۲۶-۰۷-۹۲، ۰۸:۲۸ ب.ظ
یکی از قهرمانان ورزش به خاطر عدم توجه مالی و برای امرار معاش به همراه پدرش سیـ ـگارفروشی میکند.
سالیانه بودجه زیادی در کشور صرف می شود تا جوانان به ورزش روی آورند و به سمت سیـ ـگار نروند اما جالب است بدانید یکی از قهرمانان ورزشی که در المپیک ناشنوایان به مدال نقره رسید، به خاطر امرار معاش مجبور است سیـ ـگار بفروشد.
سجاد پیرآقا یارچمن جوان 21 ساله اهل تبریز چندی پیش در المپیک ناشنوایان 2013 بلغارستان توانست مدال نقره پرتاب دیسک رشته دومیدانی را برای تیم ملی کشورمان کسب کند اما به خاطر مشکلات مالی و نداشتن شغل مجبور است در یکی از میادین شهر تبریز سیـ ـگار فروشی کند
وی تاکید کرده از سوی بهزیستی حمایت نمی شود و به خاطر کسب مدال در المپیک ناشنوایان نیز پاداشی دریافت نکرده است.
این ورزشکار که دل پردردی دارد می گوید: هیچ مسئولی چه در سطح ملی و چه در سطح استانی تقدیری از من نکرده است، حتی هزینه های جاری تمرینات را هم نمی دهند، فدراسیون هیچ توجهی به ما نمی کند، افراد سالم میلیون ها تومان جایزه می گیرند ولی انگار ما ناشنوایان آدم نیستیم که کسی بخواهد از ما تقدیری کند، من پرچم ایران را در المپیک به اهتزاز در آوردم و افتخاری برای این مملکت کسب کردم ولی کسی از من تشکر و تقدیر نکرد.
آرزوی سجاد این است که حداقل یک دکه برای سیـ ـگارفروشی داشته باشند تا در سرما و زیر برف و باران به همراه پدرش اذیت نشوند. می گوید هزینه تمریناتش را نیز از راه سیـ ـگارفروشی تامین می کند.
امیدواریم مسئولان ورزش صدای مظلومیت این ورزشکار را بشنوند و کمی هم به سجادها توجه کنند
سالیانه بودجه زیادی در کشور صرف می شود تا جوانان به ورزش روی آورند و به سمت سیـ ـگار نروند اما جالب است بدانید یکی از قهرمانان ورزشی که در المپیک ناشنوایان به مدال نقره رسید، به خاطر امرار معاش مجبور است سیـ ـگار بفروشد.
سجاد پیرآقا یارچمن جوان 21 ساله اهل تبریز چندی پیش در المپیک ناشنوایان 2013 بلغارستان توانست مدال نقره پرتاب دیسک رشته دومیدانی را برای تیم ملی کشورمان کسب کند اما به خاطر مشکلات مالی و نداشتن شغل مجبور است در یکی از میادین شهر تبریز سیـ ـگار فروشی کند
وی تاکید کرده از سوی بهزیستی حمایت نمی شود و به خاطر کسب مدال در المپیک ناشنوایان نیز پاداشی دریافت نکرده است.
این ورزشکار که دل پردردی دارد می گوید: هیچ مسئولی چه در سطح ملی و چه در سطح استانی تقدیری از من نکرده است، حتی هزینه های جاری تمرینات را هم نمی دهند، فدراسیون هیچ توجهی به ما نمی کند، افراد سالم میلیون ها تومان جایزه می گیرند ولی انگار ما ناشنوایان آدم نیستیم که کسی بخواهد از ما تقدیری کند، من پرچم ایران را در المپیک به اهتزاز در آوردم و افتخاری برای این مملکت کسب کردم ولی کسی از من تشکر و تقدیر نکرد.
آرزوی سجاد این است که حداقل یک دکه برای سیـ ـگارفروشی داشته باشند تا در سرما و زیر برف و باران به همراه پدرش اذیت نشوند. می گوید هزینه تمریناتش را نیز از راه سیـ ـگارفروشی تامین می کند.
امیدواریم مسئولان ورزش صدای مظلومیت این ورزشکار را بشنوند و کمی هم به سجادها توجه کنند
In my heart, an ice flower has sprouted