۰۴-۱۲-۹۹، ۱۱:۵۶ ق.ظ
در پاسخ به این پرسش که «چرا بدن زنان همواره در جنگها مورد خشونت جنسی قرار میگیرد؟» به یک حقیقت دردناک میرسیم: وقتی زنان در دوران صلح و آرامش حق مالکیت بر بدن خود را ندارند و باید اجبارِ ساختارهای قدرت را در تعیین حدومرزهای بدنشان بپذیرند
وبسایت میدان - نزهت بادی: جنگ اساساً با تن و بدن آدمی سروکار داشته و دارد، چه در آغاز تاریخ بشریت که نزاعها بهصورت تنبهتن رخ میداد و چه در زمان کنونی که با پرتاب موشکی از راه دور هزاران تن تکهتکه میشوند. در هر شکلی از جنگ، بدن انسان مورد تهاجم قرار میگیرد و آسیب میبیند و نابود میشود. به همین دلیل، در فیلمهای جنگی همواره انبوهی از تنهای مجروح، اندامهای بریدهشده، پیکرهای سوخته، جسمهای خونین و جنازههای متلاشیشده میبینیم که نشان میدهند چطور آدمی قربانی قدرتطلبی و سلطهگری سیاستمدارانی است که به او همچون ابزار و ماشین جنگی مینگرند و هیچ ارزش و حرمتی برای جسم و جانش قائل نیستند.
ماهیت خشن و زشت جنگ در مواجهه با زنان، بهدلیل نابرابریهای جنسیتی، شکل دردناکتر و مهلکتری پیدا میکند. در جهان مبتنی بر نظام مردسالارانۀ معاصر، بدن زن از ساحت فیزیکال و جسمانی خارج و به پدیدهای اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است و ابژۀ جنسی تلقی میشود. در استراتژی جنگ میان قدرتهای مردانه از پیکر زن بهعنوان غنایم نبرد بهرهبرداری و سوءاستفاده میشود. لیوسیندا مارشال در مقالهاش، دربارۀ وضعیت زنان در جنگ، نظامیگری و خشونت علیه زنان را دو روی یک سکه میداند: «در جنگها، غالباً بدن زنان بخشی از زمین جنگی محسوب میشوند که نیروهای متخاصم بر سر آن یا روی آن نبرد میکنند» او بهدرستی میگوید: «وقتی انفجار بمب، خشونت، نسلکشی سرخط خبرها را تشکیل میدهند آنچه بر جا میماند بدن زنان بهمثابۀ بخش غیرقابل رؤیت کارزار است» از این رو، زنان همواره قربانیان خاموش و ناپیدایی هستند که بهعنوان خسارات فرعیِ جنگ نادیده گرفته میشوند.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !