۳۰-۱۱-۹۶، ۱۲:۳۳ ب.ظ
خبرگزاری ایسنا: جامعه ایرانی در یک دهه اخیر با بحرانهای اجتماعی زیادی روبهرو شده است. بدون تردید بخش عمدهای از این بحرانها و چالشها متاثر از شرایط نامطلوب اقتصاد کشور بوده و بخش دیگر هم از مسائل و موضوعات جدید، از جمله رشد فزاینده استفاده از شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی و به طور کلی تحول در تکنولوژیهای جدید ارتباطی در کشورمان ناشی شده است.
یکی از مسائلی که در سالیان اخیر نگرانیهای زیادی در میان جامعهشناسان به وجود آورده، مسئله «هویت» در جامعه ایرانی بوده است. برخی از محققان از «چندگانگی هویتی»، برخی دیگر از «تنوع هویتی» و عدهای نیز از «تعارض یا خلأ هویتی» در جامعه ایرانی صحبت میکنند؛ عنوانهایی مختلف برای موضوعی واحد که میتوان آن را از جنبههای گوناگون مورد مطالعه قرار داد. در این مقاله، از اصطلاح «سرگردانی هویتی» یا «هویتهای سرگردان» برای اشاره به این موضوع استفاده میکنیم. محمل اصلی بقای هویت، خود انسانها هستند. هویت، امری فردی است؛ یعنی «من» میدانم که چه کسی هستم و میخواهم خود را به چه چیزهایی متعلق کنم.
یکی از مسائلی که در سالیان اخیر نگرانیهای زیادی در میان جامعهشناسان به وجود آورده، مسئله «هویت» در جامعه ایرانی بوده است. برخی از محققان از «چندگانگی هویتی»، برخی دیگر از «تنوع هویتی» و عدهای نیز از «تعارض یا خلأ هویتی» در جامعه ایرانی صحبت میکنند؛ عنوانهایی مختلف برای موضوعی واحد که میتوان آن را از جنبههای گوناگون مورد مطالعه قرار داد. در این مقاله، از اصطلاح «سرگردانی هویتی» یا «هویتهای سرگردان» برای اشاره به این موضوع استفاده میکنیم. محمل اصلی بقای هویت، خود انسانها هستند. هویت، امری فردی است؛ یعنی «من» میدانم که چه کسی هستم و میخواهم خود را به چه چیزهایی متعلق کنم.
کسی نمیتواند با اجبار، کاری را برای «من» انجام دهد و اجبار، موجب مقاومت میشود. این درست است که دولتها میتوانند در این زمینه سرمایهگذاری و هزینه کنند اما نهایتا آنچه که مبنا و مبدأ شکلگیری یک هویت میشود، فرآیندهای دیگری است که در روند شکلگیری هویت افراد، تاثیر بسیار زیادی دارند. حال باید به این پرسش پرداخت که «سرگردانی هویتی» به چه معناست و چه شاخصهایی دارد؟ مقصود ما از سرگردانی هویتی این است که در کنار هویتهای سنتی ایرانی، اسلامی و قومی، اکنون با خردههویتهای جدیدی مواجه شدهایم که نه تنها هویتهای سنتی را به چالش کشیدهاند بلکه احساس تعلق به یک هویت خاص را نیز زیر سوال بردهاند.
به عبارت دیگر، نسل کنونی جوان ایرانی، عملا خود را در میان هویتهای مختلف سرگردان میبیند؛ برای امام حسین (ع) سینه میزند، در مراسم روز کوروش عرض اندام میکند، ولنتاین را جشن میگیرد و همزمان خود را در معرض هنجارها و ارزشهای جدیدی قرار میدهد که ممکن است با همه اصول تعریفشده در هویتهای فوقالذکر مغایر باشد. در دوران مشروطه و قبل از آن تا کنون، شاهد یک تعادل و همزیستی بین ابعاد مختلف هویت ایرانی بودهایم. درست است که دولتها در چارچوب ایدئولوژی، منافع و ارزشهای خود سعی در برساخت و برجسته کردن یکی از ابعاد مختلف هویتی را در جامعه ایرانی داشتهاند اما آنچه در چند دهه گذشته در بطن جامعه حضور داشت این بود که ابعاد مختلف هویت جامعه ایرانی، از نوعی تنظیم، ترکیب و تعادل برخوردار بوده است؛
به این معنا که کنشگر ایرانی و انسان ایرانی توانسته بود میان هویت ملی، قومی، اسلامی ـ دینی و نیز سایر ابعاد مختلف هویتی خود، ترکیب و توازن ایجاد کند و در این زمینه چالشی وجود نداشت اما به نظر میرسد امروزه و بهویژه در یک دهه اخیر که جوان ایرانی در معرض فناوریهای جدید هویتساز قرار گرفته است، این ترکیب و تعادل دچار دستکاری یا حداقل چالش شده است. بیشک نمیتوان انکار کرد که امروز هویتهای جدیدی پدیدار شدهاند که با هویتهای قبلی تفاوت دارند. مثلا هویت ملی در گستره هویت جهانی قرار گرفته است یا هویتهای مدرن در کنار هویتهای محلی و بومی عرض اندام میکنند.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان