۳۰-۱۱-۹۶، ۰۴:۳۴ ب.ظ
هفته نامه همشهری جوان - سعید بی نیاز، روان شناس بالینی: تحلیل شخصیت کسی که زمانی دوستش داشته ای و در نوجوانی شیفته فیلم هایش بوده ای کار سختی است. این که بی طرف باشی و حب و بغض را کنار بگذاری و براساس دانشت فقط تحلیل کنی. کار وقتی سخت تر می شود که اطلاعات چندانی هم در مورد کودکی او وجود نداشته باشد؛ چند پاراگراف خاطره از کودکی و نوجوانی در چند مصاحبه که البته آن هم با نگاه امروز حاتمی کیا روایت شده است.
به هر حال بر پایه آن خاطرات مبهم سال های دور و واکنش های شفاف سال های نزدیک، شخصیت او را تحلیل کرده ایم و البته که شبیه او اصرار نداریم همه این نوشته دقیق و قطعی است. بدیهی است که برای تحلیل دقیق تر باید گفته ها، رفتارها و کنش های بیشتری را مد نظر قرار داد و این مطلب، نگاهی علمی- ژورنالیستی به این کارگردان شناخته شده سینم ای ایران دارد.
چرا او این قدر انتقادناپذیر است؟
در خاطره های او از پدرش، مردی را می بینیم که شیوه بودن ابراهیم مخصوصا در نوجوانی را تایید نمی کند. او ابراهیم مدرسه نرو را نمی پسندد و به او می گوید عرضه مدرسه رفتن ندارد. او ابراهیم فیلمساز را تا آخر عمرش تایید نمی کند و وقتی فیلم های حاتمی کیا از تلویزیون پخش می شود، فیلم را نمی بیند و سر ظهر به گیاهان باغچه آب می دهد. معدود تایید پدر ابراهیم موقعی که او پشت دخل مغازه پدری می نشیند، چنان برای او خوشایند است که با همین کلمه تایید پدر در خاطراتش به زبان می آورد. آیا انتقادهای دیگران به ابراهیم ناخودآگاه یادآور عدم تاییدهای پدر است و برای او ناخوشایند؟ آیا نیاز طبیعی او به تایید توانایی هایش در کودکی و نوجوانی برآورده نشده است؟
آیا تاییدطلب است؟
انتقادناپذیری بخش جدانشدنی شخصیت های تاییدطلب است. در آخرین واکنش حاتمی کیا این انتقادناپذیری به شکل کاملا واضحی خود را نشان داد. پذیرفتن یا بی تفاوت بودن به حرف منتقدان سینم ایی، بخش طبیعی زندگی حرفه ای یک کارگردان است. او غالبا انتقادی را بر نمی تابد و به منتقدانش می تازد؛ چه منتقدان فیلم هایش و چه منتقدان شیوه تهیه مخارج فیلم هایش.
آیا بسیار حساس است؟
آیا حاتمی کیا به قول مرحوم «علی معلم» واقعا بچه لوس سینم ای ایرانی است؟ او خودش بارها و بارها به خودرای و جاه طلب بودن به عنوان صفات طبیعی هنرمند اشاره می کند. اما آیا این واقعا فقط بخشی از هنرمندی است؟ ابراهیم تنها پسر خانواده است و در یک خانواده آذری زبان در سال 1340 به دنیا آمده و در میان دخترها بزرگ شده است. همه این نشانه های قومیتی و نسلی احتمالا از یک خانواده پدرسالار و پسردوست حکایت می کند. هرچه پدر پسر را تایید نکرده باشد، احتمالا از آن طرف مادر پسر را بیش از حد در محبت خود غرق کرده است.
تک پسر بودن می تواند این محبت بیش از حد یا به اصطلاح لوس کردن را تقویت کند. او این آغوش پذیرنده را وقتی که فیلمساز شد هم همیشه از طرف بدنه حاکمیت داشته و این صفت تقویت شده است. حتی گلایه هایی که او دارد هم بیش از آن که گلایه های واقعی باشند، می توانند از همان همهچیزخواهی و طلبکاری بیابند؛ گلایه هایی مثل این که برای فیلم آژانس شیشه ای چرا خیابان کریم خان را به جای دو ساعت، 15 دقیقه برای من بستند؟
ابراهیم حاتمی کیا سال 1348
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان