۰۶-۱۰-۹۱، ۱۱:۰۹ ق.ظ
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
بالاخره [color=#ff0000]تخت[/color] خوابمو پيدا كردم
|
سپاس شده توسط: آرزو ، melika.sh.m ، sadaf ، آیلین ، دختر دریا
۰۶-۱۰-۹۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ
.a .a آره حالا راحت بخواب
اينه همه دستايي كه منتظر بارونه يكي اون بالا نشسته كه خودش ميدونه ميدونه كاريه كه فقط خودش ميتونه دستاي خالي رو خالي برنميگردونه .mara.
۰۶-۱۰-۹۱، ۱۲:۲۷ ب.ظ
آخه پرنده ی خنگگگگ!......اونجا هم جاست تو خوابیدی؟؟؟؟؟
۰۶-۱۰-۹۱، ۰۲:۰۶ ب.ظ
(۰۶-۱۰-۹۱، ۱۲:۲۷ ب.ظ)melika.sh.m نوشته: آخه پرنده ی خنگگگگ!......اونجا هم جاست تو خوابیدی؟؟؟؟؟ از بچگی باهم بزرگ شدن ......عاشق همدیگن.a.a.a.a
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه سپاس شده توسط: آیلین
۰۷-۱۰-۹۱، ۰۶:۱۵ ب.ظ
عاشق این عکسم ،خیلی حرف برای گفتن داره
آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛
برای آنها تنها نشانه ی حیات؛بخار گرم نفس هایشان است! کسی از کسی نمی پرسد : آهای فلانی! از خانه ی دلت چه خبر؟! گرم است؟ چراغش نوری دارد هنوز؟ ...
۰۷-۱۰-۹۱، ۰۷:۱۴ ب.ظ
صیددر پی صیاد
حکایت من ، حکایت کسی ست که عاشق دریا بود اما قایق نداشت.
دلباخته سفر بود همسفر نداشت زخم داشت اما ننالید گریه کرد اما اشک نریخت . حکایت من ، حکایت چوپان بی گله . و ساربان بی شتر است ... حکایت کسی که پر از فریاد بود ....... اما سکوت کرد ... |
|
موضوعات مشابه ... | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
بالاخره آشکار شد | author | 2 | 133 |
۲۲-۱۱-۹۶، ۰۲:۲۳ ق.ظ آخرین ارسال: taranomi |
|
بالاخره کبری هم رفت سر خونه زندگیش | AsαNα | 3 | 212 |
۳۰-۰۷-۹۶، ۰۱:۰۷ ق.ظ آخرین ارسال: زینب سلطان |
|
گشته جا پيدا كرده ها !!خخخ | صنم بانو | 3 | 139 |
۰۶-۰۶-۹۶، ۱۲:۱۶ ق.ظ آخرین ارسال: دخترشب |