سناریوهای پیشبینی شده سازمان ملل از تغییر اقلیم جهان 6 سال پیش، تهیه شده بود، اگرچه چشمانداز تاریکی را از آینده پیش روی ایران در دهههای آتی به تصویر میکشد، اما در عین حال پیشنهادهایی هم ارایه میداد که اگر جدی تلقی میشد، میتوانستیم امیدوار باشیم، تا حدودی ایران از پیامدهای بحران آب و اقلیم نجات یابد.
۲ درجه افزایش دما در ایران در نیم قرن
براساس پژوهشهای سازمان هواشناسی کشور، متوسط دما در ایران در نیم قرن اخیر حدود دو درجه در کشور افزایش یافته و این نتیجه تغییر اقلیم است. گرچه روند تغییر اقلیم، روندی کند است اما شواهد علمی حاکی از این است که تغییر اقلیم رخ داده و در ایران نیز شاهد تاثیر آن در بخشهای مختلف هستیم.برای مثال بنیاد آمارهای هواشناسی که در سایت این سازمان نیز قابل دسترس است، در 15 سال اخیر عمدتا بارشها در کشور زیر حد نرمال بوده که همین امر میتواند نشانه تغییر اقلیم باشد.
اما اوضاع بحرانی دریاچه ارومیه با وجود هزینهکرد بیش از 15 هزار میلیارد تومان برای احیای این دریاچه، خشکیدگی تالاب بینالمللی هامون، گاوخونی، میانکاله و خلیج گرگان، شادگان و هورالعظیم و از جریان افتادن زایندهرود و کارون را هم اگر به این مجموعه اضافه کنیم بهطور قطع به همان نتیجهای میرسیم که کارشناسان اقلیمشناسی کشورمان چند سالی است برای برونرفت از بحران پیشنهاد دادهاند. عدم سازگاری با تغییر اقلیم و تداوم سیاستهای توسعهای غلط و ناسازگار با اقلیم کشورمان و تداوم بهرهکشی از سرزمین موجب تشدید این وقایع در ایران شده است . اگر این روند متوقف نشود بدون شک در سالهای آتی با پیامدهایی مخربتر از اینها مواجه خواهیم شد.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !