۲۱-۰۸-۹۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ
كاهنان مصر قديم به كسي كه طالب كشف اسرار كائنات بود مي گفتند : اي شخص نابينا ، چراغ اسرار را برافروز ودرتاريكي وظلمت جسماني آن را به دست بگير وببين كه در جسد خود چه داري . خواهيد ديد كه عيناً مانند اين بدن درست به شكل آن بدن لطيف وديگري را كه نوراني وروحاني است واز آسمان آمده دارا هستي (همزاد ).
همواره از اين راهنماي آسماني پيروي ومتابعت كن . زيرا كليد گذشته وآينده در دست او نهاده شده است .
مصريان قديم همزاد را حد واسط بين جسم وروح مي دانستند وامروزه به آن نام پريسپري يا قالب مثالي داده اند همان كه نظير وشبيهه جسم انسان است اما جسم نيست . همزاد است كه نوراني ودرخشان در وجود ما خانه كرده است وهم اوست كه تمام معلومات گذشته ما را در خود مستتر دارد وبه آينده ما واقف است . اين همان است كه ما در قصه هاي مادربزرگ هاي قديم خودمان از آن مي شنيديم شايد همزاد از تعليمات جنگي آيين هاي كهن ايران مايع ومنشاء گرفته باشد ، زيرا در آييين قديم ايرانيان باستان ، انسان را سرشته از جسم خاكي ، روح يا روان ويك عامل واسطه ميان آن دو ، بنام فروهر مي دانستند به اعتقاد آنان آدمي از سه بخش ساخته شده بود : تن ، روان ، فروهر كه دانشمندان معاصر به آن پريسپري يا جسم روحي ، نام داده اند . لئون دني پژوهشگر شهير فرانسوي درباره پريسپري مي گويد : از دير زمان به وجود پريسپري ملل متمدن قديم پي برده بودند . به اعتقاد آنان پريسپري به معناي رقيق شفاف اثيري وپيكر خوشبو ومعطر است .
دانشمندان ديگري معتقدند كه پريسپري يا همزاد ، جسم بسيار لطيفي است كه در خوابهاي طبيعي وخوابهاي مصنوعي ( هيپنوتيكي ) از بدن آدم خارج مي شود ودر فضا به هر كجا كه بخواهد مي رود وكارهايي مي كند كه از عهده جسم مادي ما خارج است .
همزاد داراي قدرت خارق العاده اي است و حواسي دارد درست مانند حواس ما ، اما با اين تفاوت كه چشمان او با نوري كه مخصوص خود اوست و در همه جا نفوذ مي كند و ان چيزي را مي بيند كه ما ما از ديدنش ناتوانيم .
همزاد ، صداهايي را مي شنود كه گوش ما از شنيدن ان درمانده است و روايحي به مشامش مي رسد كه ما از آن بي خبريم و در آن واحد ، با سرعتي سرسام انگيز در هر نقطه كائنات كه بخواهد حاضر مي شود . زيرا او از بعد زمان خارج است .
مسافت هاي نجومي در مقابل او مفهومي را كه براي ما داراست ، ندارد . او در تمام مدت زندگاني ما كليه اعمال حياتي بدن ما را در دست دارد و همواره با رشته هايي نامرئي بسيار ظريف با روح اصلي ما پيوند دارد و رابطه روح و جسم را حفظ مي كند . دردافرادي كه بيش از اندازه به دنيا و ماديات علاقه مند هستند و همه چيز خلقت را در ماده مي دانند در لحظه اي مرگ به مبارزه و كشمكش با جسم مي پردازد ، بلكه زودتر رشته هاي خود را از آن بگسلد و روح را آزاد كند ، تمام مشتقات و نارحتي هايي كه افراد دنيا دوست و علاقه مند به پول و ثروت در موقع جان دادن متحمل مي شوند به خاطر آن است كه با اين پول دنياي همزاد خود را پاي در لجن كرده اند و نمي گذارند آسان و آرام ريشه هاي سخت متصل با ماده را يكجا بركند و به عوالم آزاد و لامكان برود . اما آن ها كه در زندگي به ماديات پشت پا زده اند و آلوده مسايل كثيف دنيوي نشده اند ، وقتي لحظاتي پايان عمرشان فرا مي رسد ، همزادشان سبك و راحت تارهاي ناپيداري خود را از جسم و ماده آزاد مي كند و در فراخناي ابديت هم نوعان با روح به پرواز در مي آيد . در زندگي هم انعكاس اعمال ماروي وجود پريسپري كاملاً مشهود است . هر چه منزه تر و انسان تر باشيم آينه وجودي همزاد ، درخشان تر و صيقل يافته تر مي شود و هرچه شهوات حيواني و رذايل اخلاقي در ما بيشتر گردد ، صفا و نشاط باطني همزاد از آن سلب مي شود و به كدورت و تاريكي مي گرايد . به همين علت است كه برخي افراد را سبك و راحت با چهره اي نوراني احساس مي كنيم و بعضي را سنگين و سياه و مشئوم مي يابيم . همزاد ما موجوديت واقعاً عجيبي دارد . همانند ما داراي كليه عواطف و احساسات است و حتي درد و رنج را خيلي خوب مي شناسد و در تحمل آن با ما شريك است .
همزاد داراي اندامي درست همانند اندام ماست و اعضاء و جوارحي چون ما دارد . به اعتقاد برخي پژوهشگران قلب دارد و ضربان قلبش حس مي شود ، كبد دارد و كليه و همچنين مغز و اعصاب دارد و مي توان گفت مخلوقي است همانند ما ، اما در يك بعد ديگر و به همين دليل هم به او همزاد مي گويند.
در مجله برگ سبز شماره 19 ، 1373 مي خوانيم ك دختر خانمي به نام س – الف كه بسيار خجالتي و كم حرف به نظر مي رسد ، اذعان مي دارد كه به طور مكرر و به وضوح ، تجلي كالبد خود را در مقابل يا در كنار خويش مشاهده كرده است .
او مي گويد : خيلي اوقات ، شخصي را احساس مي كنم كه همواره به صورت يك نداي بيروني ، با من در تماس و صحبت است و در بسياري از موارد به من نصيحت مي كند و مرا از واقعه و يا رويداد خاصي كه ممكن است در آينده برايم اتفاق بيفتد ، آگاه مي سازد . گاهي هم مرا از انجام كاري نهي مي كند . بسيار پيش آمده است كه وجودم را دقيقاً با مشخصات خودم و در مقابلم مشاهده كرده ام . البته بازگو كردن اين قبيل مطالب براي ديگران دشوار است . زيرا كسي آن را باور نمي كندذ و گاهي هم مسخره ام مي كنند .
يك بار خودم را در كنارم احساس كردم در حالتي كه روي زمين دراز كشيده بودم ، او حتي همان لباس هايي را پوشيده بود كه من به تن داشتم . چند روز پيش مجدداً همين احساس را داشتم . او مرا در مورد اتفاقي كه برايم افتاده بود دلداري داد و راهنمايي كرد اميدوارم باز هم او راببينم .
نوشته شده : توسط محمد
همواره از اين راهنماي آسماني پيروي ومتابعت كن . زيرا كليد گذشته وآينده در دست او نهاده شده است .
مصريان قديم همزاد را حد واسط بين جسم وروح مي دانستند وامروزه به آن نام پريسپري يا قالب مثالي داده اند همان كه نظير وشبيهه جسم انسان است اما جسم نيست . همزاد است كه نوراني ودرخشان در وجود ما خانه كرده است وهم اوست كه تمام معلومات گذشته ما را در خود مستتر دارد وبه آينده ما واقف است . اين همان است كه ما در قصه هاي مادربزرگ هاي قديم خودمان از آن مي شنيديم شايد همزاد از تعليمات جنگي آيين هاي كهن ايران مايع ومنشاء گرفته باشد ، زيرا در آييين قديم ايرانيان باستان ، انسان را سرشته از جسم خاكي ، روح يا روان ويك عامل واسطه ميان آن دو ، بنام فروهر مي دانستند به اعتقاد آنان آدمي از سه بخش ساخته شده بود : تن ، روان ، فروهر كه دانشمندان معاصر به آن پريسپري يا جسم روحي ، نام داده اند . لئون دني پژوهشگر شهير فرانسوي درباره پريسپري مي گويد : از دير زمان به وجود پريسپري ملل متمدن قديم پي برده بودند . به اعتقاد آنان پريسپري به معناي رقيق شفاف اثيري وپيكر خوشبو ومعطر است .
دانشمندان ديگري معتقدند كه پريسپري يا همزاد ، جسم بسيار لطيفي است كه در خوابهاي طبيعي وخوابهاي مصنوعي ( هيپنوتيكي ) از بدن آدم خارج مي شود ودر فضا به هر كجا كه بخواهد مي رود وكارهايي مي كند كه از عهده جسم مادي ما خارج است .
همزاد داراي قدرت خارق العاده اي است و حواسي دارد درست مانند حواس ما ، اما با اين تفاوت كه چشمان او با نوري كه مخصوص خود اوست و در همه جا نفوذ مي كند و ان چيزي را مي بيند كه ما ما از ديدنش ناتوانيم .
همزاد ، صداهايي را مي شنود كه گوش ما از شنيدن ان درمانده است و روايحي به مشامش مي رسد كه ما از آن بي خبريم و در آن واحد ، با سرعتي سرسام انگيز در هر نقطه كائنات كه بخواهد حاضر مي شود . زيرا او از بعد زمان خارج است .
مسافت هاي نجومي در مقابل او مفهومي را كه براي ما داراست ، ندارد . او در تمام مدت زندگاني ما كليه اعمال حياتي بدن ما را در دست دارد و همواره با رشته هايي نامرئي بسيار ظريف با روح اصلي ما پيوند دارد و رابطه روح و جسم را حفظ مي كند . دردافرادي كه بيش از اندازه به دنيا و ماديات علاقه مند هستند و همه چيز خلقت را در ماده مي دانند در لحظه اي مرگ به مبارزه و كشمكش با جسم مي پردازد ، بلكه زودتر رشته هاي خود را از آن بگسلد و روح را آزاد كند ، تمام مشتقات و نارحتي هايي كه افراد دنيا دوست و علاقه مند به پول و ثروت در موقع جان دادن متحمل مي شوند به خاطر آن است كه با اين پول دنياي همزاد خود را پاي در لجن كرده اند و نمي گذارند آسان و آرام ريشه هاي سخت متصل با ماده را يكجا بركند و به عوالم آزاد و لامكان برود . اما آن ها كه در زندگي به ماديات پشت پا زده اند و آلوده مسايل كثيف دنيوي نشده اند ، وقتي لحظاتي پايان عمرشان فرا مي رسد ، همزادشان سبك و راحت تارهاي ناپيداري خود را از جسم و ماده آزاد مي كند و در فراخناي ابديت هم نوعان با روح به پرواز در مي آيد . در زندگي هم انعكاس اعمال ماروي وجود پريسپري كاملاً مشهود است . هر چه منزه تر و انسان تر باشيم آينه وجودي همزاد ، درخشان تر و صيقل يافته تر مي شود و هرچه شهوات حيواني و رذايل اخلاقي در ما بيشتر گردد ، صفا و نشاط باطني همزاد از آن سلب مي شود و به كدورت و تاريكي مي گرايد . به همين علت است كه برخي افراد را سبك و راحت با چهره اي نوراني احساس مي كنيم و بعضي را سنگين و سياه و مشئوم مي يابيم . همزاد ما موجوديت واقعاً عجيبي دارد . همانند ما داراي كليه عواطف و احساسات است و حتي درد و رنج را خيلي خوب مي شناسد و در تحمل آن با ما شريك است .
همزاد داراي اندامي درست همانند اندام ماست و اعضاء و جوارحي چون ما دارد . به اعتقاد برخي پژوهشگران قلب دارد و ضربان قلبش حس مي شود ، كبد دارد و كليه و همچنين مغز و اعصاب دارد و مي توان گفت مخلوقي است همانند ما ، اما در يك بعد ديگر و به همين دليل هم به او همزاد مي گويند.
در مجله برگ سبز شماره 19 ، 1373 مي خوانيم ك دختر خانمي به نام س – الف كه بسيار خجالتي و كم حرف به نظر مي رسد ، اذعان مي دارد كه به طور مكرر و به وضوح ، تجلي كالبد خود را در مقابل يا در كنار خويش مشاهده كرده است .
او مي گويد : خيلي اوقات ، شخصي را احساس مي كنم كه همواره به صورت يك نداي بيروني ، با من در تماس و صحبت است و در بسياري از موارد به من نصيحت مي كند و مرا از واقعه و يا رويداد خاصي كه ممكن است در آينده برايم اتفاق بيفتد ، آگاه مي سازد . گاهي هم مرا از انجام كاري نهي مي كند . بسيار پيش آمده است كه وجودم را دقيقاً با مشخصات خودم و در مقابلم مشاهده كرده ام . البته بازگو كردن اين قبيل مطالب براي ديگران دشوار است . زيرا كسي آن را باور نمي كندذ و گاهي هم مسخره ام مي كنند .
يك بار خودم را در كنارم احساس كردم در حالتي كه روي زمين دراز كشيده بودم ، او حتي همان لباس هايي را پوشيده بود كه من به تن داشتم . چند روز پيش مجدداً همين احساس را داشتم . او مرا در مورد اتفاقي كه برايم افتاده بود دلداري داد و راهنمايي كرد اميدوارم باز هم او راببينم .
نوشته شده : توسط محمد
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
.
