امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قمه زنی حقیقت مظلوم !!! ( پاسخ به شبهه )
#1

بسم الله الرحمن الرحیم

يكى از مسائل مهمى كه امروزه در عرصه فقه اجتماعى مورد توجه قرار گرفته است، سؤال از حركت‌هاى نامتعارف در عزادارى حضرت سيد الشهداء (ع) است.
باور بسيارى بر آن است كه هر عملى كه به قصد عزادارى صورت گيرد، شرعيتِ لازم را دارد و عزادارى امام حسين (ع) از همه حرمت ها استثناء مى‌باشد. از اين رو، طبق اين باور قمه زنى و برخى اعمال نامتعارف مانند لطمه زدن به صورت فى حد نفسه و ماوراى شرايط موجود جامعه حلال است. به عبارتى حكم اوليه آن حليت است و اگر برخى از مراجع آن را تحريم كرده‌اند، صرفا به جهت شرايط خاص سياسى دنياى اسلام است.
در اين مقاله تلاش شده است، تا حكم اوليه قمه زنى با دقت بيشترى مورد بررسى قرار گيرد و ادله موافقين و مخالفين نقد شود.
نويسنده با دسته بندى روايات به سه بخش كوشيده است تا ثابت كند كه اين عمل وجه شرعى ندارد و به شبهات موجود در اين باره پاسخ داده است.
در ادامه بحث و بعد از اثبات حرمت اوّليه اين اعمال به بررسى حكم ثانويه آنها پرداخته و با پاسخ به سوالات و شبهات مخالفين، حرمت آنها را از اين جهت نيز ثابت كرده است.


فصل اوّل: حكم اوّلى قمه زنى و مانند آن


روايات موجود در اين زمينه به سه بخش اصلى تقسيم مى‌شوند:

الف. رواياتى كه دلالت بر ثواب گريه كردن دارند و گريه كردن را توصيه كرده‌اند.
ب. رواياتى كه دلالت بر تحريم اين گونه اعمال دارند.
ج. رواياتى كه دلالت بر جواز برخى از اعمال مشابه در خصوص معصومين- عليهم السلام- دارند‌.

بخش اوّل: رواياتى كه به گريه كردن تشويق كرده‌اند.

اين دسته از روايات كه متواتر هستند، در تمام منابع حديثى به وفور يافت مى‌شوند كه اينك به یکى از آنها اشاره مى‌كنيم.
عَن إِبرَاهِيم بنِ أَبِي مَحمُود، قَالَ: قَالَ الرِّضا (ع): إِنَّ المُحَرَّمَ شَهرٌ كَانَ أَهلُ الجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ القِتَالَ فَاستُحِلَّت فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَت فِيهِ حُرمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ انتُهِبَ مَا فِيهَا مِن ثِقلِنَا وَ لَم تُرعَ لِرَسُولِ اللّٰه حُرمَةٌ فِى أَمرِنَا. إِنَّ يَومَ الحُسَينِ أَقرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرضِ كَربٍ وَ بَلَاءٍ أَورَثَتنَا الكَربَ وَ البَلَاءَ إِلَى يَومِ الِانقِضَاءِ فَعَلَى مِثلِ الحُسَينِ فَليَبكِ البَاكُونَ فَإِنَّ البُكَاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ العِظَامَ. ثُمَّ قَالَ (ع): كَانَ أَبِى (ع) إِذَا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الكَآبَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتَّى تَمضِيَ عَشَرَةُ أَيَّام، فَإِذَا كَانَ يَومُ العَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ اليَومُ يَومَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ: هُوَ اليَومُ الَّذِى قُتِلَ فِيهِ الحُسَينُ (ع)؛ «1»‌


امام رضا (ع) فرمودند: محرم ماهى بود كه اعراب جاهلى حرمت آن را نگه مى‌داشتند و جنگ نمى‌كردند. اما در اين ماه بود كه خون ما را حلال شمردند و حرمت ما را شكستند و فرزندان و زنانمان را به اسيرى بردند و خيمه هايمان را به آتش كشيدند و دارايى هايمان را غارت كردند و حرمت رسول خدا را در مورد ما نگه نداشتند. همانا روز حسين (عاشوراء) مژه هاى ما را از شدت گريستن مجروح ساخت و اشكهايمان را جارى كرد و عزيز ما را در سرزمين گرفتارى و بلا ذليل كرد و ما را ميراث دار گرفتارى و بلا تا روز انقضاء (مرگ) نمود، پس بر مثل حسين، گريه كنندگان بايد گريه كنند؛ چرا كه گريه بر او گناهان كبيره را از بين مى‌برد. سپس فرمود: زمانى كه محرم وارد مى‌شد، پدرم ديگر نمى‌خنديد و پيوسته محزون بود تا اينكه ده روز سپرى مى‌شد. زمانى كه روز دهم مى‌رسيد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه اش بود و مى‌فرمود: اين همان روزى است كه حسين (ع) در آن كشته شده است.

اين روايت با اينكه در مقام بيان شدت تأثّر امام كاظم (ع) است، اما اشاره به عملى غير از گريه و حزن و ماتم نكرده است.
در هيچ يك از فرمايش معصومين (ع) پيرامون فضيلت عزادارى براى امام حسين (ع) به امرى غير از گريه كردن توصيه نشده است. اگر رواياتى كه در ثواب و پاداش تعزيه بر سالار شهيدان وارد شده است، مطالعه شود، هيچ توصيه‌اى غير از گريستن و زيارت كردن قبر مطهرشان، ديده نخواهد شد.


ادامه دارد .....

پی نوشت:


(1). بحارالأنوار، ج 44، ص 283، باب 34، ثواب البكاء على مصيبته؛ الأمالي، صدوق، ص 128، المجلس السابع و العشرون؛ روضة الواعظين، ج 1، ص 169، مجلس في ذكر مقتل الحسين (ع)؛ المناقب؛ ج 4، ص 86، فصل في مقتله (ع)؛ وسائل‌الشيعة، ج 14 ص 504، باب 66، استحباب البكاء لقتل الحسين (ع) و ما أصاب أهل البيت (ع).
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
بخش دوم: رواياتى كه از اعمال نا متعارف نهى كرده‌اند.

آنچه كه اسلام را از ساير مكاتب متمايز مى‌سازد، اعتدال آن در همه عرصه هاى زندگى است. دين ما با عواطف و احساسات مبارزه نكرده است، بلكه آن را به عنوان بخشى از وجود انسان پذيرفته است.

خداوند متعال در آيات بسيارى گرفتارى ها و مصيبت‌هاى مختلف را به عنوان بخشى از زندگى انسان معرفى مى‌كند و به او متذكر مى‌شود كه در ميان سختى ها آفريده شده است (لقد خلقنا الإنسان في كبد) ياد آورى مى‌كند كه :وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوٰالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرٰاتِ وَ بَشِّرِ الصّٰابِرِينَ الَّذِينَ إِذٰا أَصٰابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قٰالُوا إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ أُولٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوٰاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ «1»

قطعاً همه شما را با ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ثمرات، آزمايش مى‌كنيم و بشارت ده به بردباران! آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‌رسد، مى‌گويند: ما از آنِ خداييم و به سوى او بازمى‌گرديم. بر اينها باد درود و رحمت پروردگارشان و آنها هستند هدايت‌يافتگان.

در اين آيه بى هيچ پرده پوشى به طبيعى بودن گرفتارى هاى دنيا اعم از ترس و گرسنگى و ضرر و زيان مالى و جانى و امثال آن تصريح شده است و صابران در اين بلايا ستوده شده‌اند.
علاوه بر آنچه ذكر شد، روايات فراوانى وارد شده است كه از زياده روى در سوگوارى نهى كرده است. در اين بخش برخى از آنها را ذكر مى‌كنيم و علاقه مندان را به مطالعه منابع روايى ارجاع مى‌دهيم:

1. عَنِ ابنِ مَسعُود، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّٰه (ص): لَيسَ مِنَّا مَن ضَرَبَ الخُدُودَ وَ شَقَّ الجُيُوبَ؛ «2»‌رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه بر گونه هايش بزند و يقه اش را پاره كند از ما نيست.

[highlight=#f1faff]......[/highlight]


4. إِنَّ رَسُولَ اللّٰه (ص) قَالَ لِفَاطِمَةَ (ع): إِذَا أَنَا مِتُّ فَلَا تَخمِشِي عَلَيَّ وَجهاً وَ لَا تُرخِي عَلَيَّ شَعراً وَ لَا تُنَادِي بِالوَيلِ وَ لَا تُقِيمِنَّ عَلَيَّ نَائِحَةً ...؛ «3»‌رسول خدا به فاطمه- عليها سلام- فرمودند: زمانى كه من وفات كردم، به صورتت چنگ مزن و موهايت را پريشان مكن و صدايت را به واويلا گفتن بلند مكن و بر من نوحه مخوان.

در اين روايت از زياده روى در عزادارى در مورد بهترين بندگان خدا نيز نهى شده است. ايشان با اينكه مى‌دانستند كه مصيبتشان بر دخترشان فاطمه (س) بسيار گران است، با اين حال آن حضرت را از اعمالى كه در عصر جاهليت مرسوم بوده است، نهى‌كردند و از ايشان خواستند تا مراعات متانت را حتى در مرگ پدرى چون رسول خدا- صلوات اللّٰه عليه و آله- بنمايد.

.......

6. قَالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ (ع) إِنِّي جَالِسٌ فِي تِلكَ اللَّيلَةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِندِى عَمَّتِى زَينَبُ تُمَرِّضُنِى إِذِا اعتَزَلَ أَبِى فِى خِبَاءٍ لَهُ وَ عِندَهُ فُلَانٌ مَولَى أَبِى ذَرٍّ الغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيفَهُ وَ يُصلِحُهُ وَ أَبِي يَقُولُ:يَا دَهرُ أُفٍّ لَكَ مِن خَلِيلٍ كَم لَكَ بِالإِشرَاقِ وَ الأَصِيلِ‌مِن صَاحِبٍ وَ طَالِبٍ قَتِيلٍ وَ الدَّهرُ لَا يَقنَعُ بِالبَدِيلِ‌وَ إِنَّمَا الأَمرُ إِلَى الجَلِيلِ وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي‌فَأَعَادَهَا مَرَّتَينِ أَو ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمتُهَا وَ عَلِمتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتنِيَ العَبرَةُ، فَرَدَدتُهَا وَ لَزِمتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمتُ أَنَّ البَلَاءَ قَد نَزَلَ، وَ أَمَّا عَمَّتِى فَلَمَّا سَمِعَت مَا سَمِعتُ وَ هِيَ امرَأَةٌ وَ مِن شَأنِ النِّسَاءِ الرِّقَّةُ وَ الجَزَعُ فَلَم‌تَملِك نَفسَهَا أَن وَثَبَت تَجُرُّ ثَوبَهَا وَ هِيَ حَاسِرَةٌ حَتَّى انتَهَت إِلَيهِ وَ قَالَت: وَا ثُكلاه لَيتَ المَوتَ أَعدَمَنِيَ الحَيَاةَ، اليَومَ مَاتَت أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِيَ الحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ المَاضِي وَ ثِمَالَ البَاقِي، فَنَظَرَ إِلَيهَا الحُسَينُ (ع) وَ قَالَ لَهَا: يَا أُختَه لَا يَذهَبَنَّ حِلمَكِ الشَّيطَانُ، وَ تَرَقرَقَت عَينَاهُ بِالدُّمُوعِ، وَ قَالَ: لَو تُرِكَ القَطَا [لَيلا] لَنَامَ. فَقَالَت: يَا وَيلَتَاه أَفَتَغتَصِبُ نَفسَكَ اغتِصَاباً؟ فَذَلِكَ أَقرَحُ لِقَلبِى وَ أَشَدُّ عَلَى نَفسِي، ثُمَّ لَطَمَت‌وَج هَهَا وَ هَوَت إِلَى جَيبِهَا وَ شَقَّتهُ وَ خَرَّت مَغشِيَّةً عَلَيهَا. فَقَامَ إِلَيهَا الحُسَينُ (ع) فَصَبَّ عَلَى وَجهِهَا المَاءَ وَ قَالَ لَهَا: يَا أُختَاه إتَّقي اللّٰه وَ تَعَزَّي بِعَزَاءِ اللّٰه وَ اعلَمِي أَنَّ أَهلَ الارضِ يَمُوتُونَ وَ أَهلَ السَّمَاءِ لَا يَبقَونَ، وَ أَنَ كُلَّ شَي‌ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجهَ اللّٰه تَعَالَى الَّذِي خَلَقَ الخَلقَ بِقُدرَتِهِ وَ يَبعَثُ الخَلقَ وَ يَعُودُونَ وَ هُوَ فَردٌ وَحدَهُ وَ، أَبِى خَيرٌ مِنِّي، وَ أُمِّى خَيرٌ مِنِّي وَ أَخِى خَيرٌ مِنِّى وَ لِى وَ لِكُلِّ مُسلِمٍ بِرَسُولِ اللّٰه أُسوَةٌ، فَعَزَّاهَا بِهَذَا وَ نَحوِهِ وَ قَالَ لَهَا: يَا أُختَاه إِنِّى أَقسَمتُ عَلَيكِ فَأَبِرِّى قَسَمِى لَا تَشُقِّى عَلَيَّ جَيباً وَ لَا تَخمِشِى عَلَيَّ وَجهاً وَ لَا تَدّعَي عَلَيَّ بِالوَيلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَكتُ ثُمَّ جَاءَ بِهَا حَتَّى أَجلَسَهَا‌عِندِي. ثُمَّ خَرَجَ إِلَى أَصحَابِهِ ... «4»؛

امام سجاد (ع) نقل مى‌كنند كه شب عاشورا، همان شبى كه پدرم در صبح آن به شهادت رسيدند من در خيمه بودم و عمه‌ام زينب از من پرستارى مى‌كرد. پدرم در خيمۀ خود نشسته بودند و غلام ابوذر هم شمشير ايشان را آماده مى‌كرد. در اين حال پدرم با خود اين شعر را مى‌خواند:اى روزگار اف بر تو باد‌چه طلوعها و غروبهايى بر تو شده است‌و تو چقدر از همراهان و طالبانت را كشتى‌آرى روزگار به كسى راضى نمى‌شود‌و تمام امور به سوى خدا باز مى‌گردد‌و هر زنده‌اى راه مرا خواهد پيمود‌ايشان اين ابيات را دو يا سه بار خواندند، من با شنيدن آنها فهميدم كه مقصودشان چيست. چشمانم پر از اشك شد، اما جلوى خودم را گرفتم و يقين كردم كه بلا نازل شده است. اما عمه‌ام كه اين اشعار را شنيد، به اقتضاى طبيعت زنانه كه دل نازك و بى تابى دارند، نتوانست جلوى خودش را بگيرد و از جايش جهيد و در حالى كه سرش برهنه بود و لباس خودش را مى‌كشيد، به سوى خيمه برادرش كه در كنار خيمه ما بود، دويد. زمانى كه خدمت امام رسيد، عرض كرد: واويلا اى كاش مرگ من امروز فرا مى‌رسيد. مادرم فاطمه، پدرم على، برادرم حسن، همه مردند. اى يادگار گذشتگان من و اى بهترين ماندگان من. امام حسين (ع) به ايشان نگاه كرد و فرمود: خواهرم، مبادا شيطان بر تو چيره شود و بردبارى را از تو بگيرد. چشمان امام پر اشك شد و فرمود: خواهرم اگر مرغ صحرا رها مى‌شد، در لانه خود مى‌خوابيد. عمه‌ام گفت: آيا تو خودت را به گرفتارى مى‌اندازى؟! گرفتارى تو قلب مرا بيش از هر چيزى مجروح ساخته است و‌ تحمل آن از هر چيزى سخت تر است. اين را گفت و به صورتش زد. دستش را در گريبان كرده و يقه‌اش را پاره كرد و غش كرد و بر زمين افتاد. پدرم بلند شد و آب به صورت خواهرش زد و گفت: خواهر عزيزم از خدا بترس و در گرفتارى‌كه خدا برايمان پيش آورده است، صبور باش و بدان كه همه اهل زمين خواهند مرد و اهل آسمان نيز باقى نخواهند ماند. همه چيز غير از خدا از بين خواهد رفت. همان خدايى‌كه تمام مخلوقات را با قدرتش آفريد و آنها را برانگيخت و آنها دوباره به سوى او باز مى‌گردن د و او تنهاست.پدرم بهتر از من بود، مادرم بهتر از من بود، برادرم بهتر از من بود و براى من و براى هر مسلمانى رسول خدا سرمشق پسنديده‌اى است. امام با اين تعبيرات عمه‌ام را تسلى داد و گفت: خواهر تو را قسم مى‌دهم و از تو مى‌خواهم كه قسمم را ناديده نگيرى، زمانى كه من به شهادت رسيدم براى من گريبان چاك مكن، به صورتت چنگ مزن، صدايت را به واويلا بلند مكن. سپس عمه را آورد و در كنار من نشاند و خود به نزد اصحابش رفت ....
ادامه دارد ....

[highlight=#f1faff][highlight=#f1faff]پی نوشت:[/highlight]

(1). بقره، آيۀ 155- 157.
(2). مسكّن‌الفؤاد و حبّ الأولاد، شهيد ثانى، ص 108 و 114، بحارالأنوار، ج 82، ص 93، باب 95 از ابواب التعزية و المأتم و آدابهما.
(3). وسائل‌الشيعة، ج 3، ص 273.
(4). بحارالأنوار، ج 45، ص 2.
[/highlight]
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
اين روايت از جهاتى با تمام روايات سابق تمايز دارد، زيرا در مورد سوگوارى براى حساس‌ترين شخصيت‌ها وارد شده است.به نظر مى‌رسد كه اين روايت و روايت چهارم جواب كاملى است براى همه شبهاتى كه در اين باب مطرح مى‌شود و روشن مى‌كند كه حتى در عزاى امام حسين (ع) نيز نبايد اعمال منافى با متانت انجام داد و صرف اينكه زنان حاضر در كربلا، اقدام به لطم و امثال آن كرده‌اند، دليل بر جواز نمى‌شود؛ زيرا اين عمل نتيجه شرايط بسيار دشوارى بوده است كه بر آنها تحميل شده بود و آنها نيز طبق طبيعت زنانه خودشان بى تابى كرده‌اند. در اين روايت، امام حسين (ع) خواهرش را قسم مى‌دهد و از او مى‌خواهد كه قسمش را نشكند و به آن عمل كند. از او مى‌خواهد كه گريبان پاره نكند، به سر و صورت خود نزند، صدايش را بلند نكند و صبور باشد.

با اين بيان روشن مى‌شود كه مقتضاى حكم اوّليه در مورد قمه زنى و هر نوع عمل نامتعارف در عزادارى ها حرمت است. با اين حال به جهت اينكه برخى از علما ادله‌اى را در تأييد و تأكيد استحباب قمه زنى و لطم و ساير مصاديق خودزنى ارائه كرده‌اند «1»، لازم است به نقد و بررسى آنها بنشينيم.
بخش سوم: رواياتى كه دلالت بر جواز مى‌كنند.

سر شكستن حضرت زينب- سلام اللّٰه عليها-
هنگامى كه كاروان اسرا را به كوفه وارد كردند، مردم كوفه به تماشا آمده بودند و زنانشان گريه مى‌كردند، امّ كلثوم سر از محمل بيرون آورد و به ايشان فرمود: بس كنيد اهل كوفه! مردانتان ما را مى‌كشند و زنانتان بر ما مى‌گريند! داور ما و شما خداوند در روز قيامت باشد. در اين هنگام، ناگهان سرهاى شهدا و پيشا پيش آنها سرمبارك سيد الشهداء را كه بر نيزه كرده بودند، وارد كردند، ناگاه چشم حضرت زينب (س) به سر بريده برادرش افتاد كه بر نيزه بود و نيزه دار آن را به راست و چپ حركت مى‌داد، حضرت زينب (س) كه اين صحنه را ديد، سرش را به جلوى محمل كوبيدند و خون از زير موهايش جارى شد، بعد پارچه‌اى را روى آن گذاشته و اين اشعار را در رثاى برادر زمزمه كرد:
اى هلال من زمانى كه تو كامل شدى‌خسوفى رخ داد و تو به تدريج غروب كردى.اى پاره دلم هيچ گاه گمان نمى‌كردم‌اين سرنوشت براى تو رقم خورده باشد.اى برادرم با فاطمه كوچكت سخن بگو‌چرا كه قلب كوچكش نزديك است ذوب شود .... «2»

همان طور كه گذشت، حضرات معصومين از چنين اعمالى نهى كرده بودند. اما سؤالى كه در اينجا مطرح است اين است كه اگر امام حسين (ع) خواهرشان را قسم دادند و حتى تذكر دادند كه مبادا شيطان را بر خود چيره سازى، با اين فرض چرا حضرت زينب- سلام اللّٰه عليها اقدام به لطم وپريشان كردن مو و شكستن سر خود كردند، آيا تذكر امام حسين در شب عاشورا را فراموش كرد؟ به يقين حضرت زينب (س) از اولياى خاصّ خدا بودند و از علم لدنّى بى بهره نبوده‌اند، از اين رو ممكن نيست بر خلاف تذكر امام (ع) چنين اعمالى‌ را مرتكب شده باشند. پس بايد در تفسير روايات بيشتر دقت كرد تا روشن شود كه ميان اين روايات و روايات بخش قبلى هيچ نوع معارضه‌اى وجود ندارد و اين روايات بر جواز اين اعمال دلالت نمى‌كند‌.

. اوّلًا، نقل حوادث عاشورا توسط امام معصوم (ع) در زيارت ناحيه مقدسه دليل بر تأييد آن حوادث نيست، امام در حال مرثيه سرايى است و مى‌خواهد اوج مظلوميت سيد الشهداء را بيان كند، نه اين كه حكم فقهى كيفيت عزادارى زنان حرم را بگويد‌.

. ثانياً، عملكرد زنان شهدا حجت شرعى نيست، خصوصاً در فضاى آشفته‌اى كه در آن لحظات پيش آمده بود. همزمان با به زمين افتادن امام (ع) لشكر كوفه به خيمه ها حمله كردند و خيمه ها را به آتش كشيدند روسرى را از سر زنان كشيدند و زنان را مى‌زدند، بعضى از ايشان با سر و پاها ى برهنه به هر سو مى‌دويدند. كار به جايى رسيده بود كه حتى برخى از افراد غيور در لشكر عمر سعد نتوانستند آن وضع را تحمل كنند و از آن ممانعت كردند. آيا مى‌توان در آن فضاى تيره و آشفته شما از عملكرد زنان حرم حكم شرعى استنباط كرد؟ آنان در مقام اضطرار بودند، تمام فشار دنيا در يك لحظه به قلب ايشان وارد شده بود، تصور كنيد زنان بى دفاعى را كه همه عزيزانشان در يك نيمه روز كشته شدند و اينك خود مورد هجوم لشكر قرار گرفته و در معرض اسارت سرنوشتى، نامعلوم بودند. اگر فقيهى بخواهد از اين صحنه حكم شرعى استنباط كند نهايتاً حكم استنباط شده مختص چنان وضع و حالى خواهد بود، يعنى كه اگر كسى در چنان وضعى قرار گرفت مى‌تواند همان كارها را انجام دهد، اما نمى‌توان عملكرد او را مجوزى براى انجام همان كارها در وضعيت طبيعى و عادى قرار داد.از اين رو علما نيز در چنين وضعيت هاى بحرانى اين طور نماز خواندن را مجاز دانستند‌.

. ثالثا، دليلى وجود ندارد كه نشان دهد حضرت زينب سلام اللّٰه عليها نيز مانند بقيه زنها به سر و صورت خود زده باشد، در مقاتل نيز ننوشته‌اند كه شخص حضرت زينب چنين كارى كرده باشد. بلكه در زيارت ناحيه و در مقاتل به صورت كلى آمده است. كه زنان حرم اين كار را كردند.

رابعاً، در مورد اخير كه آن حضرت سرشان را به محمل زدند و سرشان شكست، بايد گفت: آن حضرت در آن وضعيت بحرانى كه براى اولين بار سر برادرش را بر روى نيزه‌ها ديد سر خود را به محمل زد و اين حاكى از شدت تأثر و اندوه آن حضرت است و هيچ معلوم نيست كه ايشان به قصد سر شكستن اين كار را كرده باشند، حتى اگر چنين عملى را هم به قصد انجام داده باشند، دليلى بر جواز از اين كار در شرايط عادى نيست، بلكه تنها مى‌توان در شرايط مشابه آن را تجويز كرد.

[highlight=#f1faff]مويد اين مطلب آن است كه نه در مورد حضرت زينب و نه در مورد ساير زنان حرم نقل نشده كه هميشه در سالگرد عاشورا موهايشان را پريشان كرده و به سر و صورت خود مى‌زدند.[/highlight]


[highlight=#f1faff]ادامه دارد ....[/highlight]

پی نوشت:

(1). در طى ماه هاى اخير از سوى برخى از افراد معلوم الحال حكم رهبرى درباره تحريم و ممانعت از قمه زنى، مورد خدشه قرار گرفت. در يكى از شهرستانها مطالبى در دو سى دى تحت عنوان «قمه زنى حقيقت مظلوم» تهيه شده و ادله مختلفى درباره استحباب و بلكه وجوب آن اقامه شده است. در اين برنامه از نظرات عده‌اى از علما استفاده شده و تلاش فراوانى صورت گرفته تا قمه زنى به عنوان عملى شرعى و مستند به روايات نشان داده شود. در اين مقاله نگارنده بر آن است تا ادله فقهى مورد استناد اين ديدگاه را مورد بحث و بررسى قرار دهد.
[highlight=#f1faff](2). بحارالأنوار، ج 45، ص 115.[/highlight]

[highlight=#f1faff]
[/highlight]
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
عجيب است كه اينها رفتار زنان داغدار را دليل جواز مى‌دانند، اما به رفتار امام على بن الحسين كه در لحظه لحظه عاشورا حضور داشت، تمسك نمى‌كنند. در مورد ايشان هيچ يك از اين مسائل نقل نشده است، در روايات بسيارى به گريه كردن و عزادارى ايشان اشاره شده است، گاه ايشان به صحرا مى‌رفتند و سرشان را روى سنگى مى‌گذاشتند و ساعت ها گريه مى‌كردند و سنگ را با اشك خود خيس مى‌كردند، اما در يك روايت هم نيامده است كه ايشان لطم بكنند و به سر و صورت بزنند.

برخى مى‌گويند. امام سجاد (ع) در كنار زنان حرم بود، اگر كار آنها اشتباه بود، آنان را نهى مى‌كرد! به راستى در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگين از امام كه رنجور و در گوشه‌اى افتاده بود كه كانون چه انتظارى مى‌توان داشت؟ علاوه بر اين كه اساسا رفتار زنان حرم در آن شرايط رفتار بدى نبود تا امام از آن جلوگيرى كن.د‌
امام معصوم و پاره كردن لباس

يكى از بهترين ادله‌اى كه مى‌تواند دليل حليت رفتارهاى نامتعارف در عزداراى باشد، رواياتى است كه دلالت مى‌كند كه امام حسن عسكرى (ع) در عزاى پدر بزرگوارشان لباس خود را از پشت و جلو پاره كردند:

محَمَّدُ بنُ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ قَالَ لَمَّا قُبِضَ عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدٍ العَسكَرِيُّ (ع) رُئِيَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ (ع) وَ قَدخَرَجَ مِنَ الدَّارِ وَ قَد شُقَّ قَمِيصُهُ عَن خَلفٍ وَ قُدَّامٍ «1».

زمانى كه على بن محمد (ع) وفات كرد، امام حسن عسكرى (ع) ديده شد كه از خانه خارج مى‌شود در حالى كه پيراهنش از جلو و عقب پاره شده بود.

عَلِيُّ بنُ عِيسَى فِي كِتَابِ كَشفِ الغُمَّةِ نَقلًا مِن كِتَابِ الدَّلَائِلِ لِعَبدِ اللّٰه بنِ جَعفَرٍ الحِميَرِيِّ عَن أَبِى هَاشِمٍ الجَعفَرِيِّ قَالَ:خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ (ع) فِي جَنَازَةِ أَبِي الحَسَنِ (ع) وَ قَمِيصُهُ مَشقُوقٌ فَكَتَبَ إِلَيهِ ابنُ عَونٍ: مَن رَأَيتَ أَو بَلَغَكَ مِنَ الائِمَّةِ شَقَّ قَمِيصَهُ فِى مِثلِ هَذَا؟! فَكَتَبَ إِلَيهِ أَبُو مُحَمَّدٍ (ع): يَا أَحمَقُ وَ مَا يُدرِيكَ مَا هَذَا؟! قَد شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ «2»؛

ابى هاشم جعفرى نقل مى‌كند كه امام حسن عسكرى در حالى براى تشييع جنازه پدرش از خانه خارج شد كه پيراهنش شكافته شده بود. ابن عون به امام نامه نوشت كه چه كسى را ديدى و يا از چه كسى شنيدى كه ائمه قبل از تو لباسشان را پاره كرده باشند. امام در مقابل اين گستاخى در پاسخ نوشتند: اى احمق تو چه مى‌دانى كه اين چيست! موسى در عزاى هارون لباس خود را شكاف داده بود.

در صورتى كه ساير روايات را ملاحظه نماييم. خواهيم يافت كه اين عمل يعنى پاره كردن لباس در عزا نه تنها در مورد امام (ع) بلكه در مورد ديگران نيز جايز است و تنها برخى از موارد خاص آن استثناء شده است.

و ذَكَرَ أَحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ دَاوُدَ القُمِّيُّ فِي نَوَادِرِهِ، قَالَ رَوَى مُحَمَّدُ بنُ عِيسَى عَن أَخِيهِ جَعفَرِ بنِ عِيسَى عَن خَالِدِ بنِ سَدِير، أَخِى حَنَانِ بنِ سَدِير، قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللّٰه (ع) عَن رَجُلٍ شَقَّ ثَوبَهُ عَلَى أَبِيهِ أَو عَلَى أُمِّهِ أَو عَلَى أَخِيهِ أَو عَلَى قَرِيبٍ لَهُ، فَقَالَ: لَا بَأسَ بِشَقِّ الجُيُوبِ قَد شَقَّ مُوسَى بنُ عِمرَانَ جيبه عَلَى أَخِيهِ هَارُونَ وَ لَا‌ يَشُقَّ الوَالِدُ عَلَى وَلَدِهِ وَ لَا زَوجٌ عَلَى امرَأَتِهِ وَ تَشُقُّ المَرأَةُ عَلَى زَوجِهَا وَ إِذَا شَقَّ زَوجٌ عَلَى امرَأَتِهِ أَو وَالِدٌ عَلَى وَلَدِهِ فَكَفَّارَتُهُ حِنثُ يَمِين، وَ لَا صَلَاةَ لَهُمَا حَتَّى يُكَفِّرَا وَ يَتُوبَا مِن ذَلِكَ وَ إِذَا خَدَشَتِ المَرأَةُ وَجهَهَا أَوجَزَّت شَعرَهَا أَو نَتَفَتهُ فَفِى جَزِّ الشَّعرِ عِتقُ رَقَبَة أَو صِيَامُ شَهرَينِ مُتَتَابِعَينِ أَو إِطعَامُ سِتِّينَ مِسكِيناً وَ فِى الخَدش إِذَا دَمِيَت وَ فِى النَّتفِ كَفَّارَةُ حِنثِ يَمِينٍ وَ لَا شَي‌ءَ فِي اللَّطمِ عَلَى الخُدُودِ سِوَى الِاستِغفَارِ وَ التَّوبَةِ ...؛ «3»

ابن سدير نقل مى‌كند كه از امام صادق (ع) در مورد مردى سؤال كردم كه لباسش را براى‌پدر و يا مادر و يا برادرش و يا يكى از نزديكانش پاره كرده است. آيا اين عمل او مجاز است؟ امام فرمودند: پاره كردن لباس اشكالى ندارد، موسى براى هارون پيراهن پاره كرد. البته پدر براى فرزند و مرد براى زنش نمى‌تواند پيراهن پاره كند. اما زن مى‌تواند در عزاى شوهرش لباسش را پاره كند و اگر پدر در مرگ فرزندش و مرد در مرگ همسرش چنين كرد كفاره آن كفاره شكستن قسم است و نماز اين دو مادامى‌كه كفاره را نداده باشند، پذيرفته نيست.

زمانى كه زن به صورت خود چنگ بزند و يا موهايش را ببرد و يا بكند در اين صورت براى بريدن مو بايد غلامى‌را آزاد كند، يا دو ماه پشت سر هم روزه بگيرد و يا شصت فقير را غذا بدهد. در صورتى كه صورتش را خراش بدهد و خون خارج شود و همين طور در كندن مو كفاره شكستن قسم است. اما اگر كسى لطم كند، بايد استغفار كند، اما كفاره‌اى ندارد.

بنابراين معلوم مى‌شود. كه اين مسئله اختصاص به معصوم ندارد و در موارد ذكر شده فقط پاره كردن پيراهن اشكال ندارد، اين مسئله تعبدى است و نمى‌توان آن را به موارد ديگر سرايت داد. كه خدش، لطم، كندن مو مطلقاً حرام است و حتى در برخى از موارد موجب‌ كفاره نيز مى‌شود. اكثر فقها به اين روايت فتوا داده‌اند.

ادامه دارد ....

[highlight=#f1faff]پی نوشت:[/highlight]

(1). وسائل‌الشيعه، ج 3، ص 274، باب كراهة الصياح على الميّت،ح 4[highlight=#f1faff](2). همان، ح 5.[/highlight]
(3). وسائل‌الشيعة، ج 3، ص 402، باب كفارة شقّ الثوب على الميت؛ عوالي اللآلي، ص 409، ج 3، باب الإيلاء؛ تهذيب‌الأحكام، ج 8، ص 325، باب الكفارات، ح 23، با اندكى اختلاف در الفاظ.
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
بر همين اساس برخى از فقهاى معاصر فتوا به عدم جواز قمه زنى داده‌اند: «1»

قمه زنى علاوه بر آنكه از نظر عرف از مظاهر حزن واندوه محسوب نمى‌شود و سابقه‌اى در عصر ائمه (ع) و زمان هاى بعد از آن ندارد و تأييدى هم به شكل خاص يا عام از معصوم (ع) در مورد آن نرسيده است، در زمان حاضر موجب وهن و بد نام شدن مذهب مى‌شود؛ بنابراين در هيچ حالتى جايز نيست.

علامه سيد محسن امين عاملى مى‌گويد:

قمه‌زنى و اعمالى ديگر از اين قبيل در مراسم عزادارى حسينى به حكم عقل و شرع حرام است و زخمى ساختن سر، كه نه سود دنيوى دارد و نه اجر اخروى. ايذاى نفس است كه خود در شرع حرام است و در جهت اين عمل، شيعيان اهل بيت (ع) مورد تمسخر قرار مى‌گيرند و وحشى قلمداد مى‌شوند. شكى نيست كه اين اعمال ناشى از وساوس شياطين بوده و موجب رضايت خدا و پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) نيست و البته تغيير نام اين اعمال در ماهيت و حكم شرعى آن كه حرمت است، تغييرى نخواهد داد.»‌از منابع فقه چه لبّيه و چه لفظيه بالخصوص يا بالاطلاق يا بالعموم، جواز و اباحه قمه زنى-/ فضلًا از رجحان آن-/ در مراسم عزادارى سالار شهيدان امام حسين (ع) مستفاد نمى‌گردد، بلكه مقتضاى ادله و عناوين ثانويه حرمت و عدم جواز است لذا اجتناب از آن واجب و لازم است.

در مقابل، برخى از علماى گذشته به جواز قمه زنى و امور مشابه آن فتوا داده‌اند.آنچه از بيانات برخى از آنان استفاده مى‌شود، اين است كه ايشان بر اساس عناوين ثانويه چنين نظرى ابراز كرده‌اند. به عنوان مثال حكايتى را مدعيان حقيقت مظلوم نقل‌ كرده‌اند. زمانى كه عالمى سنى در بحث و مناظره‌اى از علامه امينى- رحمة اللّٰه عليه- پرسيد آيا قمه زنى جايز است؟ ايشان در پاسخ فرمودند: «بلكه واجب است! زيرا اگر اينها نبودند شما عاشورا را هم مانند غدير منكر مى‌شديد!»‌مسائل جارى دنياى اسلام و ضرورت هاى موجود را دليل فتوا ذكر مى‌كنند و بر اساس ادله اولى اظهار نظر نكرده‌اند‌.

نتيجه گيرى

روشن شد كه برخلاف تصور رايج در مورد قمه زنى و امثال آن، حرمت اين اعمال حكم ثانوى نيست، بلكه در مرحله نخست مبتنى بر حكم اوّلى است و اگر در گذشته برخى از علما براساس ضرورت‌هاى ثانوى، فتوا به جواز داده‌اند، امروزه چون نه عاشورا تهديد به انكار مى‌شود و نه تعطيلى قمه زنى ضربه اى به رونق عزادارى مى‌زند، حكم ثانويه منتفى شده و اين مسائل به همان حكم اوّليه خود باز مى‌گردن د.

پس همه اين اعمال اعمّ از قمه زنى، لطم، چنگ زدن به صورت، كوبيدن سر به در و ديوار و امثال آن، اعمال خلاف شرع مقدس اسلام هستند و حتى برخى از اين اعمال موجب كفاره نيز مى‌شوند.

حكم ثانويه قمه زنى

به نظر برخى از علما حكم ثانويه قمه زنى و اعمال مانند آن به اقتضاى شرايط موجود در گذشته، حليت بود، اما در اين كه آن ضرورت ها امروزه وجود ندارد، جاى هيچ ترديدى نيست؛ زيرا جواز اين اعمال براى آن بود كه عاشورا به فراموشى سپرده نشود و عزادارى ها از رونق نيفتد و عاشورا به صورتى شورانگيز زنده بماند.

امروزه همه ما به نيكى مى‌دانيم كه اگر قمه زنى تعطيل شود، عاشورا تعطيل نمى‌شود و كسى در اصل عاشورا خدشه نمى‌كند. همان طور كه در اين ده سالى كه قمه زنى با حسن تدبير رهبرى معظم انقلاب تعطيل شده است، نه تنها كم‌ترين لطمه‌اى به عزادارى حضرت اباعبداللّٰه (ع) وارد نشده، بلكه هر سال شكوه و رونق بيشترى يافته است.

گاه شرايط زمانى و مكانى زمينه هايى را فراهم مى‌سازند كه باعث پيدايش مصالح و يا مفاسدى مى‌شود كه آنها مبناى احكامى ‌مى‌شوند كه در اصطلاح به آنها احكام ثانويه گفته مى‌شود. در اين جا به نمونه ای از احكام ثانويه اى كه حضرات معصومين- عليهم السلام- صادر كردند ، اشاره مى‌كنيم:

در زمان رسول خدا- صلوات اللّٰه عليه و آله- ايشان به مردان امر كرده بودند كه ريش خود را خضاب بگذارند و خود را شبيه يهود نسازند:

وَ عَن أَبِي مُحَمَّدٍ عَبدِ اللّٰه الشَّافِعِيِّ عَن مُحَمَّدِ بنِ جَعفَرٍ الأَشعَثِ عَن مُحَمَّدِ بنِ إِدرِيسَ عَن مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّٰه الأَنصَارِيِّ عَن مُحَمَّدِ بنِ عَمرِو بنِ عَلقَمَةَ عَن أَبِي سَلَمَةَ عَن أَبِي هُرَيرَة، قَال: قَالَ رَسُولُ اللّٰه (ص): غَيِّرُوا الشَّيبَ وَ لا تَشَبَّهُوا بِاليَهُودِ وَ النَّصَارَى؛ «1»

پيامبر فرمود: پيرى را در چهرۀ خود تغيير دهيد و خود را شبيه يهود نكنيد.

بعد از رسول خدا كه اسلام توسعه پيدا كرد، امير المؤمنين (ع) خضاب نمى‌كردند. همين مسئله مورد سوال شد كه حضرت رسول خضاب مى‌گذاشتند، چرا شما آن را ترك كرده ايد؟ اميرالمؤمنين (ع) در پاسخ فرمود‌:

إِنَّمَا قَالَ النَّبِيُّ (ص) ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ وَ أَمَّا الآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامرُؤٌ وَ مَا اختَارَ «2»؛

زمانى كه رسول خدا امر به خضاب كردن فرمودند، دين در اقليت بود، اما امروز اسلام توسعه يافته است و مرزهاى آن به اقصى نقاط كشيده شده است. در اين وضعيت هر شخصى مخير است كه خضاب بگذارد و يا نگذارد.


با توجه به اثبات حكم اولى حرمت براى قمه زنى و اعمال مشابه آن، ديگر براى اثبات حرمت آن به حكم ثانويه نيازى نيست. از اين رو قمه زنى حتى اگر وهن مذهب هم نباشد و لطم اگر موجب هيچ مفسده‌اى هم نگردد، باز هم حرام‌اند و اين حرمت، تعبدى و متكى به روايات است. تأكيد ما بر اين مطلب به آن جهت است كه برخى با خدشه در مفسده دار بودن اين اعمال سعى در مجاز نشان دادن آنها دارند.
بنابراين در هر حال اين اعمال بنابر‌ ادله روايى و قرآنى حرام است.

ادامه دارد....

پی نوشت:

(1). وسائل‌الشيعه، ج 2، ص 84، باب (44) استحباب الخضاب للرجل و المرأة.
(2). همان، ص 87، باب (44) استحباب خضاب الشيب.

تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
از مهم‌ترين پيامدهاى ناگوار اين رفتارهاى افراطى كه برخى از مجالس عزادارى به آن مبتلا شده‌اند اين است كه رعايت احكام شرعى و حدود الهى به بهانه‌هاى واهى كنار گذاشته مى‌شود، زمينه براى هر گناهى فراهم مى‌شود و مجالس عزادارى از بزرگترين گناهان كه تجاهر به كلمات كفرآميز است تا لهو و لعب و بى بندوبارى در رفتار و كردار و اختلاط ميان زنان و مردان مصون نمى‌ماند.

يكى ديگر از آسيب هاى ناشى از رفتارهاى ناهنجار و از جمله قمه زنى وهن مذهب است. اين اعمال سبك، باعث نوعى دلزدگى نسبت به شرع اسلام شده و سبب مى‌شود شيعه در ميان مذاهب اسلامى متّهم به غلوّ و رفتارهاى وحشيانه شود.

مقصود رهبر معظم انقلاب نيز همين است كه زمانى كه مى‌شود با شيوه‌هاى بهترى عزادارى پرشكوه براى سيد الشهداء برپا كرد، چرا قمه بزنيم و راه را براى طعن و استهزاى ولو بى مورد دشمن باز بگذاريم؟

مقام معظم رهبرى مى‌فرمايد:

«من در دو سه سال قبل از اين راجع به قمه زدن مطلبى را گفتم و مردم عزيز ما، آن مطلب را با همه وجود پذيرفتند و عمل كردند. اخيراً مطلبى را كسى به من گفت كه خيلى برايم جالب و عجيب بود. براى شما هم آن مطلب را نقل مى‌كنم، كسى كه با مسائل كشور شوروى سابق و اين بخشى كه شيعه‌نشين است-/ جمهورى آذربايجان-/ آشنا بود، مى‌گفت: آن زمان كه كمونيستها بر منطقه آذربايجان شوروى سابق مسلّط شدند، همه آثار اسلامى را از آن‌جا محو كردند؛ مثلًا مساجد را به انبار تبديل كردند، سالنهاى دينى و حسينيه ها را به چيزهاى ديگرى تبديل كردند و هيچ نشانه‌اى از اسلام و دين و تشيّع باقى نگذاشتند. فقط يك چيز را اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل رؤساى كمونيستى به زيردستان خودشان اين بود كه مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت‌ برگزار كنند، قرآن بخوانند، عزادارى كنند، هيچ كار دينى نبايد بكنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، براى آنها يك وسيله تبليغ بر ضدّ دين و بر ضدّ تشيع بود. بنابراين، گاهى دشمن از بعضى چيزها، اين گونه عليه دين استفاده مى‌كند. هرجا خرافات به ميان آيد، دين خالص بدنام خواهد شد.[highlight=#f1faff]مبلّغان دينى، علماى دينى، متفكّران دينى، عشّاق گسترش اسلام، علاقه‌مندان به اسلام و اهل بيت- عليهم‌السّلام- بايد توجّه كنند كه اسلام و قرآن، با استدلال و منطق همراه است. مكتب اهل بيت، با منطق و استدلال همراه است. اگر استدلال را از آن جدا كردند و به جاى استدلال، خداى نكرده چيزى را وارد كردند كه از منطق دور است و جنبه خرافى دارد، اين درست ضدّ استدلال عمل خواهد كرد. پس، يك ابزار اسلام براى گسترش و غلبه بر همه اديان و جماعات و ملل و كشورها، عبارت از منطق است و ديگرى، عبارت از عدالت اجتماعى است.» «1»[/highlight]


[highlight=#f1faff]ادامه دارد....[/highlight]

پی نوشت:

(1). بيانات مقام معظّم رهبرى در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمينى (ره) مشهد مقدّس رضوى (01/ 01/ 1376).
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
يكى از ادله‌اى كه براى اثبات جواز يا استحباب قمه زنى بيان شده است، مكاشفات برخى از عارفان و اولياء است. به عنوان مثال از آيت اللّٰه العظمى بهاء الدينى نقل مى‌كنند كه ايشان در يكى از ماههاى محرم به دعوت يكى از شاگردانشان به اردبيل رفته بودند. شب عاشورا قبل از اذان صبح براى تهجد بيدار مى‌شوند. وقتى كه براى وضو گرفتن وارد حياط مى‌شوند، ملائكه را مى‌بينند كه فوج فوج از آسمان به زمين فرود مى‌آيند. ظهر عاشورا زمانى كه قمه زنها قمه مى‌زدند، ايشان ديده بودند كه همان ملائكه زير بغل قمه زنهايى را‌كه احساس ضعف مى‌كنند گرفته‌اند.

از مرحوم شيخ جعفر مجتهدى نقل مى‌كنند كه ايشان هر ساله قمه مى‌زدند و مى‌فرمودند كه ملائكه اين خون ها را خدمت حضرت صديقه طاهره- سلام اللّٰه عليها- مى‌برند.

در پاسخ مى‌گوييم:

اوّلًا: مكاشفات عارفان و سالكان- اگر چه بسيار وارسته و مقرّب باشند- نزد هيچ فقه و اسلام‌شناسى در زمره ادله شرعى نيست؛ زيرا تنها حضرات معصومين (ع) هستند كه فعل، قول و تقريرشان براى مردم حجت است و كردار و گفتار غير آنها حجيت شرعى ندارد‌

ثانياً: بسيارى از اين گونه اخبار فاقد سند معتبر است و استناد شرعى آنها به بزرگان مخدوش مى‌باشد. بنابر فرض اينكه مكاشفات درست نقل شده و خالى از شوائب باشند، هيچ تعارضى با آنچه كه گفتيم، ندارد؛ زيرا اين مكاشفات مربوط به زمانى است كه قمه زنى قدغن نشده و از سوى ولى امر مسلمين تحريم نشده بود و به جهت حكم ثانويه جزو مستحبات به شمار مى‌آمد و علماى آن عصر به استحباب اين اعمال فتوا داده بودند. از اين رو كسى‌كه به فتواى مرجعش عمل مى‌كرده در نزد خدا مأجور بوده است. اما زمانى كه حكم ثانوى برداشته مى‌شود و حكم اوّليه جاى آن را مى‌گيرد، در اين صورت عمل مذكور قداست خود را از دست خواهد داد. به عنوان مثال تا زمانى كه قبله تغيير نكرده بود، تمام آثار و بركات نماز، متعلق به نمازى بود كه به سمت بيت المقدس خوانده مى‌شد، اما بعد از تغيير قبله اگر كسى به طرف بيت المقدس نماز بخواند، هيچ يك از آثار شرعى نماز را نخواهد داشت.

اگر كسى از مرجعى تقليد كند كه قمه زنى را جايز مى‌داند، آيا با نهى صريح حكومتى براى او جايز است كه در اين مسئله طبق نظر مرجع خود عمل كند و قمه بزند؟

مراجع معظم تقليد تبعيت از ولى امر را در مسائل سياسى و اجتماعى‌ واجب مى‌دانند. به عنوان مثال حضرت آيت اللّٰه فاضل لنكرانى بعد از حكم به تحريم قمه زنى مى‌فرمايند:

[highlight=#f1faff]«گذشته از اين‌ها، اعمال فوق مورد نهى مقام معظم ولايت امر مسلمين قرار گرفته‌ و حكم معظمٌ‌له واجب الاتّباع است. خداوند بر ملت معتقد و هوشيار و سياست فهم ايران توفيق تبعيت از احكام الهى و عزادارى مورد رضايت حضرت بقية اللّٰه عنايت فرمايد.»‌[/highlight]

منبع:

مقاله قمه زنى و اعمال نامتعارف در عزادارى، ‌ محمد تقی اکبر نژاد ،
مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)؛ ش‌48، ص: 196
با تلخیص
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
واقعا درک نمی کنم که مردم چرا خود زنی می کنن
یعنی امام حسین اینطوری راضیه؟؟!!!
وقتی می گوییم دور!
دور از کجا؟
هر کسی باید یک نفر را داشته باشد
تا فاصله ها را با او بسنجد...

-حسن آذری
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
(۲۴-۱۰-۹۴، ۰۷:۴۰ ب.ظ)*hasti* نوشته: واقعا درک نمی کنم که مردم چرا خود زنی می کنن
یعنی امام حسین اینطوری راضیه؟؟!!!

روایت داریم امام حسین(ع) هنگامی که خواستند به میدان برند،به خواهران؛همسران ودختران خود گفتند مبادا صدای شیون و گریه ی شما به گوش نامحرم برسد
مبادا پس از مرگ من ب صورت خود چنگ بزنید...
خوب این یعنی چی؟؟یعنی ما بریم خودمونو بزنیم تو روضه ها بعد بیایم بیرون یادمون بیاد نماز نخوندیم؟؟!!
یا ببخشید مردا خودشون رو در هیاتا لخت کنن بزنن بعد ندونن امامشون چرا قیام کرد!
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  پاسخ به سوال یهودی nza3380 0 298 ۰۷-۰۹-۹۵، ۰۴:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: nza3380
  پاسخ ‎هاى دندان شكن حضرت مسلم (علیه‎السلام) nza3380 0 276 ۱۵-۰۷-۹۵، ۰۴:۵۸ ب.ظ
آخرین ارسال: nza3380
  شبهه:شنیدن موسیقی و حس معنوی!!!! nza3380 0 186 ۲۹-۰۵-۹۵، ۰۱:۱۶ ب.ظ
آخرین ارسال: nza3380

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
7 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
خانوم معلم (۲۴-۱۰-۹۴, ۱۰:۵۵ ب.ظ)، nza3380 (۲۹-۰۵-۹۵, ۰۱:۲۲ ب.ظ)، *hasti* (۲۴-۱۰-۹۴, ۰۷:۵۲ ب.ظ)، barooni (۲۴-۱۰-۹۴, ۰۱:۵۷ ق.ظ)، aydil (۲۴-۱۰-۹۴, ۰۷:۵۳ ب.ظ)، nafas:) (۲۴-۱۰-۹۴, ۰۷:۳۹ ب.ظ)، Rezmeh (۲۳-۰۲-۹۵, ۰۹:۴۷ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان