امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سخنان نیچه
#11
هر آنچه نيكان شر مي نامند جمله بايد گِرد هم آيد تا حقيقتي زاده شود.


دلسوزي ام بر همه ي گذشته از آن [جهت] است كه آن را بازيچه مي بينم. بازيچه ي لطف و عقل و جنون هر نسلي كه مي آيد و هر چه بوده است را پلي بهرِ خود مي انگارد.


نه جايي كه از آن مي آييد، بلكه جايي كه بدان روان ايد شرف شما خواهد بود! اراده ي شما و پاي شما كه مي خواهد از شما برتر و فراتر رود شرف تازه ي شما خواهد بود.


بر سر سفره مي نشينند و چيزي با خود نمي آورند، حتي اشتهايي خوب! و حال ناسزا مي گويند كه «همه چيز نادرست است.»


حكمتي هست در اينكه بسي چيزها در جهان بدبوست. دل آشوبه خود بال مي آفريند و ياراي در آب جَستن.


از آنجا كه بد آموخته اند و بهترين چيز را نياموخته اند و همه چيز را بسي زود و بسي شتابناك آموخته اند؛ آنان از آن جا كه بد خورده اند، معده شان آشوب شده است.


سرشتِ مردمِ ناتوان همواره چنان است كه در راه خود گم مي شوند و سرانجام خستگي شان مي پرسد: «چرا بايد راهي در پيش گرفت؟ همه چيز يكسان است!»


هيچ يك از شما نمي خواهد در زورق مرگ پاي گذارد! پس از چه رو مي خواهيد از جهان خسته باشيد!


بر روي زمين نوآوري هاي خوب فراوان است، برخي سودمند، برخي دل پسند؛ زمين را براي آنها دوست بايد داشت.


بهترين را سروري بايد و بهترين است كه سروري خواهد! و آنجا كه آموزه اي جز اين در ميان باشد، آنچه در ميان نيست، بهترين است.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
دروغ باد ما را هر حقيقتي كه با آن خنده اي نكرده ايم!


بپاييد كه پيوند زناشويي تان بد بسته نشود؛ زيرا سرانجامِ پيوند شتابكارانه، زناكاري است.


جفت هاي ناجور را هميشه بدترين كينه توزان يافته ام. آنان از همه ي جهان، تاوان اين را مي خواهند كه ديگر تنها نيستند.


آن كه در شناخت سرچشمه هاي كهن استاد شده است، سرانجام به جست و جوي چشمه هاي آينده و سرچشمه هاي تازه بر مي خيزد.


زمين لرزه همچنان كه بسي چاهها را كور مي كند و بسي تشنگي مي آفريند، نيروهاي نهان و اسرار را نيز آشكار مي كند. زمين لرزه چشمه هاي تازه آشكار مي كند.


انسان كوچك، به ويژه شاعر، چه پُرشور با واژه ها از دست زندگي مي نالد! به او گوش فرا دهيد؛ اما گوش فرا دادن به لذتي را كه در هر ناليدني هست، از ياد مبريد!


اگر الف تا ياي من اين است كه هر آن چه سنگيني است سبك شود و تن ها همه رقاص و جانها همه پرنده؛ به راستي، اين است الف تا ياي من!


تو با حقايقت سخت فرو مي كوبي. اما چماقت از من مي راند اين حقيقت را!


من خود به راستي مردي بزرگ نديده ام. براي [ ديدنِ ] آنچه بزرگ است امروز چشمان تيزبين ترين كسان نيز كم سو است.


شرارتم شرارتي خندان است و خود را در زير چفته هاي [ = چترهاي ] نسترن و چَپَرهاي [ =شاخه هاي درهم ] سوسن در خانه ي خويشتن مي يابد؛ زيرا در خنده شرارتها همه نزد يكديگر گرد مي آيند، اما خجستگي خنده آن را قدسي و آمرزيده مي دارد.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
غوكي [=وزغي ] كه ديري خود را باد كُنَد سرانجام مي تركد و بادش در مي رود.


آن كه اكنون مي گويد: "من هيچ چيز را به تجربه نزيسته ام"، ابلهي بيش نيست.


چه كسي تاكنون دانسته است كه بزرگ كدام است و كوچك كدام؟ چه كس در جُستن بزرگي خوش بخت بوده است؟ تنها يك ديوانه: بخت يار ديوانگان است!


آن كس كه خوب به دنبال مي رود، به آساني دنباله روي مي آموزد؛ زيرا هميشه دنبال ديگران است!


كشتي اي را كه به خشكي بچسبد و به آغوشِ آن پناه برد، [ براي بستن اش ] تار تارتَنَكي [= عنكبوتي ] از خشكي بس! اكنون به ريسماني سخت تر ازين نيازي نيست.


شجاع آن كسي است كه ترس را مي شناسد، اما بر ترس چيره مي شود؛ آن كه مغاك [= گودنايِ ژرف و هولناك ] را مي بيند، اما با غرور؛ آن كه مغاك را مي بيند، اما با چشمانِ عقاب؛ آن كه با چنگالِ عقاب مغاك را مي چسبد شجاع است!


نزد آنان كه بيش از توانِ خويش مي خواهند، دروغي زشت در ميان است.


آنچه را كه غوغا روزي بي دليل باور داشته است، چه كس مي تواند با دليل واژگون كند؟


به خود مي بالند كه دروغ نمي گويند، اما ناتواني در دروغ گفتن كجا و عشق به حقيقت كجا! هشيار باشيد!


براي بالا رفتن، پاها ي خويش را به كار گيريد! مگذاريد شما را بالا كشند. بر سر و بر گُرده ي بيگانگان منشينيد!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  سخنان بزرگان دخترشب 12 579 ۱۹-۰۸-۹۹، ۰۳:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: دخترشب
  سخنان تصویری زیبا از بزرگان !!Tina!! 37 3,129 ۱۷-۰۱-۹۷، ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!
  مجموعه ای از سخنان دکتر الهی قمشه ای !!Tina!! 7 768 ۰۹-۱۰-۹۶، ۰۵:۱۶ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان