امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
متن ترانه ها
#51
شکار

وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت
داشت هنوزم بره هاشو می لیسید
وقتی رسید قلبی هنوز تپش داشت
اما اونم چشمه ای بود که خشکید
وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت
داشت هنوزم بره هاشو می لیسید

دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این بیداد
دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این صیاد

گدار بالای کوه پناه جون قوچه
تفنگ تو میغره که زندگی چه پوچه
گدار بالای کوه پناه جون قوچه
تفنگ تو میغره که زندگی چه پوچه

دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این بیداد
دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این صیاد

اینو میگن جنگ بدون اعلان
جنگی که هیچ قاعده ای نداره
اینو میگن جدال نابرابر
جدالی که فایده ای نداره
یک نفر از دشت بدون آهو
میگفت تو غم روی دلم گذاشتی
من نمیخوام دشتارو خشک و خالی
عاشق اون آهو بودم که کشتی

دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این بیداد
دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این صیاد
دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این بیداد
کی شود این روان من ساکن
اینچنین ساکن روان که منم
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی
#52
سایه

تو يه سايه بودی هم قد خواب نيمروز من
تو يه سايه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
تو هرم داغ بی رحم آفتاب
تو سايه بودی يه سايه ی ناب
من مسافر تن تشنه ی خواب
حريص فتح يه جرعه ی آب
پای پر تاول من تو بهت راه
تن گرما زده مو نمی کشيد
بی رمق بودم و گيج و تب زده
جلو پامو ديگه چشمام نمی ديد
تا تو جلوه کردی ای سايه ی خوب
مهربون با يه بغل سبزه و آب
باورم نمی شد اين معجزه بود
به گمانم تو سرابی ، يه سراب

و يه سايه بودی هم قد خواب نيمروز من
تو يه سايه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
من گنگ و خسته ، لب تشنه و داغ
تو سايه ی سبز ميراث يک باغ
تو مرهم اين زخم عميقی
لبريز ايثار پاک و شفيقی
رخت خستگيمو از تنم بگير
با تنت برهنگيمو بپوشون
منو تا مهمونی عشق ببر
کتاب در به دريمو بسوزون
بذار اين سايه هميشگی باشه
سايه ای که جای خوب موندنه
سايه باش و سايبون تا بدونم
سايه ای رو سر بودنه منه
کی شود این روان من ساکن
اینچنین ساکن روان که منم
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی
#53
نازی ناز کن

نازی ناز کن که نازت یه سرو نازه
نازی ناز کن که دلم پر از نیازه
شب آتیش بازیه چشمای تو یادم نمیره
هر غم پنهون تو یه دنیا رازه
نازی جون باغت آباد شه ، خورشیدت گرم
کبکای مست غرورت ، سینه شون نرم
نقش تو نقش یه پیچک توی چشم انداز ایوون
من نسیم پاییزم ، دلم پر از شرم....
منو با تنهاییهام تنها بذار ، دلم گرفته
روزای آفتابی رو به روم نیار ، دلم گرفته
نقش من نقش یه گلدون شکستس
بی گل و آب برا موندن ،
توی ایوون بهار ، دلم گرفته...
کی شود این روان من ساکن
اینچنین ساکن روان که منم
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی
#54
شب زخمی

من و تو با لب تشنه تن خسته
لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم
سوختيم اما قطره ای هم نچشيديم

من هميشه با تو از روزای آفتابی می گفتم
بهترين ترانه رو با صدای تو می شنفتم
تک سوار تو رسيده
در بيا از کوه سپيده
کی به جز من
برات از عاشقی گفته
کی به جز من
همه حرفاتو شنفته
دلتو بزن به دريا
بگذر از طلوع فردا
سفر ما از غروب تا به غروبه
اولين همسفرم اهل جنوبه

من و تو با لب تشنه تن خسته
لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم
سوختيم اما قطره ای هم نچشيديم ..

عاشقيم ما عاشق
تنهايی تلخ شبونه
عاشقيم ما عاشق
اشکای گرم عاشقونه

من و تو با لب تشنه تن خسته
لب يک چشمه رسيديم
پيش رومون آب زمزم
سوختيم اما قطره ای هم نچشيديم

شبم از حادثه زخمی
رنگ لاله صبح صادق
همه ی آدمای دنيا بسيجن
دشمنانه واسه فتح قلب عاشق
رنگ آفتاب هم پريده
آخرين لحظه رسيده
سهم ما همينه که جدا بمونيم
پر فرياد اما بی صدا بمونيم
کی شود این روان من ساکن
اینچنین ساکن روان که منم
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی
#55
با من، دل شکستن های هر شب، حسی که گم بود تو خنده هامون
با تو، قصه ی عشقی که آروم ردشو گم کرد، از تو صدامون

من با تو گریه کردم، هر شب دلواپس حال تو بودم
من مثل سایه آروم، هر جا بودی به دنبال تو بودم

تو حتی دل ندادی، یک ساعت با هوای تو بنشینم
بیدارم کن از این خواب، من هر شب خواب چشماتو میبینم

بی من رفتی، بی تو موندم، عشقی بین ما بود و پنهون شد
من دور از تو، تو دور از من، چشمی گریه کرد و دلی خون شد

دردی پنهون، در جان داریم، دلتنگی ببین درمان ما نیست
خاموشم من، خاموشی تو، خاموشی بدون پایان ما نیست

تنهاست، جان بیداری که هر شب، بی تو نشسته، غمگین و خسته
تنهاست، روح بی تابی که هر روز، بعد تنهایی، دل به تو بسته

وای از من مثل هر شب، از عشقت قصه ای رویایی دارم
وای از تو مثل هر روز، آغوشی خسته از تنهایی داری

وای از تو تا نباشی، بی تابی مثل ابری دور و تنها
وای از من تا نبارم، چون باران برنمیگردم به دنیا

یا دل کندن، یا دل بستن، من با عشق تو زنده میمونم
من دور از تو، تو دور از من، من پایان این عشقو میدونم

دردی پنهون، در جان داریم، دلتنگی ببین درمان ما نیست
خاموشم من، خاموشی تو، خاموشی بدون پایان ما نیست

بی من رفتی، بی من رفتی، بی من رفتی، رفتی رفتی رفتی

بی من رفتی، بی تو موندم ،عشقی بین ما بود و پنهون شد
من دور از تو، تو دور از من، چشمی گریه کرد و دلی خون شد

دردی پنهون، در جان داریم، دلتنگی ببین درمان ما نیست
خاموشم من، خاموشی تو، خاموشی بدون پایان ما نیست
درگيرم شو
اما
دلگير نشو...
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی
#56
نبودی به جات، من نشستم با ابرا تو بارون
نشستم تو دالون ِ تاریک و سرد زمستون

نبودی ولی من، با عطرت پریدم با یادت شکفتم
پر از غصه بودم، پر از گریه اما به هیشکی نگفتم

به هیشکی نگفتم شبم بی ستارست
به هیشکی نگفتم دلم پاره پارست

غرورم نمیذاشت سرم خم شه جایی
به هیشکی نگفتم عذابه جدایی

دو چشم تر اومد، بد و بدتر اومد، به هیشکی نگفتم
صبوریم سر اومد، دمارم در اومد، به هیشکی نگفتم...
درگيرم شو
اما
دلگير نشو...
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی
#57
قصه عشق

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

عاشقت بودن عشق منه
اینو قلبم فریاد می‌زنه
گریه‌ی مستی داره صدام
این صدای عاشق شدنه

قصه‌ی عشقت باز تو صدامه
یه شب مستی باز سر رامه
یه نفس بیشتر فاصلمون نیست
چه تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من
تو که آوازی رو لب من
اومدی موندی شکل دعا
توی هر یارب یارب من

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

قصه‌ی عشقت باز تو صدامه
یه شب مستی باز سر رامه
یه نفس بیشتر فاصلمون نیست
چه تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من
تو که آوازی رو لب من
اومدی موندی شکل دعا
توی هر یارب یارب من

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه
کی شود این روان من ساکن
اینچنین ساکن روان که منم
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی
#58
خاکستری

روح بزرگوار من
دلگیرم از حجاب تو
شکل کدوم حقیقته
چهره بی نقاب تو

وقتی تن حقیرمو
به مسلخ تو می برم
مغلوب قلب من نشو
ستیزه کن با پیکرم
اسم منو از من بگیر
تشنه ی معنی منم
سنگینه بار تن برام
ببین چه خسته می شکنم

به انتظار فصل تو
تمام فصلها گذشت
چه یأس بی نهایتی
ندیم من بود
فصل بد خاکستری
تسلیم و بی صدا گذشت
چه قلب بی سخاوتی
حریم من بود

دژخیم بی رحم تنم
به فکر تاراج منه
روح بزرگوار من
لحظه ی معراج منه
فکر نجات من نباش
مرگ منو ترانه کن
هر شعرمو به پیکرم
رشته تازیانه کن
کی شود این روان من ساکن
اینچنین ساکن روان که منم
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی ، پرنسس
#59
کوه یخ

تو سرزمین یخها پر از سکوت غمناک
همیشه باد قطبی همیشه برف و کولاک
رو سردی لب من ملال غم نشسته
توفان وحشی شب کوه یخ و شکسته
کوه یخم من که رو آب شدم شناور
داغ حوادث می کنه آبم سراسر
کوه یخم من که رو آب شدم شناور
داغ حوادث می کنه آبم سراسر

نه جنگل سبز نه باغ گل ها
نه کوه سنگی نه دشت و صحرا
همیشه اینجا کولاک و باده
نه کلبه پیداست نه ختم جاده
بهارو اینجا کسی ندیده
زمین قطبی همش سپیده
بهارو اینجا کسی ندیده
زمین قطبی همش سپیده

نه جنگل سبز نه باغ گل ها
نه کوه سنگی نه دشت و صحرا
همیشه اینجا کولاک و باده
نه کلبه پیداست نه ختم جاده
بهارو اینجا کسی ندیده
زمین قطبی همش سپیده
بهارو اینجا کسی ندیده
زمین قطبی همش سپیده
کی شود این روان من ساکن
اینچنین ساکن روان که منم
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی
#60
با تو

با تو اين تن شکسته
داره کم کم جون ميگيره
آخرين ذرات موندن
توی رگهام نمیمیره


با تو انگار تو بهشتم
با تو پرسعادتم من
ديگه از مرگ نميترسم
عاشق شهامتم من

اگه رو حصير بشينم
اگه هيچ نداشته باشم
با تو من مالک دنيام
با تو در نهايتم من

با تو انگار تو بهشتم
با تو پر سعادتم من
ديگه از مرگ نميترسم
عاشق شهامتم من

با تو شاه ماهي دريا
بي تو مرگ موج تو ساحل
با تو شکل یک حماسه
بي تو يک کلام باطل


بي تو من هيچي نميخوام
از اين عمري که دو روزه
در اتاقم واسه قلبم
پيرهن عزا بدوزه

با تو انگار تو بهشتم
با تو پر سعادتم من
ديگه از مرگ نميترسم
عاشق شهامتم من


با تو انگار تو بهشتم
با تو پر سعادتم من
ديگه از مرگ نميترسم
عاشق شهامتم من
کی شود این روان من ساکن
اینچنین ساکن روان که منم
پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی ، پرنسس


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  متن های ادبی زیبا در مورد دختر Ar.chly 34 41,411 ۱۷-۰۵-۹۴، ۰۶:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: Ar.chly
Rainbow از ریشه تا همیشه | اردلان سرفراز | گزینه ی ترانه ها saghi 16 2,447 ۰۹-۰۹-۹۱، ۱۱:۳۱ ب.ظ
آخرین ارسال: saghi

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ملکه برفی (۲۷-۱۰-۹۶, ۱۰:۰۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان