۲۷-۰۱-۹۴، ۰۷:۳۹ ق.ظ
راز و رمزی در صلوات بر محمد صلى الله علیه وسلم
دکتر سید عبدالمجید حیرت سجادی/ تهران
رازی که بَرِ غیر نگفتم و نگوئیمبا دوست بگوئیم که او محرم راز است
داشتم بر حسب معمول هرشب، بعد از نماز مغرب، تسبیح به دست، بر پیامبر عظیم الشأن اسلام، صلى الله علیه وسلم درود میفرستادم. در این میان به خاطرم رسید که واقعاً من خوشبخت و سرافرازم که از دیر باز به صلوات فرستادن، خو گرفتهام.
«پای بر فرقِ فرقدان دارم»
در این وقت یک مرتبه از عالم غیب حجاب برداشته شد و متوجه شدم که من شخصاً در سراسر عمرم، یک صلوات هم نفرستادهام، نه تنها من، بلکه هیچ مسلمانی صلوات نفرستاده است.
«ز پردهها به در افتاد رازهای نهانی»
قضیه از این قرار است که از آغاز تاریخ اسلامی، از زمانِ بعثت حضرت ختمی مرتبت و از زمان نزول این آیه شریفهی: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» [الأحزاب/۵۶]، مسلمانان تاکنون به تقلید از اجداد مسلمان خود، بدون توجه به راز و رمزی که در عبارت صلوات، پنهان است، بر پیامبر صلى الله علیه وسلم صلوات فرستادهاند و به صلوات فرستادن خود، مباهی و شادمان بودهاند و حق نیز همین بوده است، در حالی که حقیقةً هیچ کدام شخصاً صلواتی نفرستادهاند، البته من یقین دارم که خداوند متعال به نیت و کار آنها ارج نهاده و در دفتر اعمالشان پاداشی شایسته در مقابل صلواتشان، منظور فرموده است. حال شما خواهید پرسید: به چه دلیل آنها صلوات نفرستادهاند؟ خواهم گفت: به دلیل این که ما در مقابل فرمان و پیشنهاد خداوند، در آیهی فوق، به جای این که بگوییم: أُصَلی على محمدٍ، یا : نُصلی على محمدٍ؛ یعنی: من درود میفرستم، یا ما درود میفرستیم بر محمد، میگوییم: اللهم صلِّ على محمد و آل محمد؛ یعنی: بار الها! «از پیشگاهت درخواست میکنیم که تو خود» بر محمد درود بفرست. زیرا «صلِّ» فعل امر مفرد مخاطب است و به معنای: درود بفرست، میباشد. اکنون لازم است از خود بپرسیم، چه کسی برای نخستین بار، فرمان الهی را لبیک گفته و جملهی اخیر را بر زبان رانده است؟ مرا عقیده بر این بود که آن کس که به انتخاب این جمله اقدام کرده است، پایگاه معرفت وی، در عرش برین بوده است و میدانسته است که غیر این جمله در بارگاه احدیت شایسته نیست. با خود گفتم این جمله، یا از دهان مبارک خود پیامبر صلى الله علیه وسلم است یا از دهان اصحابش که شاگردان مکتبش هستند و ضمناً معتقدم آن کس که به گفتن این جمله مبادرت کرده است، به امر خداوند آن را بر زبان آورده است؛ یعنی این جمله رجماً بالغیب بیان نشده است. برگردیم به سطور پیش که گفتیم: بار الها! از پیشگاهت درخواست میکنیم که تو، خود بر محمد صلى الله علیه وسلم درود بفرست. چرا تو خود و ما نه؟! این جا رازی است، این جا سری است. برای این که هر یک از ما بندگان به طریقی ذاتاً آلوده به ننگ گناه هستیم و در خور ملامت و سرزنش میباشیم و اصلاً شایستگی آن را نداریم که شخصاً بر محمد صلى الله علیه وسلم صلوات بفرستیم. خداوندا این فرمان تو را تنها کسی میتواند امتثال نماید و بر زبان راند که زبانش از پلیدی گناه مصون بوده باشد. عظمت مقام «محمد» تا آن جاست که این افتخار و نعمت عظیم صلوات و درود خداوند به هر ترتیب، نباید از زبان بشر گناهکار خارج شود. بشر از همان آغاز خلقتش همراه با گناه به دنیا میآید و نمیتواند که مرتکب گناه و خطا نشود.
پدرم روضهی رضوان به دو گندم بفروخت / ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم «حافظ»
انسانها در طول تاریخ زندگیشان، وقتی از مرحلهی احساسات، به مرحلهی عقل و معرفت میرسند، از گناهان و پلیدکاریهای خود، سخت شرمنده و نادم و پشیمان میشوند و هر یک به طریقی به گناه و خطای خود اقرار کرده و خجلت و انفعال خویش را نشان میدهند؛ «آتش به گرمیِ عرق انفعال نیست.»
از بس که غرق گناهم به حشر میترسم / بسوزد آتش من، کافر و مسلمان را
اگر کوهِ گناه من به محشر سایه اندازد / نبیند هیچ مجرم، روی خورشید قیامت را
جوانی صرف نادانی شد و پیری پشیمانی / دریغا وقت مردن آدمی هشیار میگردد
بندهی گناهکار، به مجرد پشیمانی مورد بخشایش خدای متعال قرار میگیرد، مشروط به آن که به رفتار پیشین خود برگشت نکند، جالب این است که خداوند به بندهی توبهکار جایزه هم میدهد و تمام اعمال ناشایستِ او را تبدیل به حسنات میکند: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآَمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» [الفرقان/۷۰]؛ مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد، پس اینانند که خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند و خداوند آمرزندهی مهربانست. پیامبر رحمت میفرماید: «لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ لَمْ یُذْنِبُوا، لِخَلَقَ اللَّهُ خَلْقًا یُذْنِبُونَ، ثم یَغْفِرُ لَهُمْ، وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ یعنی: اگر بندگان گناه نمیکردند، خدا خلقی میآفرید که گناه کنند تا بیامرزدشان که او آمرزگار رحیمست. شاید بپرسید: مگر محمد صلى الله علیه وسلم خود بشر نبوده است؟ بلی بوده است، اما به یقین او تافتهی جدا بافتهی خداوند بوده است و هر یک از پیامبران و اولیای خدا به طریقی تافتهی جدا بافته بودهاند. تصمیم گرفتم که به تفاسیر معتبر مراجعه کنم و حقیقت صلوات و چگونگی آن را از زبان مفسرین قرآن دریافت کنم. همین کار را هم کردم. به تفسیر کشف الحقایق ترجمهی آقای صادق نوبری مراجعه کردم. دیدم در ذیل آیهی ۵۶ سورهی احزاب آمده است که پس از نزول این آیه، عدهای از حضرت رسول صلى الله علیه وسلم پرسیدند: یا رسول الله! به چه قسم صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل على محمد و على آل محمد کما صلیت على ابراهیم و على آل ابراهیم انک حمید مجید»؛ یعنی، خداوندا! درود بفرست بر محمد و بر خاندان محمد، همان گونه که درود فرستادی بر ابراهیم و بر خاندان ابراهیم به حقیقت تو ستودهای. به تفسیر کشف الاسرار میبدی هم مراجعه کردم، دیدم آن جا هم نظیر مطلب فوق آمده است که عدهای به رسول خدا صلى الله علیه وسلم گفتند: یا رسول الله! کیف نصلی علیک؟ ای رسول خدا! چگونه بر تو درود بفرستیم؟ فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : قولوا: «اللهم صل على محمد و ازواجه و ذریته کما صلیت على ابراهیم انک حمید مجید.» پیامبر خدا فرمود: بگوئید: خداوندا! درود بفرست بر محمد و همسران وی و بازماندگان وی، همان گونه که بر ابراهیم و خاندانش درود فرستادی. همانا تو در خور ستایش هستی و شریف و بزرگی. سخن کوتاه، از بیانات فوق حقیقتی استنباط میشود و آن این است که فقط دو کس شایستگی دارند که بر محمد و خاندانش درود بفرستند. نخست خدای قادر متعال که خالق کائنات است. دوم فرشتگان که فرمانبردار بیقید و شرط خداوند هستند و هر دو منزه مبرّا از هر گناه و آلودگی هستند. حضرت سعدی که «خدایش در صف پیغمبران کند محشور» عظمت و شایستگی محمد صلى الله علیه وسلم را چنین بیان میکند:
بلغ العُلى بکماله کشف الدُّجى بجماله / حَسُنت جمیع خصاله، صلوا علیه و آله
«محمد» با کمال خود به بلندی رسید و تاریکی را به پرتو جمال خود، دور کرد. منشهای وی همه نیکوست؛ بر او و بر خاندانش درود بفرستید.
بلند آسمان پیش قَدرت خجل / تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل
مصراع دوم اشاره دارد به حدیثی از خود پیامبر که فرمود: «کنتُ نبیاً و أن آدم لمنجدل فی طینه»؛ یعنی: من پیامبر بودم در آن زمانی که آدم در میان گِلش افتاده بود.
ندانم کدامین سخن گویمت / که والاتری زانچه من گویمت
تو را عز لولاک و تمکین بس است / ثنای تو طه و یس بس است
لولاک: به حدیث لولاک لما خلقتُ الافلاک، اشاره میکند که مختصراً یعنی: به خاطر تو این بارگاه هستی را آفریدم. قرنها پیش از آن که «محمد» قدم به عرصهی وجود گذارد، خداوند، مژدهی پیامبری او را به حضرت موسى علیه السلام داد و آن حضرت به بنی اسرائیل سفارش کرد تا مطیع فرمان او شوند. اما متأسفانه با او از درِ عناد در آمده و با وی مخالفتها نشان دادند. بنی اسرائیل «محمد» صلى الله علیه وسلم را بهتر ار فرزندان خود میشناختند. نام محمد در تورات مسطور است. آنها هنگام خواندن تورات، چون به نام محمد میرسیدند، چشم خود را به قصد تبرک، بر آن میمالیدند. سرانجام محمد به دنیا آمد و به مقام پیامبری رسید و او به دستور خدا، بدانها پیشنهاد کرد که به او ایمان آورند و قبول اسلام کنند، اما بزرگان آنان، نه تنها زیر بار نرفتند، بلکه در عهدنامههای خود با پیامبر پیمان شکنیها کردند و کردند آن چه نبایست میکردند و دیدند آن چه نبایست میدیدند، تا جایی که پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم میفرماید: لَوْ آمَنَ بِى عَشَرَةٌ مِنَ الْیَهُودِ لآمَنَ بِى الْیَهُودُ؛ یعنی: اگر ده تن از یهودیان به من ایمان آورده بودند، همهی یهودان به من ایمان میآوردند. واقعاً اگر یهود به اسلام میگروید، این همه شر و شوری که در دنیا وجود دارد، وجود نمیداشت و شاید آرامشی نسبی سراسر گیتی را فرا میگرفت.
اگردلت گرفته سکوت کن ...این روزها کسی معنای دلتنگی رانمی فهمد...