۱۲-۰۴-۹۳، ۰۳:۰۵ ق.ظ
آنقدر بغــض هایم را فرو دادم و خندیدم که
خدا هم باورش شد که چیزی نیستــــ
زدم لهش کردم حالا میتونی بهش زنگ بزنی
|
۱۴-۰۴-۹۳، ۰۵:۵۳ ب.ظ
کار خوبی کردی که زدی لهش کردی
بیچاره دلم با دیدنت باز هم لرزید
نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی بیچاره دل است عقل ندارد
۱۵-۰۴-۹۳، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آفرین.تا حالا کجا بودی پ؟
۱۸-۰۴-۹۳، ۰۸:۱۴ ب.ظ
افرین
. خداوندا
من از احساس بیهوده بودن، من از چون حباب آب بودن من از ماندن چو مرداب میترسم خداوندا من از مرگ محبت ،من از اعدام احساس به دست دوستان دور یا نزدیك میترسم
۱۷-۰۶-۹۳، ۱۱:۴۱ ق.ظ
افرین..
به این نتیجه رسیدم که بعضی چیزا رو دارم بعضیا چیزارو ندارم ! مثلا معرفت دارم ولی لنگه ندارم!
۱۷-۰۶-۹۳، ۱۱:۵۶ ق.ظ
ها؟
در میان مردم چشمت نگاهی دیده ام بی گناهی را در آغوش گناهی دیده ام رمان"بی گناهی در آغوش گناه" http://forum.iranroman.com/showthread.php?tid=126640 |
|
موضوعات مشابه ... | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
طنز؛ نقدی بر مغزهای کوچک زنگ زده | صنم بانو | 0 | 73 |
۳۰-۱۱-۹۶، ۱۰:۰۱ ق.ظ آخرین ارسال: صنم بانو |
|
زنگ تفریح ! | !!Tina!! | 2 | 90 |
۰۲-۰۷-۹۶، ۱۲:۳۰ ق.ظ آخرین ارسال: زینب سلطان |
|
دیگه زدم تو فاز اذان.خخخ | taranomi | 0 | 222 |
۲۹-۰۳-۹۶، ۱۱:۵۵ ق.ظ آخرین ارسال: taranomi |