۲۵-۰۲-۹۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ
بولدوزر
دیگر گذشته دوره ی آقای بولدوزر
افتادگی گرفته سراپای بولدوزر
امروز، پيرمرد درون محو خاطرات
ديروز، شور و نعره و غوغاي بولدوزر
ساکت نشسته وحشیِ هر روز ملتهب
افتاده از نفس تنِ بی نای بولدوزر
در من نشست کرده ستونهای شعر و، مرگ
پر کرده حفره های مرا جای بولدوزر
ممنوعه شد علاقه ی آهن به تو، ولی
لبهای خاک، چفت به لبهای بولدوزر
آوار... گوُدِ دست نحیفم قنوت بست
آوار... چون قنوت مسیحای بولدوزر
آوار... فصل سرد زمستان وزیده است
آوار... نه نکرد اثری «ها»ی بولدوزر
یک تلّ خاک و بر سر آن، چند قاب عکس
آوار خیره شد به تماشای بولدوزر
بغ کرده های پیر به دردی نمی خورند
دیگر گذشته دوره ات آقای بولدوزر !
دیگر گذشته دوره ی آقای بولدوزر
افتادگی گرفته سراپای بولدوزر
امروز، پيرمرد درون محو خاطرات
ديروز، شور و نعره و غوغاي بولدوزر
ساکت نشسته وحشیِ هر روز ملتهب
افتاده از نفس تنِ بی نای بولدوزر
در من نشست کرده ستونهای شعر و، مرگ
پر کرده حفره های مرا جای بولدوزر
ممنوعه شد علاقه ی آهن به تو، ولی
لبهای خاک، چفت به لبهای بولدوزر
آوار... گوُدِ دست نحیفم قنوت بست
آوار... چون قنوت مسیحای بولدوزر
آوار... فصل سرد زمستان وزیده است
آوار... نه نکرد اثری «ها»ی بولدوزر
یک تلّ خاک و بر سر آن، چند قاب عکس
آوار خیره شد به تماشای بولدوزر
بغ کرده های پیر به دردی نمی خورند
دیگر گذشته دوره ات آقای بولدوزر !