رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن / ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن
گفته بودی چشم بردارم از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن
آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو
راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا؟
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن
عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی؟
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن
خورده ای سوگند یک روز عهد خود را بشکنی؟
این شکستن نامسلمانیست حرفش را نزن
خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من!
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن
عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن
حرف رفتن میزنی حالا که محتاج تو ام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
فرامرز عرب عامری
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...