امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چرا جواب خوبی رو با بدی میدن …
#1
یه روزی یه مردی داشته از وسط بیابون رد میشده چشمش به یه گونی میوفته میره نزدیک تر میبینه یه مار تو گونی هست به مار میگه:مار من در گونی رو باز کنم منو نیش نمیزنی؟مار هم جواب میده:نه.این مرد از همه چی بیخبر در گونی رو باز میکنه و به محض اینکه در گونی باز شد مار میپیچه دور گردن مرد.مرد بهش میگه:آهای مار من به تو خوبی کردم جواب خوبی رو با بدی نمیدن.مار هم میگه:چرا جواب خوبی رو با بدی میدن و منم الان میخوام نیشت بزنم.مرد میگه:خوب بریم از 3 نفر بپرسیم اگه حرف تو رو تایید کردن من رو نیش بزن.مار هم قبول میکنه.میرن و میرن تا میرسن به دریا.مرد از دریا سوال میکنه:دریا جواب خوبی رو با بدی میدن؟دریا هم جواب میده:آره مرد ازش میپرسه آخه چرا.دریا هم جواب میده:مردم میان از آب من استفاده میکنن و خودشون رو میشورن اما موقع رفتن زباله هاشون رو میریزن و یه تف هم بهم میکنن.مرد میگه آره راست میگی و کمی امیدش رو از دست میده.مرد به همراه مار راه رو ادامه میدن میرن و میرن تا میرسن به درخت.مرد از درخت سوال میکنه:درخت جواب خوبی رو با بدی میدن؟درخت هم جواب میده:بله.مرد که تعجب کرده بود میگه:آخه چرا.درخت هم جواب میده مردم میان از سایه من استفاده میکنن و از میوه های من میخورن اما موقع رفتن چند تا خط بهم میندازن و شاخه های منو میشکنن.مرد میگه خوب راست میگی و بعد مار میگه خوب حالا که 2 نفر حرفم رو تایید کردن میخوام نیشت بزنم. مرد میگه تو که صبر کردی صبر کن از نفر سوم هم بپرسیم مار هم قبول میکنه.میرن و میرن تا میرسن به یه روباه.مرد از روباه سوال میکنه آهای روباه جواب خوبی رو با بدی میدن؟روباه هم جواب میده متوجه نمیشم.هر چی براش توضیح میدن میگه من متوجه نمیشم باید بهم نشون بدید که چه اتفاقی افتاده.تصمیم میگرن صحنه رو به روباه نشون بدن.بر میگردن به جای اول و مار میره تو گونی و مرد هم در گونی رو میبنده.روباه به مرد میگه:خوب حالا مار تو گونی هست و تو هم آزادی بزار و برو اما جواب خوبی رو با بدی میدن.مرد هم خوشحال خوشحال بود به سمت شهر حرکت میکنه.تو راه امپراطور رو میبینه که داره میره شکار.امپراطور ازش سوال میکنه:آهای مرد این اطراف شکاری ندیدی.مرد هم جواب میده:چرا.بالا تر یه روباه هست که میتونید بگیریدش.امپراطور همراه لشگرش به سمت روباه میرن و روباه رو میگیرن و به سمت شهر برمیگردن .تو راه برگشت مرد چشممش به روباه شکار شده میوفته.روباه به مرد میگه دیدی گفتم جواب خوبی رو با بدی میدن …
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
" ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ "

جواب بدی را با خوبی بده .
ورق بزنید



دوستان توجه داشته باشید ، حتی در صورت توهین یا بی ادبی کسی ، شما با احترام یا حداقل سکوت شخصیت خودتون رو نشون میدید . بنابراین بهترین پاسخ به رفتار ناپسند دیگران نسبت به ما یا یک جمع ، پاسخی عاقلانه و زیباست که موجب شرمندگی و سازندگی فرد مرتکب بشه . در میزان الحکمه ، نهج البلاغه و سایر کتب به کرات از امامان معصوم این رفتار توصیه شده ، جوری که ایشان جواب بدی را با خوبی و جواب خوبی را با خوبتر می دادند .

مکتب اسلام چیزی جز این نمی گه ، فقط خاستم بگم که مذهبی بودن به ادعای داشتن اعتقاد سفت و سخت نیست ، بلکه به عمل فرده . من نمیخام کسی رو متهم به بی اعتقادی کنم ، ولی اگه مدعی این هستیم ، از اوجب واجباته که به دستورات دین عمل کنیم تا سو تفاهمی هم چنانچه پیش اومد ، رخ نده .

امام صادق فرمود اتق شر من احسنت الیه: بپرهیز از شر کسی که به او نیکی میکنی.

سکوت ، همیشه جایز نیست ، میشه جواب داد ولی مسلما جواب توهین توهین نیست . در آخر هم اینو بگم که این حرفها برای شخص یا گروه خاصی نیست ، برای همه است و خودم هم از این قاعده مستثنی نیستم .


داستان گرگ و آدمی و توصیه روباه گونه

یک روز گرگی در جنگلی از دام شکارچیان فرار کرد و هراسان به دهقانی پناه آورد تا او را پنهان کند. دهقان هم دلش سوخت و گرگ را در جوال خود پنهان کرد. پس از اینکه خطر شکارچیان دور شد، دهقان گرگ را بیرون آورد، اما گرگ می خواست دهقان را بخورد. دهقان گفت که سزای خوبی بدی نیست، ولی گرگ نظر دیگری داشت. گرگ جلوتر می آمد و مرد ترسان و گریان التماس میکرد و به گرگ می گفت "سزای خوبی بدی نیست". گرگ جواب داد اتفاقا شما آدمها هستید که همیشه کار خوب را با بد جواب می دهید اگر قبول نداری نزد چند نفر به داوری می رویم و هر چه آنها گفتند همان کار را می کنیم. مرد و گرگ به راه افتادند تا به گاوی رسیدند و ماجرا را برای او تعرف کردند و از او پرسیدند:آیا سزای خوبی بدی است؟گاو گفت :بلی سزای خوبی بدی است چرا که من به انسان شیر می دهم زمینش رو شخم می زنم ودست اخر انسان مرا ذبح میکند و....مرد و گرگ باز به راه افتادند و از یک درخت این سوال رو کردند درخت نیز پاسخ داد بلی سزای خوبی بدی است چرا که انسان در قبال سایه و میوه که به او می دهم مرا قطع میکند .گرگ خود را برای خوردن مرد آماده میکرد اما مرد اصرار داشت باز هم از کس دیگری کمک بگیرندو... تا به یک روباه رسیدند و روباه پس از شنید ن سخنان آنها ابتدا کمی فکر کرد و سپس گفت من جواب و راه حل کار شما را میدانم اما فکر می کنم شما هر دو دروغ گو هستید چطور ممکن است گرگی به این بزرگی درون چنین کیسه ای جا شده باشد؟؟گرگ و مرد تعجب کردند و گرگ به سرعت وارد کیسه شد تا به روباه ثابت کند درون کیسه بوده است و روباه بالفور در کیسه را بست و خطاب به مرد گفت :ای آدمیزاد بی تدبیر بی گمان تو همیشه در برابر خوبی به بدی پاسخ داده ای اما این را بدان که همه جانوران سزای خوبی را بدی نمیدانند از این پس در هر کیسه رو مگشا چرا که سزای خوبی همیشه خوبی نیست همچنان که همیشه بدی نیست.
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تو پدر خوبی می شی. d.ali 1 162 ۰۶-۰۱-۹۸، ۱۲:۲۵ ب.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  از چشمم بدی دیدم از شما ندیدم !!Tina!! 2 126 ۱۶-۰۷-۹۶، ۰۶:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: دختربهار
  رسم خوبی d.ali 4 157 ۳۱-۰۶-۹۶، ۰۵:۵۱ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان